تأثیر اعتقادات آخرالزمانی بر پیروزیهای درخشان شیعیان یمن
تحولات این روزهای یمن، نفس را در سینه دوست و دشمن حبس کرده و همهٔ نگاهها را به خود معطوف داشته است، آیا روزهای سرنوشتساز منطقه و جهان فرا رسیده است؟ آیا پیشبینی روایات عصر ظهور در حال تحقق است؟
به یقین، خاورمیانه جدید در حال تولّد است، خاورمیانه اسلامی نه آنچه دشمنان در نظر داشتند، بعد از تحوّلات و فتنههای شام و عراق، اینک آنچنانکه روایات شریف پیشبینی کرده بودند یمن، این سرزمین پاک اویس قرن، سرزمینی که مردمانش از کودکی، مشق جهاد کرده، به جهاد فی سبیل الله، عشق میورزند و همیشه برای آن آمادهاند، قیام همه جانبه خویش را آغاز نموده است، هر چند شیاطین وهابی در خواب آشفته خویش در نظر دارند تا با رشوه و تطمیع سران مزدور منطقه و همراهی آنان شعلههای این انقلاب مقدس را خاموش سازند، اما بشارت روایات و واقعیات میدانی منطقه نشان میدهد که این، خیال خامی بیش نیست و بزودی امواج این انقلاب مقدس، شبه جزیره عربستان و کشورهای پیرامون را در بر خواهد گرفت.
به یقین، شیعیان به پا خواسته یمن و سران انقلابی آنها که از یک سو، طی ماههای گذشته از مرگ عبدالله، پادشاه عربستان، نیروی مضاعف گرفته و از سوی دیگر به نقش افتخارآمیز و تاریخی خود در نهضت جهانی اسلام به خوبی آگاه هستند، قدرتمندتر از آن هستند که با تهدید و ارعاب دشمنان ترسو و زبون خود، پا پس بکشند و میدان را خالی کنند، فشار و جنگافروزی دشمنان، تنها تحقق وعدههای روایات عصر ظهور را تسریع خواهد نمود.
از سوی دیگر پیروزی افتخارآمیز انقلاب یمن، سرمشق و الگوی مناسبی خواهد بود برای ملتهایی که بعد از بیداری اسلامی، انقلاب آنها مصادره و منحرف شده است، میتوان انتظار داشت بزودی همچون یمن، شاهد آغاز و تداوم این انقلابها برای رسیدن به پیروزی باشیم.
بشارت دیگر انقلاب یمن، بُعد ضد صهیونیستی و ضد استکباری پُر رنگ آن است و إن شاء الله با فراگیر شدن سریع آن، حلقه محاصره صهیونیستهای غاصب، تنگتر و تنگتر خواهد شد تا زمانی که ارتشهای متحد محور مقاومت اسلامی و تودههای مردمی برای نابودی مرکز فتنه و فساد در دنیای اسلام و آزادی قدس شریف راهی آن دیار مقدس شوند.
برای درک بهتر تحولات کنونی یمن، نگاهی خواهیم داشت به روایات عصر ظهور و تحلیل وقایع چند سال گذشته یمن.
یمن و نقش آن در دوران ظهور
روایات متعددی از اهلبیت علیهم السلام، درباره انقلاب اسلامی و زمینه سازی ظهور حضرت مهدی علیه السلام در یمن وارد شده است که برخی از آنها صحیحالسند میباشد، که حتمی بودن وقوع این انقلاب را تصریح میکند و آن را درفش هدایت و زمینهساز قیام حضرت مهدی ارواحنا فداه و یاری کننده آن حضرت توصیف میکند.
حتی برخی از روایات، انقلاب اسلامی یمن را در زمان ظهور، هدایتبخشترین درفشها بطور مطلق، بحساب میآورد و در وجوب یاری رساندن به آن، همانگونه تأکید میکند که در یاری درفش مشرق ایرانی، بلکه بیش از آن تأکید مینماید و وقت آن را همزمان با خروج سفیانی در ماه رجب یعنی چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و پایتخت آن را صنعا معرفی میکند. اما نام رهبر آن، در روایات، معروف به یمنی میباشد و روایتی نام وی را حسن و یا حسین و از نسل زیدبن علی علیهماالسلام یاد میکند ولی این روایت از نظر متن و سند قابل بحث است.
