خدا یا قانون جذب؟
برایم اینطور تعریف میکرد: «اولینبار که از قانون جذب شنیدم و کتابهایی در این راستا خواندم موضوع برایم بسیار جالب و شگفتانگیز بود که انسان بتواند با تصور خواستههایش به اهدافش برسد. از اینرو برای دستیابی به اهداف و آرزوهایم این قانون را به طور جدی به کار گرفتم.
تصویر ذهنی مثبت و روشنی از خواستههایم داشتم و پیوسته تصور میکردم که به آنها رسیدهام .اما برای من که کم و بیش، باورهای اعتقادی محکمی داشتم کمکم این سؤال، پیش آمد که اگر ما با فکرمان تولید انرژی میکنیم و به واسطهٔ آن میتوانیم به هر آنچه که میخواهیم و آرزومندش هستیم برسیم پس جایگاه خدا در این میان، کجاست؟!
از طرفی در درستی باورهای اعتقادی خودم، شکی نداشتم و یقین داشتم این خداست که خواستههای ما را اجابت میکند و برگی از درخت بدون ارادهٔ او نمیافتد (آیه 59 سوره انعام) و از طرفی این را قانون جذب را تجربه کرده بودم و اثر مثبت آن را بارها دیده بودم. نمیدانستم ایندو آیا یکدیگر را نفی میکنند و یا اینکه با هم، قابل جمعند؟!
واقعیت این است که در این بین، نه صحبتهای افرادی که خدا را انکار میکردند برایم قابل قبول بود و نه آنها که قدرت ذهن و قابلیت جذب را منکر میشدند میتوانستند متقاعدم کنند. شما بگویید واقعیت چیست؟
این سؤالی است که ممکن است به ذهن خیلی از شما نیز خطور کرده باشد که لازم است روی آن تأملی شود. واقعیت این است که در وجود خدا، هرگز نمیتوان تردیدی داشت. همانطورکه ما وقتی از محل کارمان به منزل میرویم و اتاقمان را مرتب میبینیم یقین میکنیم که کسی این اتاق را مرتب کرده و این موضوع اتفاقی و تصادفی پیش نیامده است؛ هرگز نمیتوانیم این طور گمان ببریم که این عالم و نظم این هستی، تصادفی باشد.
آنتونی رابینز میگوید:
«اگر بگوییم که این عالم، تصادفی خلق شده و خدایی ندارد مانند این است که بگوییم یک دائرهالمعارف به واسطهٔ انفجار چاپخانه ایجاد شده است.»
واقعیت این است که عالَم، خدایی دارد و اگر او نخواهد هیچ اتفاقی در این عالم رخ نمیدهد. اما همین خدا برای گردش این هستی و چرخیدن چرخ گیتی، قوانینی را در هستی ما حاکم کرده است و نظامی را شکل داده است که قرار گرفتن در مسیر این قانونمندی، ما را به نتیجهٔ مطلوب میرساند.
به عنوان مثال، خداوند به ما دست و پا و توان جسمی داده است و این ما هستیم که باید با حرکت و فعالیت و به کارگیری توان جسمیمان کسب درآمد کنیم. اگر چه همهچیز دست خداست اما خداوند این سنّت را در هستی ما حاکم کرده که با تلاشمان به خواستهمان برسیم.
طبیعی است که اگر کسی تنبلی کند و حرکتی از خود نشان ندهد نصیب و بهرهای از موفقیتندارد. اما در عین حال این را هم باید بدانیم که اگر ما تمام تلاش و کوشش خود را انجام دهیم و در موردی خواست و اراده و مصلحت خداوند حکیم بر این نباشد که ما به نتیجهٔ مورد نظرمان برسیم حتی اگر تا سر حد مرگ تلاش کنیم اتفاقی نمیافتد.
خداوند خالق قانون جذب است؟
خداوند از ما خواسته است که تلاش کنیم و دعا کنیم منتها یادمان باشد تلاش یعنی به کارگیری تمام توانمندیها و این توانمندیها هرگز محدود به جسم نیست و شامل تلاش ذهنی، تجسم اهداف و تصویرسازی ذهنی نیز میشود.
همان خدایی که به ما توان جسمی داده است که تلاش کنیم و به اهدافمان برسیم به ما قدرت فکر داده و به ذهن ما قابلیتی بخشیده است که اگر به شیوهای مثبت و مستمر، روی اهدافمان تمرکز جدی داشته باشیم آنچه را که تمرکزمان روی آن استوار است جذب کنیم.
همانطور که اگر کسی تنبلی و سستی کند خودش را محروم کرده است طبیعی است که اگر از این قابلیت ذهن و قدرت جذب آن، بهره نگیریم خود را محروم ساختهایم.
بنابراین توجه داشته باشید که قانون جذب و قدرت ذهن انسان، قدرتی مستقل و جدا از خدا نیست. بلکه اینها همه مخلوق خداست. خداوند ما را آفریده، به ما قدرت فکر داده و به فکر و انرژی ذهنیِمان قدرت جذب داده است و ما صرفاً از امکانات خدادادیِمان استفاده میکنیم. اما اگر باز او به حکمت و مصلحتی این را نخواهد تمام این اندیشیدنها و تصور کردنهای ما بیاثر میشود. همچون آتشی که برای ابراهیم سوزانندگیاش را از دست داد و کاردی که در دست او، هنگام ذبح اسماعیل دیگر بُرّندگی نداشت.
خدا اجابت میکند یا ذهنمان جذب میکند؟
تصور کنید پدری به فرزندش مغازهای میدهد آن را پر از جنس و کالا میکند و آداب فروشندگی را به او میآموزد و حالا به فرزندش میگوید: «شروع به کسب و کار کن.» فرزند ممکن است این طور گمان ببرد که این تلاشهای اوست که هر روز دخلش را پر پول میکند اما واقعیت این است که همه لطف و مهربانی پدر است و اگر پدر یک لحظه لطفش تمام شود این مغازه، پلمب میشود و دیگر تمام فعالیتها و بالا و پایین پریدنهای فرزند، اثری در کسب درآمد ندارد.
پس یادمان باشد...
اولاً قانون جذب یک قانون درست، واقعی و غیرقابل انکار است که همهٔ ما آن را کم و بیش تجربه کردهایم؛
و در عین حال، فراموشمان نشود که این قانون و قدرت جذب را خدا به ذهن ما داده است و کارآیی آن، همه به لطف و ارادهٔ اوست که اگر او نخواهد جذبی رخ نمیدهد.
نویسنده: استاد سید مجتبی حورائی