ماهیّت عشق مجازی (شماره یک)
نویسنده: علی نصیری
واژه عشق و عشق مجازی از شایعترین واژههاست که در فرهنگ و ادبیات ما بصورت عام و در فرهنگ دینی به صورت خاص با دید مثبت یا منفی مورد توجه قرار گرفته و در روزگار ما کمتر مقال و مقوله فرهنگی است که با تصریح و اشاره به عشق و بویژه به عشق مجازی نپردازد.
نگاهی به محتوا و درونمایه صدها کتاب، نشریه، فیلم، تئاتر و مجموعههای تلویزیونی که بویژه در دهه اخیر فراهم آمده و بیش از همه نسل جوان را مخاطب خود ساخته، این مدعا را تأیید میکند.
آنچه که بیش از هر چیز دیگر نگرانی هر صاحب اندیشهای را سبب میگردد، شایع بودن عشق مجازی آن هم از نوع شهوانی است که میان دو جنس مخالف رایج بوده (که معمولاً) به حریم و حرمتشکنی میانجامد. از این رو بازشناخت ژرف مفهوم و ماهیت عشق، تفاوت عشق حقیقی با عشق مجازی، کاربست و عدم کاربست اصطلاح عشق در آموزههای دینی و آسیبشناسی عشق مجازی و مباحثی از این دست میبایست جزء مسایل بسیار ضرور در روزگار ما به حساب آید.
آنچه در این مقاله دنبال شده در همین راستا بوده و نگارنده کوشیده است اثبات کند که دین و آموزههای دینی به هیچ وجه با عشق مجازی از نوع شهوانی موافق نبوده و آن را زمینهساز آسیبهای متعددی میشناسد.
کلیدواژهها: عشق، عشق حقیقی، عشق مجازی، عشق مجازی شهوانی، محبت مفرط، اشتیاق، آسیبشناسی عشق مجازی.
مقدمه
واژه «عشق» یکی از پرکاربردترین واژه در زندگی روزمره و جزء شناختهشدهترین پدیده برای برخی از طیفهای اجتماعی بویژه جوانان است. با صرف نظر از فرهنگ سایر ملل، در کشور ما بویژه پس از دهه آغازین انقلاب و بالأخص در یک دهه اخیر با پدید آمدن فضای باز فرهنگی با روی کار آمدن برخی از دولتهای پیشین، کمتر مقال و مقوله فرهنگی است که به گونه آشکار و پنهان از عشق و اصطلاحات و کاربردهای همگن آن سخن به میان نیامده باشد. تقریباً هیچ کتاب رمانی در این سالها منتشر نشده و هیچ مجله فرهنگی و اجتماعی پا به عرصه بازار نگذاشته، و هیچ فیلم و تئاتری بر پرده سینما یا در سِن تئاتر ظاهر نشده، مگر آنکه به گونهای پدیده عشق در آنها خودنمایی کرده است.
کار به جایی رسیده که عموم فیلمها و سریالهای پخش شده در رسانه ملی، که علی القاعده از دهها فیلتر نظارتی میگذرد، بصورت شایع، مبتنی بر پدیده عشق، ساخته و پرداخته شده است. تلختر آنکه گاه چنین پدیدهای حتی مجموعههای مذهبی مربوط به زندگی امامان را تحت تاثیر قرار داده است نظیر آنچه را که در مجموعه امام علی علیه السلام (و حضرت رضا علیه السلام و یا اخیراً در سریال مختارنامه) شاهد بودهایم.
از بسیاری از برنامهها با رنگ و بوی عرفان، هنر و ادب ایران که باید چشم فرو بست که از مقوله عشق زمینی بهره وافری دارند!
بیتالغزل تمام این مقالها، مقولهها و پدیدههای هنر که تا این اندازه با عشق آن هم از نوع عشق مجازی آمیخته است، این نکته است که گویا اساساً انتقال هیچ پیام، حتی پاکترین پیامها به مخاطب، بدون بهره جستن از پدیده عشق امکان ندارد!
اگر روزی برخی از هنرمندان مدعی بودند که سینما و هنر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی سراسر مردانه است و از حقیقت ساری زندگی یعنی عشق و علاقه مردان به زنان و پسران و دختران به یکدیگر خبری نیست، در این نزیک به دو دهه، بسیاری از آنان باید شادمان باشند که فضای هنر تا این حد و میزان از کان عظیم عشق بهره دارد!
عشق با آن مفهوم بلند و آسمانی خود چنان به انحطاط و در ورطه سقوط کشیده شده که بازیگران مؤنث البته بنا به توصیه و درخواست کارگردانان و البته برای جلب مشتری بیشتر و رضایت بینندگان، چنان غرق در آب و لعاب و بزک، به ناز و طنازی میپردازند که با یک نگاه، دل طرف مقابل خود را ربوده و قصه با این شیرینی آغاز و به فرجام خوش وصال منتهی میشود!
آیا واقعاً جامعه و ذهن جوانان ما تا این اندازه مفتون پدیده عشق است که باید تا این اندازه با آنان هم صدا و هم نوا شد و بجای دعوت به صدها پیام اخلاقی و انسانی او را به غلتیدن در راه عشق و شهوت وا داشت؟! آیا ابتذال و انحطاط فرهنگی فقط در سکس و عریان شدن منحصر میشود؟! آیا شکنندهتر از آن تلقین و ترویج فرهنگ دلباختگی و خودباختگی با یک عشوه و نگاه جنس مخالف نیست؟!