اینک مهمترین روایات مربوط به انقلاب یمنی:
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: قبل از قیام قائم، وقوع پنج علامت حتمی است: یمنی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان.
و نیز فرمودند:
خروج سفیانی و یمنی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز و ترتیب آنها هم چون رشته مهرهها پشت سر هم خواهد بود. پریشانی و سختی از هر سو، پدید میآید وای بر کسی که با آنها مخالفت و دشمنی کند، در میان درفشها، هدایتکنندهتر از درفش یمن، وجود ندارد، چرا که درفش حق است و شما را بسوی صاحبتان دعوت میکند. وقتی یمنی قیام کند فروش اسلحه به مردم حرام است. و آنگاه که خروج کند بسوی او بشتاب که درفش او درفش هدایت است. و بر هیچ مسلمانی، سر پیچی از او جایز نیست. و اگر کسی چنین کند از اهل آتش خواهد بود، زیرا که او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت میکند.
از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمودند:
قبل از این أمر، سفیانی و مروانی و شعیب بن صالح است پس چگونه میگوید این و آن.
مجلسی ره گوید: یعنی چگونه محمد بن ابراهیم یا دیگری که خروج میکند میگوید: قائم من هستم و منظور از مروانی یاد شده در روایت، احتمال دارد که أبقع بوده و یا آنکه اصل او خراسانی باشد که از سوی نسخهبرداران اشتباهی رخ داده باشد.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:
خروج این سه تن، خراسانی، سفیانی و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز اتفاق میافتد. و درفش یمنی از همه هدایت کنندهتر است زیرا که دعوت به حق میکند.
و از هشام بن حکم نقل شده است که گفت:
چون طالب حق خروج کرد به ابو عبدالله (امام صادق علیه السلام) گفته شد: آیا امیدوارید این شخص، یمنی باشد؟ حضرت فرمودند: خیر، یمنی دوستدار حضرت علی علیه السلام است ولی این شخص از آن حضرت، بیزاری میجوید و در همین روایت آمده است که یمنی و سفیانی همچون دو اسب مسابقه هستند و هر یک میکوشد که از دیگری سبقت جوید.
و در پارهای از روایات، درباره حضرت مهدی علیه السلام وارد شده است: او از یمن و آبادیای به نام کرعه خروج میکند.
بعید نیست که منظور از این شخص، همان یمنی باشد که قیام خود را از این منطقه آغاز میکند، زیرا آنچه در روایات ثابت و متواتر است. این است که مهدی علیه السلام از مکه و مسجدالحرام قیام میکند.
در کتاب بشارة الاسلام آمده است:
آنگاه، فرمانروائی از صنعاء، بنام حسین یا حسن، قیام میکند و با قیام او فتنهها از میان میرود، خجسته و پاک ظاهر میشود و در پرتو او ظلمت از بین میرود و حق بعد از پنهان شدن، بوسیله او آشکار میگردد.
و اینک، بررسیهایی چند، درباره انقلاب و قیام یمنی:
انقلاب یمن در زمینهسازی قیام حضرت مهدی علیه السلام سهم و نقش عمدهای در مساعدت نهضت آن حضرت و یاری رساندن به انقلاب آن حضرت در حجاز دارد. و یاد نشدن این نقش در روایات، وجود آن را نفی نمیکند.
بلکه ممکن است به جهت حفظ و زیان نرسیدن به آن باشد و ما بزودی در مبحث نهضت آن حضرت خواهیم گفت که نیروی انسانیای که در مکه و حجاز، قیام میکند تشکیلدهنده سپاه حضرت مهدی علیه السلام است بطور عمده و اساسی از یاوران حجازی و یمنی وی خواهند بود.
