loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 558 دوشنبه 1393/07/28 نظرات (0)

در عصر شیخ مفید‌ رحمة الله علیه، یکی از علمای بزرگ اهل تسنّن، در بغداد مجلس درسی داشت، و به نام «قاضی عبدالجبّار» خوانده می‌شد، روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از سنّی و شیعه حاضر بودند، در آن روز شیخ مفید‌ رحمة الله علیه نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی تا آن روز شیخ مفید رحمة الله علیه را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود.
پس از لحظه‌ای، شیخ مفید به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟»
قاضی: بپرس
شیخ مفید: این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ صلّی‌ اللّه علیه وآله در صحرای غدیر، درباره علی‌ علیه السّلام فرمود:
 «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست»
آیا این حدیث صحیح است و یا اینکه شیعه آن را به دروغ ساخته است؟
قاضی: این روایت، صحیح است.
شیخ مفید: منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟
قاضی: منظور، آقائی و اولویّت است.
شیخ مفید: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر‌ صلّی‌ اللّه علیه وآله، ‌ علی‌ علیه السّلام آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعه و سنّی برای چیست؟
قاضی:‌ ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!!
شیخ مفید رحمة الله علیه: شما درباره این حدیث چه می‌گویید: که پیامبر‌ صلّی‌ اللّه علیه وآله، در شأن علی‌ علیه السّلام فرمود:
 «یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ تو، ‌جنگ من است، و صلح تو، ‌ صلح من است»
قاضی: این حدیث، ‌صحیح است.
شیخ مفید رحمة الله علیه: بنابراین آنانکه جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و... و با علی علیه السّلام جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خدا‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله جنگیده باشند) و کافر باشند.
قاضی:‌ ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و...) توبه کردند.
شیخ مفید رحمة الله علیه: جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در اینکه پدیدآورندگان جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند.
قاضی، در پاسخ این سؤال فرو ماند، پس از ساعتی درنگ، سرش را بلند کرد و گفت: «تو کیستی؟»
شیخ مفید رحمة الله علیه: من خادم شما محمّد‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم.
قاضی همان دم برخاست و دست شیخ مفید رحمة الله علیه را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی»
علمای مجلس از رفتار قاضی رنجیده خاطر شدند و همهمه کردند، قاضی به آن‌ها گفت: من در پاسخ این شیخ (مفید)، درمانده شدم، اگر هر یک از شما پاسخی دارد، برخیزد و بیان کند.
هیچ کس برنخواست، به این ترتیب، شیخ مفید، پیروز شد و لقب «مفید» در این مجلس، برای او بر سر زبان‌های مردم افتاد.

مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۰ و ۲۰۱ (مجلس پنجم).

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری