عموماً علت سَرخوردن از مطالعه، موضوعات بدِ مطالعاتي است و بد مطالعهكردن.
پس هر چيزي را مطالعه نكنيم و گرنه خسته ميشويم و اصل مطالعه را رها ميكنيد.
گاهی بيمطالعهگي را با اداي مطالعه، پُر ميكنيم، يعني خيلي چيز ميخوانيم اما چيزي از آن براي ما نميماند؛مثلاً رمان خوان می شویم.
در عالَم خلوت، علماء بزرگ همراه با تفكر هديهاي كه از طرف جبرائيل به دست آوردهاند را بهكتابت در ميآورند و ما از طريق اين مكتوبات با عالم عقل و عالم جبرائيل ارتباط پيدا ميكنيم.
بدون مطالعه نميشود، يعني امروز روزي نيست و هيچروز روزي نيست كه شما بتوانيد بدون مكتوبات علماء بزرگ به عالم عقل برسيد. بر همين اساس، مسألة مطالعه يك چيزي است كه نميشود آدم بدون مطالعه زندگيبكند. بزرگترين ستم به خودتان، همين است كه نفهميدهايد با مطالعه نكردن چه چيزي را داريد از دست ميدهيد.