اما نقش یمنیهای زمینهساز در عراق:
روایات میگوید: یمنی در پی نبرد سفیانی با وی وارد عراق میشود. نیروهای یمنی و ایرانی جهت رویارویی با سفیانی وارد عمل میشوند و از روایات، چنین ظاهر میشود که نقش نیروهای یمن در نبرد سفیانی، نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی است، زیرا از لحن أخبار، چنین فهمیده میشود که طرف درگیر با سفیانی، مردم مشرقزمین یعنی یاران سید خراسانی و شعیب هستند. و گویا یمنیها پس از یاریرساندن به آنان به یمن باز میگردند.
یمنیها علاوه بر حجاز در منطقه خلیج نیز نقش اساسی خواهند داشت، گر چه روایات، آن را خاطرنشان نساختهاند ولی بطور طبیعی با توجه به روند حوادث ظهور و جغرافیای منطقه، بایستی فرمانروائی یمن و حجاز و کشورهای حوزه خلیج در دست نیروهای یمن و پیرو حضرت مهدی علیه السلام قرار گیرد.
اما بحث پیرامون اینکه چرا درفش یمنی از درفش خراسانی هدایت بخشتر است؟ در حالی که درفش خراسانی و درفشهای اهل مشرق بطور کلی به درفش هدایت، توصیف شده و کشتهشدگان آنها شهید محسوب میشوند و خداوند دین خود را بوسیله آنان یاری مینماید.
با آنکه تعداد نسبتاً زیادی از ایرانیان وزیران و مشاوران حضرت مهدی علیه السلام و یاران خاص او خواهند بود، که از جمله آنان فرمانده نیروهای ایرانی، شعیب بن صالح است که امام مهدی علیه السلام وی را بسمت فرماندهی کل ارتش خود بر میگزیند و با آنکه نقش ایرانیان، در زمینهسازی قیام حضرت مهدی علیه السلام در تمام سطحها، نقش وسیع و فعّالی است وانگهی آنان با قیام و فداکاریهای خود، که آغاز نهضت حضرت مهدی علیه السلام، بوسیله قیام آنان خواهد بود، برتری خاصی دارند و ما آن را در مبحث «نقش ایرانیان در دوران ظهور» بیان خواهیم کرد. بنابراین چرا انقلاب یمنی و درفش وی، هدایت بخشتر از ایرانیان و درفش آنهاست؟
ممکن است دلیل آن، این باشد که سیستم اداری که یمنی در رهبری سیاسی و اداره یمن بکار میبرد صحیحتر و از لحاظ سادگی و قاطعیّت به روش اداری اسلام نزدیکتر باشد. در حالیکه دولت ایرانیان از پیچیدگی و دوبارهکاری و شائبههایی بر کنار نیست، بنابراین تفاوت بین این دو تجربه فرمانروائی به طبیعت سادگی و قبیلهای جامعه یمن و طبیعت وراثت تمدّن و ترکیب جامعه ایرانی بر میگردد.
و ممکن است انقلاب یمنی از این رو هدایت بخشتر بشمار آید که سیاست و دستگاه اجرائی آن قاطع باشد. و نیروهای مخلص و مطیع در اختیار داشته باشد و پیوسته رسیدگی شدید نسبت به آنها کند، البته این همان دستورالعملی است که اسلام به اولیاء امور میدهد که با کارمندان و کارگزاران خود عمل نمایند چنانکه در منشور امیرمؤمنان علیه السلام به مالک اشتر، استاندار و نماینده امام در مصر میبینیم و همانطور که در صفات حضرت مهدی علیه السلام آمده است که نسبت به کارگزاران و کارمندان خود سختگیر و نسبت به بینوایان مهربان میباشد در حالیکه ایرانیان بر اساس چنین سیاستی عمل نمیکنند، مسئول مقصّر، یا خیانتکار نسبت به مصالح مسلمانان را در ملأ عام، جهت عبرت سایرین مجازات نمیکنند. زیرا میترسند این عمل، باعث تضعیف دولت اسلامی که مظهر موجودیت اسلام است گردد.
