بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثين.
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ كَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ.
و زكريّا را [ياد كن] هنگامى كه پروردگار خود را خواند: «پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى.»
پس [دعاى] او را اجابت نموديم، و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته كرديم، زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مىنمودند و ما را از روى رغبت و بيم مىخواندند و در برابر ما فروتن بودند.
شهاب الدین؛ فرزندم!
آمدنت گرامی باد...
هفت فروردین 1395_ ساعت 21:45 _ بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان