دعوا نمک زندگی باشد یا نباشد همه داخل این نمکدان دنبال راهی میگردند تا حرفشان را به کرسی بنشانند و به اصطلاح حرف آخر را بزنند.
مجله همشهری تندرستی فاطمه مهدیپور: دعوا نمک زندگی باشد یا نباشد همه داخل این نمکدان دنبال راهی میگردند تا حرفشان را به کرسی بنشانند و به اصطلاح حرف آخر را بزنند. البته بعضی زوجها از آن ور بام میافتند و برای اینکه از دعوا و درگیری دور باشند بله یا چشمی میگویند و مساله را ختم به خیر میکنند؛ در حالی که مشکل حل نشده باقی مانده است.
نمک زندگی!
دعواهای زن و شوهری همیشه به معنی ازدواج ناموفق نیست. گاهی سکوت و انکار مشکلات زندگی مشترک بیشترین ضربه را به روابط زناشویی میزند. باید حرف بزنید البته این کار نیاز به مهارتی دارد که باید یاد بگیرید.
برای خوشبخت بودن لازم نیست همیشه باب میل همسرتان رفتار کنید و بله یا چشم گو باشید. البته این بدتر است که بخواهید به هر ترتیبی شده، حتی به قیمت زیر پا گذاشتن عشق و حرمتها حرفتان را اثبات کنید.
از آنجا که هر کاری راهی دارد میتوانید کاملا زیرپوستی و با رعایت احترام، بدون اینکه دل طرف مقابل را بشکنید و شور نمک زندگی را در بیاورید دعوا را به نفع خودتان تمام کنید. لازم نیست مدام زحمتهای خودتان و اشتباهها و کوتاهیهای طرف مقابل را فریاد بکشید یا بخواهید با خودخواهی حرفتان را به کرسی بنشانید.
کافی است بعضی راهکارهای هوشمندانه را یاد بگیرید تا همیشه «آن حرف آخر» حرف شما باشد.
عزیزم حق با شماست.
در زندگی مشترک هر دو طرف حق دارند گاهی بیحوصله، ناراحت، عصبی و حسته باشند. گرفتاریهایی مانند کارهای خانه، مشکلات بیرون، شکست و ناکامی برای همه پیش میآید. تمام این مسائل جزو عواملی هستند که ممکن است جو خانه را متشنج کرده و زمینه را برای یک دعوای بیدلیل آماده کنند. در این مواقع به جای اینکه مته به خشخاش بگذارید، به صورت کاملا راهبردی فضا را آرام کنید.
اگر میبینید همسرتان روز بدی داشته و بدون دلیل قانع کنندهای دنبال دعوا میگردد، به او بگویید حق دارد که ناراحت و بیحوصله باشد. جمله «عزیزم حق با توست» یک روش ساده ولی بسیار مفید برای خلع سلاح طرف مقابل و پیشگیری از یک دعوای بیمعنی است. بعد از گفتن این جمله همرستان حرفی برای گفتن ندارد و شما به طور کاملا نامحسوس حرف آخر را زدهاید.
به جای «تو» از «من» استفاده کنید.
گاهی کلمهها از افکار پیشی میگیرند؛ یعنی از کلمههایی استفاده میکنیم که اعتقادی به آنها نداریم و فقط از عصبانیت به زبان میآوریم. بعضی زوجها وقتی عصبانی هستند طرف مقابل را به باد انتقاد و ناسزا میگیرند و تحقیر میکنند. عصبانیت نیاز طبیعی بدن برای پاکسازی منظم احساسات و سرکوب و ذخیره شده محسوب میشود. مهم کنترل خشم و عصبانیت است.
برای اینکه عصبانیتتان را بدون سرزنش و توهین به طرف مقابل به زبان بیاورید از کلمه «من» استفاده کنید. به جای اینکه بگویید: «تو اعصاب من رو داغون میکنی! تو عذابم میدهی! درکم نمیکنی! تو نمیفهمی! تو همه چیز را تحمیل میکنی و...» بگویید: «من عصبانی هستم! حال من خوب نیست! من نمیتوانم این تصمیم را قبول کنم! برای من سخت است با این مساله کنار بیایم.» در این صورت آتش جنگ را شعله ور نکردهاید و بدون تخریب و سرزنش طرف مقابل حرف خودتان و حتی حرف آخر را زدهاید.
مذاکره ظریف را یاد بگیرید.
اگر از اینکه همسرتان مدام میخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند خسته شدهاید، فقط یک راه برایتان میماند؛ گفتوگو و مذاکره. فضا را طوری آماده کنید که حرفتان شینده شود. تاکید کنید که فقط گوش کند و حرفتان را قطع نکند. در این صورت شانس بیشتری دارید تا حرفهایتان شنیده شود و احتمال اینکه طرف را قانع کرده و حرفتان را زیرپوستی به کرسی بنشانید بیشتر است.
توافق نامه شفاهی امضا کنید.
دعوا را بدون نتیجه گیری رها نکنید. رسیدن به توافق این شانس را به شما میدهد که برنده شوید. در این صورت همسرتان نیز به مطالبات احتمالی اشت میرسد، در نتیجه از بعضی مسائل چشم پوشی میکند. شما نیز به خواستههایتان میرسید و هر دو طرف راضی به نظر میرسند، زیرا هر دو تصور میکنند حرف آخر را زدهاند. فراموش نکنید در زندگی زناشویی «مردی گفتهاند و زنی گفتهاند» به تاریخ پیوسته است. برای رسیدن به برابری باید بده بستان داشته باشید و به عدالت رفتار کنید.
تهدید به ترک کردن نکنید.
امان از «اگر رفتارت را عوض نکنی طلاقت میدهم»، «مهرم حلال جانم آزاد» و...! «خانه بابام» را فراموش کنید. گاهی این جملهها را مانند نقل و نبات به زبان میآوریم، بدون اینکه حتی به طور جدی دربارهشان فکر کرده باشیم.
زمانی مجاز به استفاده از این جمله هستید که قبلا تمام راهها مانند گفتوگو، مشاور و... را رفتهاید و میخواهید از آن به عنوان تلنگری برای باز کردن چشمهای همسرتان استفاده کنید اما اگر سر هر مساله کوچکی تهدید به ترک رابطه بکنید نه تنها حرف آخر را نزدهاید، بلکه حرف خود را بیاعتبار کردهاید.
این شاخه و آن شاخه نپرید.
حافظه بعضی زوجها از رایانه هم قویتر است و موقع دعوا جزئیات عجیبی را از گذشته فاش میکند که طرف مقابل حتی یادش نیست کی رخ دادهاند.
لطفاً از این شاخه به آن شاخه نپرید. اگر از مسالهای ناراحت هستید، فقط درباره آن بحث کنید و مشکلات چند ماه یا چند سال قبل را وارد بحث نکنید.
اگر متوجه شدید موضوع بحث در حال عوض شدن است با آرامش آن را به همسرتان گوشزد کنید تا بحثتان به بیراهه کشیده نشود. در این صورت احتمال اینکه با منطقتان حرف آخر را بزنید و پیروز دعوا باشید بیشتر است.
حرف آخر به معنی بیانصاف بودن نیست.
یادتان باشد کسی که با او بحث میکنید نه دشمن است نه غریبه. بلکه شریک زندگی و پدر یا مادر فرزندانتان است. در هر دعوایی یادتان باشد زندگیتان را دوست دارید و خیر و صلاح همسرتان را میخواهید.
درست است که احتمالا حق با شماست و او اکنون در نقطه مقابلتان ایستاده اما فراموش نکنید که در هر جنگی چیزهایی به دست میآیند ولی چیزهای باارزش دیگری نیز از دست میروند. برای اینکه حرف، حرف شما باشد او را در وضعیت نامناسبی قرار ندهید. یادتان باشد حرف آخر را زدن ارزش آن را ندارد که قلب همسرتان را بشکنید.
۵ دلیل رایج دعواهای زناشویی
کارهای خانه: یکی از موضوعهای داغ و بحث برانگیز است؛ البته لازم نیست از صبح تا شب کف زمین را آن قدر بسابید که از کت و کول بیفتید یا نه کار به جایی برسد که جورابها از داخل یخچال پیدا شوند و اعضای خانواده سال به سال رنگ شام و ناهار را نبینند.
پول: خدا رحم کند زمانی که یکی از زوجین ولخرج و دیگری به شدت اقتصادی باشد. بودجه مالی خانواده باید بااصول تنظیم شود و طرفین حواسشان به دخل و خرجشان باشد.
مسائل زناشویی: نبود تفاهم و هماهنگی جنسی مشکل ساز است. هر دو طرف، به خصوص آقایان باید توجه داشته باشند که کمبود روابط جنسی به معنی فاجعه نیست و یا صبوری و آموزشهای لازم حل میشود.
خانواده همسر: باید یاد بگیرید بدون نادیده گرفتن خانوادهها استقلال داشته باشید و از آنها جدا شوید. زوجها باید با رعایت احترام لازم فاصله خود را از خانوادهها حفظ کنند.
تفریح: وقتی هریک از زوجها سرگرمی خاصی را میپسندند نیز دچار مشکل میشوند. در این صورت برای پیشگیری از تنش باید با رعایت انصاف وقت کافی برای تفریحهای مورد علاقه طرف مقابل بگذارند.
خود و طرف مقابلتان را شناسایی کنید.
معمولاً زوجها با مشکلات زندگی مشترکشان به دو صورت کلی برخورد میکنند:
یک گروه زمانی که مشکلی پیش میآید، میخواهند بلافاصله دعوا و بحث را شروع کنند.