و احتمال دارد درفش یمنی از این جهت، هدایتکنندهتر باشد که در ارائه طرح جهانی اسلام، رعایت عناوین ثانوی فراوان و ارزیابیها و مفاهیم کنونی (و مقررات بینالمللی) را نمیکند. در حالیکه انقلاب اسلامی ایران معتقد و ملزم به رعایت آنهاست.
اما آنچه بعنوان دلیل اساسی، پسندیده است این است که انقلاب یمنی اگر هدایتگری بیشتری دارد به این دلیل است که مستقیماً از رهنمودهای حضرت مهدی علیه السلام برخوردار میگردد و جز لاینفک قلمرو و طرح نهضت آن حضرت شمرده میشود، همچنین یمنی، بدیدار حضرتش نائل میشود و کسب شناخت و رهنمود میکند.
مؤید این امر روایات مربوط به انقلاب یمنیهاست که رهبر انقلاب یمن، یعنی شخص یمنی را میستاید و با این عبارات توصیف مینماید:
بسوی حق هدایت میکند و شما را بسوی صاحبتان میخواند و اینکه برای هیچ مسلمانی سرپیچی از آن جایز نیست و کسی که چنین کند اهل آتش خواهد بود.
اما انقلاب زمینهساز ایرانیان در روایات آن، بیش از ستایش رهبران آن، ستایش از عموم گردیده است، مانند یاوران درفشهای سیاه و اهل مشرق و قومی از مشرق بجز، شعیب بن صالح که با توجه به روایات، نسبت به بقیه فرماندهان درفشهای سیاه، امتیاز و برتری ویژهای دارد و پس از آن سید خراسانی و سپس مردی از قم مورد ستایش قرار گرفته است.
أخبار، مؤید این معناست که انقلاب یمنی به نهضت ظهور امام علیه السلام نزدیکتر است تا انقلاب زمینهساز ایرانیان، حتی اگر فرض کنیم یمنی، قبل از سفیانی قیام میکند یا آنکه یمنی دیگری زمینهساز یمنی وعده داده شده میباشد. در حالیکه انقلاب ایرانیان بدست مردی از قم که سرآغاز نهضت و قیام حضرت مهدی علیه السلام میباشد که آغار آن از مشرق است و فاصله بین شروع انقلاب آنها و بین خراسانی و شعیب بیست یا پنجاه سال و یا آنچه خدا اراده کند، بطول میانجامد... و آغاز چنین انقلابی بر پایه اجتهاد و فقها و نمایندگان سیاسی آنان قرار دارد و از موقعیتی پاک و خالص آنگونه که انقلاب یمنی بطور مستقیم از ناحیه امام مهدی علیه السلام رهنمود یافته، بهره مند نیست.
نکته دیگر، درباره اینکه ممکن است یمنی متعدد بوده و دومی، یمنی وعده داده شده و مورد نظر باشد. روایات گذشته خروج یمنی موعود را با صراحت همزمان با ظاهر شدن سفیانی، یعنی سال ظهور حضرت مهدی علیه السلام بیان کرده است. و روایات دیگری با سند صحیح از امام صادق علیه السلام وجود دارد که میگوید: مصری و یمنی قبل از سفیانی قیام میکنند.
بنا به این روایت، بایستی این شخص یمنی اوّل باشد که زمینهساز یمنی موعود خواهد بود، همچنانکه مردی از قم و غیر او از اهل مشرق، زمینهساز خراسانی و شعیب که هر دو وعده داده شدهاند، خواهند بود.
اما هنگام خروج یمنی اوّل را تنها این روایت، پیش از سفیانی تعیین میکند. البته ممکن است اندکی قبل از او و یا سالهای طولانی باشد. و الله العالم
خروج کاسر عینه
مطلب دیگر، خبر کاسر عینه در صنعاء است که عبید بن زرارة آن را از امام صادق علیه السلام چنین روایت نموده است، که گفت:
نزد ابو عبدالله علیه السلام در مورد سفیانی سخن گفته شد. فرمود: او چگونه خروج میکند در حالی که کاسر عینه در صنعاء هنوز خروج نکرده است.
این خبر از روایات قابل توجه است که در منابع درجه اوّل همچون کتاب غیبت نعمانی آمده و شاید سند آن صحیح باشد و احتمال دارد مردی که قبل از سفیانی ظاهر میشود یمنی اوّل باشد که زمینهساز یمنی وعده داده شده است چنانکه ذکر کردیم و ممکن است چند احتمال در تفسیر کاسر عینه وجود داشته باشد که بهترین آنها میتواند یک بیان رمزی از ناحیه امام صادق علیه السلام باشد که معنای آن جز در وقت خود آشکار نمیگردد.
حسیاسیت شدید دشمنان به تحولات یمن، جستجوی یمانی در یمن
سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی مشهور به موساد، تحقیقات گستردهای را در خصوص حکومت امام زمان علیه السلام و علائم ظهور آخرین منجی به انجام رسانده است.
بر اساس تحقیقات سازمان جاسوسی اسرائیل فردی که در اعتقادات کلیه ادیان آسمانی و ملل جهان از او بعنوان آخرین منجی یاد میشود قطعاً همان امام زمان شیعیان است.
همین نتیجه منجر میگردد تا این سازمان جاسوسی به تحقیقات خود با موضوع علائم و چگونگی ظهور امام مهدی علیه السلام گسترش دهد.
سه نشانه سید خراسانی، سید یمانی و سفیانی از نکات مورد توجّه موساد بعنوان علائم مهم ظهور آخرین منجی در تحقیقات انجام گرفته بشمار میرود.
نتایج این تحقیقات، اخیراً در دست مقامات آمریکایی، یمنی و عربستانی نیز قرار گرفته تا با اقدام به موقع، مانع قیام سید یمانی در عربستان یا یمن گردد.
از همین رو عربستان با هدف جلوگیری از ظهور امام زمان علیه السلام و قیام سید یمانی پیش از این ظهور، دست به عملیات جدیدی در میان شیعیان مناطق مختلف زده تا به شناسایی پیش از موعد این قیام دست یابد.
از سوی دیگر این سه کشور با گمان اینکه احتمالاً سید یمانی در میان شیعیان انقلابی یمن است دست به کشتارهای اخیر در این کشور زدند!
در گزارشی دیگر که چند سال پیش منتشر شد نیروهای اطلاعاتی غربی در یمن مشاهده شدهاند که در حال کسب اطلاعات از رهبران شیعی یمن میباشند.
نقش اعتقادات آخرالزمانی در مقاومت و پیروزیهای درخشان شیعیان یمن
همانطوری که عرض شد شاید بتوان اصلیترین فاکتور در جنگ فعلی یمن را اعتقادات آخرالزمانی دانست.
انسانها اساساً در جنبه فردی و اجتماعی و بر اساس فطرت در هنگام شدت و اضطرار، از اعماق جان، خواستار نجات و حضور منجی میشوند و اگر اخبار گذشته و روایات هم وجود چنین چیزی را تأیید کرده و از وقوع حتمی و پیروزی آن سخن گفته باشند قطعاً این اضطرار و ترس با نوعی شوق و امید و قدرت و اراده در میآمیزد و قدرتی شگرف ایجاد میکند.
نگاهی به تحولات چند ساله یمن نشان میدهد که بحث ظهور و نقش مردم یمن در زمان ظهور در چند ساله گذشته در بین عوام و خواص، دوستان و دشمنان، و در بین شیعیان یمن و رهبران آنها بسیار داغ بوده است، چند سال پیش، دولت یمن، سید حسین طباطبایی الحوثی را به اتهام اینکه او ادعا دارد یمانی موعود است و تصمیم به قیام و کودتا دارد، شهید کرد زیرا ضمن اینکه الحوثی، رهبر برجسته و اثرگذاری در بین شیعیان یمن بود نام او هم حسین بود، همنام یمانی مطرح شده در روایات که حسن یا حسین ذکر شده است.