گروه دیگر قبل از پرداختن به مشکل به زمان نیاز دارند؛ یعنی ترجیح میدهند اول درباره مشکل پیش آمده خوب فکر کنند و بعد درباره آن حرف بزنند یا اگر لازم شد دعوا کنند.
اگر جزو افرادی هستید که دوست دارند خیلی زود بروند سر اصل مطلب و به خود مشکل بپردازند اما همسرشان همان موقع میلی به رفع مشکل ندارد، شروع بحث بیهوده است. در این صورت بهتر است احساساتتان را کنترل کنید و زمان کافی به طرف مقابل بدهید تا افکارش را جمع بندی کند.
قبول داریم که کار سادهای نیست اما بهتر است خودتان را به کار دیگری مانند ورزش، خواندن روزنامه و... مشغول کنید تا استرستان کم شود. در این صورت امکان اینکه هر دو به دور از خشم کنترل نشده و با تمرکز دعوا را پیش ببرند و به نوعی هر دو برنده میدان باشید بیشتر است. البته منظورمان از برنده بودن بده بستان و رسیدن به نتیجه دلخواه است؛ یعنی زدن همان حرف آخر مطلوب.
واکنش متفاوت زنها و مردها در دعوا
موقع دعواهای زناشویی، آقایان معمولا خانمها را به پیچیده کردن مسائل محکوم میکنند، در حالی که اتفاقا خود مردها استاد بزرگنمایی و تیره نمایی مسائل هستند. درواقع آقایان بیشتر از خانمها افکار منفی را در ذهن میپرورانند.
در حالی که خانمها در این مواقع به لطف هورمون اکسی توسین (هورمون عشق) به دنبال افکار آرامش بخش و رفتارهای آشتی جویانه میگردند. البته این قانون کلی نیست و همیشه استثناهایی نیز وجوددارد.
به عقیده متخصصان خانمها در ۸۵ درصد مواقع میخواهند با مساله کنار بیایند و به این ترتیب به دنبال استحکام رابطه با همسرشان هستند.
آقایان که بیشتر در برابر استرس به هم میریزند میخواهند هرچه زودتر به آرامش ذهنی برسند.
به همین دلیل بیشتر از هر چیزی از شروع دعوا و بگومگو پرهیز میکنند. بنابراین وقتی خانمها به ادامه بحث اصرار میکنند، آقایان تصور میکنند همسرشان یقهاش را چسبیده و رها نمیکند، در نتیجه حالت دفاعی به خود میگیرند. درواقع دنبال راهی میگردند تا مشکل را بیاهمیت جلوه دهند و حتی طرف مقابل را به سکوت وادار کنند.
انتقاد تند به سمت بیاحترامی و توهین میرود.
توهین واکنش دفاعی میآورد و بعد از آن دعوا وارد مرحله سرکشی میشود؛ یعنی حتی اگر حق با شما باشد مطمئن باشید که با انتقاد تند و توهین نه تنها حرف آخر را نخواهید زد، بلکه با یک دیوار غیرقابل نفوذ مواجه خواهید شد که به همین راحتی نمیتوانید از آن عبور کنید.
زوجهای خوشبخت یاد گرفتهاند بدون بیاحترامی، داشتن رفتار تهاجمی و توهین به طرف مقابل دعوا را به پیش ببرند. آنها دنبال راهی برای درک متقابل هستند که مسائل را سادهتر میکند.
درست است که تفاوتها بین خانمها و آقایان چندان فاحش نیست اما این تفاوتها را به رسمیت بشناسید. در حالت کلی هیچ زوجی به دلیل عقاید یکسان و موارد مورد تفاهم دعوا نمیکنند. ناسازگاری و سوءتفاهم از نگرشهای متفاوت نشات میگیرد. زیرا مردها و زنها ذات و عوامل وراثتی یکسانی ندارند و نمیتوان به این سادگی کد ژنتیکی و DNA آنها را تغییر داد. تفاوتهای جنسیتی نیز منشا خود را از جنسیت مغز میگیرد. مغز پسرها تحت تاثیر تستوسترون و مغز دخترها تحت تاثیر استروژن است.
بدون شک شرایط فرهنگی نیز روی تفاوتهای مردانه و زنانه تاثیر میگذارد. بعضی از این اثرات محلی و بعضی دیگر جهانیاند؛ برای مثال حس مادری در زنها و رفتارهای تهاجمی در مردها یک مساله ذاتی و جهانی است. در نتیجه زوجهای خوشبخت آنهایی هستند که این تفاوتها را شناخته و به رسمیت میشناسند.
حواستان باشد عطش حرف آخر را زدن، آن هم به سبک و سیاق گاهی اشتباه خودتان خانه را تبدیل به میدان جنگی ابدی میکند که نه تنها هیچ برندهای ندارد، بلکه بیشتر باعث فرسایش طرفین میشود.