همانطوری که عرض شد بحث ظهور و انتظار منجی یکی از مهمترین اعتقادات شیعیان در هر نقطه جهان است علیالخصوص که این اعتقاد در هنگام بروز شدائد و سختیها و گرفتاری همه جانبه انسانها بیشتر بروز میکند، حال در نظر بگیرید شیعیان یمن در حالیکه این خصوصیت عمومی شیعیان را دارند، اخبار و روایات متعددی درباره نقش برجسته خود در زمان ظهور دریافت میکنند و این اخبار، سینه به سینه در بین عوام و خواص منتقل میشود و با شدت گرفتن اوضاع و بروز جنگ به اوج خود میرسد و هر چه اوضاع وخیمتر شود با منطبق دیدن اوضاع با نشانههای ذکر شده امید بیشتری بر نزدیک بودن فرج ذکر شده در روایات ایجاد میگردد و اگر پیروزیهای پی در پی و درخشانی نیز بدست آید که یقین به موعودی بودن شرایط به شدت، بالا میرود و بطور مستقیم قدرت و شجاعت و ابتکار عمل در بین رهبران و رزمندگان یمنی را بالا میبرد، بر اینها بیفزائید سنت عمومی الهی را که سرانجام مقاومت و پایداری در هر ملتی پیروزی است و امدادهای غیبی حق تعالی را که مخصوص مجاهدان در راه خداست.
از طرف دیگر شیعیان یمن تاثیر پذیری بسیار بالایی از انقلاب اسلامی شیعیان ایران و حزب الله لبنان و ارادت ویژه ای به ولی امرمسلمین امام خامنه ای و سیدحسن نصرالله داشته و طی سالهای اخیر پیروزیهای چشمگیر جبهه حق علی الخصوص پیروزی طلائی و معجزه آسای حزب الله در مقابل دشمن قدرتمند یهودی و تحولات سوریه و عراق تاثیر فوق العاده ای بر تشکل بخشیدن و سازماندهی رزمندگان شیعه در یمن گذاشته است.
نقش برجسته شیعیان یمن در ظهور
روایات معتبر متعددی بر نقش درخشان شیعیان یمن در تحولات ظهور اشاره دارد ، برخی مفسرین وجود دو یمانی را در هنگام ظهور صحیح تر می دانند ، یمانی موعود که از ناحیه شامات قیام می کند و یمانی دیگری که از خود یمن بر می خیزد ، بسیاری از مفسرین اعتقاد دارند وجود مقدس امام زمان(عج) را بعد از ظهور بیش از 10000 رزمنده همراهی می کنند که از عربستان و اطراف آن هستند که شاید بتوان گفت بخش عمده ای از آنها را شیعیان یمن تشکیل می دهند.
قطعاً فرمانده جوان و دلاور شیعی رزمندگان یمن ، « عبدالمالک الحوثی» نقش برجسته ای در کسب پیروزیهای پی در پی دارد ولی نباید فراموش کرد که مهمترین عامل اثرگذار در این درگیریها اعتقاد راسخی است که در بین عوام و خواص مبنی بر آرمانی بودن شرایط ، منطبق بودن آن بر عصر ظهور و افتخارآمیز بودن نقش بزرگ آنها دارد ، این تفکر مقدس و بزرگ در بین شیعیان لبنان نیز بصورت بسیار قوی و اثرگذار از مردم عادی تا رزمندگان حزب الله تا خواص و تا رهبری برجسته آن جریان داشته و دارد حتی رسانه های منطقه نیز چندباره به این نکته اشاره کرده اند که نزدیک شدن ظهور بر قدرت شیعیان افزوده است.
از طرف دیگر اطلاع دشمنان علی الخصوص رهبران آنها از احتمال وقوع پیش بینی های روایات باعث ایجاد نوعی ترس و اضطراب همراه با وحشیگری ، شدت عمل و دستپاچگی در آنها شده است ،اتحاد همراه با برانگیختگی و ترس سران مرتجع کشورهای منطقه برای مقابله با این قیام همه جانبه شیعیان ، همه و همه حاکی از آن است که مسئله یمن فراتر از جغرافیای کوچک این کشور بوده و تحولات عظیم منطقه ای را در برمی گیرد.
ارتباط قيام شيعيان يمن با قيام يماني در آستانه ظهور
همان طور كه مطلع هستيد روايات بسيار موثقي درباره قيام يك رهبر شيعه يمني در آخر الزمان وجود دارد كه با جنبش ايرانيان نيز هماهنگ خواهد بود. از سوي ديگر ميدانيم كه حوثيها تنها گروه شيعه اثناعشري در يمن هستند كه به انقلاب ايران نيز اعتقاد دارند. با توجه به دو موضوع فوق، حال سؤال اين است که آيا اين امكان وجود دارد كه يماني موعود از ميان همين حوثيها باشد؟ يا شيعيان ديگري از درون حوادث جاري سر برخواهند آورد كه يماني موعود، رهبر آنان خواهد بود؟
براي پاسخ به اين سؤال، بايد گفت: در حقيقت مسأله تشخيص مصداق در مورد يماني كه زمينه ساز ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است و در روايات به او وعده داده شده و اين كه آيا يماني در ميان حوثيان هست يا نه، جزو امور غيبي است. ما نميتوانيم به شكل قطعي اين مسأله را اثبات يا رد كنيم. البته ميتوانيم به قانون مهمي اشاره نماييم كه بايد هميشه در نظر داشته باشيم. اين كه ما پيرو اهل بيت عليهم السلام هستيم و به همين جهت بايد جنبشهاي پديد آمده در ايران، عربستان، عراق و يمن را به شكل ويژه مورد توجه قرار دهيم، چون حركت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و ياوران اصلي ايشان در ايران، يمن، عراق و عربستان هستند. همين مسأله باعث ميشود تا به جنبش حوثي توجه کنيم.
جنبش حوثي در منطقهاي استراتژيك قرار دارد كه در دوران ظهور، محور برخي تحولات عظیم خواهد بود. بنابراين نميتوانيم به اين جنبش به چشم حركات ديگر شيعيان مثلاً در ليبي يا فرانسه بنگريم. شكي نيست كه جنبش حوثي، جنبشي پربركت و ياري شده از جانب خداست، ولي اين دليل، كافي نيست كه ادعا كنيم يماني در اين مجموعه قرار دارد.
از گذشته فشارهاي شديدي عليه جمهوري اسلامي ايران در رابطه با شیعیان یمن در سطح بين الملل وجود دارد که در طی ماههای اخیر تشدید شده است البته رسانههاي بينالمللي ايران به شكل رسمي و علني مظلوميت شيعيان يمن را مطرح ميكند. به همين دليل هم عربستان و مصر پخش برنامههاي شبكه العالم را از ماهوارههاي عرب ست و نيل ست قطع كردهاند، چون شبكه العالم ـ که متعلق به ايران استـ زبان مظلوميت شيعيان يمن است. جالب اين كه اين تصميم تقريباً سه روز قبل از هجوم قبلی عربستان عليه شيعيان يمن اجرايي شد.
آینده تحولات یمن چیست؟
باید منتظر ماند و دید سمت و سوی تحولات یمن چگونه خواهد بود ، اما آنچه روشن است این است که این انقلاب وعده داده شده به لطف حق شکست خوردنی نیست ، یقیناً حتی اگر درگیریهای کنونی با وساطت کشورها بطور موقت نیز خاتمه یابد ، تهاجم حماقت آمیز آل سعود به شیعیان یمن و انصارالله این اختیار را می دهد تا در زمان مناسب که اختلافات شاهزادگان سعودی بر سر قدرت تشدید شده و پایه های حکومتی متزلزل گردیده و حرکت مردمی آغاز شود ، پاسخ متقابل و ضربه نهایی را به پیکره منحوس و فرتوت آل سعود وارد آورد و برای یاری نهضت جهانی اسلام وارد سرزمین وحی شود.