چرا چنین فرهنگی تا این اندازه رواج یافته و کاذبانه اینقدر خریدار دارد، جای بحث و بررسی فراوان دارد که از حوصله این مقال خارج است.
آنچه نگارنده در این مقاله بدنبال آن است بررسی سه مسأله است که عبارتند از:
۱. مفهوم عشق چیست و میان عشق حقیقی و مجازی چه شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد؟
۲. نگاه دین و آموزههای دینی به عشق حقیقی و عشق مجازی چیست؟
۳. عشق مجازی با چه آفتها و آسیبهایی روبرو است؟
امید آنکه این مقاله به یکی از رایجترین پرسشها و چالشهای پیشروی بویژه برای جوانان، پاسخی درخور ارائه کند.
مفهوم عشق
برای اینکه مفهوم عشق مجازی روشن گردد، نخست لازم است مفهوم عشق روشن شود، زیرا عشق مجازی را از تقسیمات مطلق عشق دانستهاند. عشق را به معنی محبّت تام، دوستی مُفرط، شوق و میل مفرط به چیزی و مشتق از «عَشَقِه» دانستهاند. و عَشَقِه یا لبلاب(۱) یا پیچک، گیاهی است که به دور درخت و شاخه چنان میپیچد که به خشکی و زردی آن میانجامد.
با این حال عرفا معتقدند که عشق حقیقتی است درک ناشدنی و غیر قابل توصیف. یُدرَک وَ لایُوصَف. چنان که عطار میگوید:
عاشقان را با خود و با هیچ کس، تدبیر نیست
عین و شین و قاف را اندر کتب، تفسیر نیست
فقدان تفسیری از واژه عشق در کتب به معنای توصیف و تعریفناپذیری آن است.
و مولوی گفته است:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون بعشق آیم خجل گردم از آن
ابن عربی نیز معتقد است:
«از عشق، هیچ تعریف ذاتی، قابل ارائه نیست، اما با حدود لفظی و رسمی میتوان آن را تعریف کرد. هر کس عشق را تعریف کند آن را نشناخته است. و هر کس آن را ننوشیده و نچشیده باشد، عشق را نشناخته…»(۲)
و سیف الدین باخرزی مینویسد:
«دفترها در شرح عشق چون زلف معشوق و گلیم عاشقان سیه کردند. هنوز این نعره به گوش هوش میرسد که:
مشکل عشق ترا تفسیر چیست
خواب سودای مرا تعبیر چیست»
از این جهت، ادعا میشود که آنچه در آثار عارفان و اهل ادب، درباره عشق آمده بیانگر تعریف مشخص و روشنی از آن نیست، و تنها نشانگر خصوصیات و حالاتی است که در پی عشق و عاشقی پدید میآید(۳)؛
دکتر معین به نقل از کتاب روانشناسی تربیتی در تعریف عشق چنین آورده است:
«یکی از عواطف که مرکب میباشد از تمایلات جسمانی، حس جمال، حس اجتماعی، تعجب، عزت نفس و غیره، علاقه بسیار شدید و غالباً نامعقولی که گاهی هیجانات کدورتانگیز را باعث میشود و آن یکی از مظاهر مختلف تمایل اجتماعی است که غالباً جزء شهوات بشمار آید.»(4)
ابن سینا معتقد است: «میل نفس به زیباییهای ظاهری از جمله صورت نیکو، از دو حیث متفاوت، قابل حصول است:
۱- حیوانی که صورت زیبا را به جهت لذت حیوانی دوست بدارد که این قِسم، مُضر نفس ناطقه اس و مستحق ملامت».(5)
2- (عاشق، معشوق را به خاطر صورت نیکو، تنها به اعتبار عقلی به جهت موزون بودن و اعتدال نظام آن دوست میدارد و این نحو عشق که خالی از شائبه حیوانیت است، وسیلهای برای رفعت و ترقی و زیادی درجه شمرده میشود.) «نویسنده نقاله، قِسم دوم را ذکر ننموده بود که توسط تارنمای فهادان اضافه گردید.»
ارسطو معتقد است که عشق، کوری حس از درک عیوب محبوب و نوعی مالیخولیا است.
دهخدا آورده است:
«عشق، شگفت دوست به حسن محبوب یا در گذشتن از حد در دوستی، و آن عام است که در پارسایی باشد یا فسق. یا کوری حس از دریافت عیوب محبوب، یا مرضی است وسواسی که میکِشد مردم را به سوی خود جهت خلط و تسلیط فکر نیک پنداشتن بعضی صورتها …»(6)
(جالب اینکه در حدیثی از نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله این چنین نقل شده که: إنَّ الرَّجُل يُخادِنُ مَن يُعجِبُه _مجموعه ورام،ج2، ص249_ این حدیث توسط مسعود رضانژاد فهادان در ضمن مقالهای با عنوان: «چه کسی مرا به شگفتی وا داشت؟!» شرح مبسوطی ارائه شده است.)
برخی گفتهاند که عشق نوعی از مالیخولیا و جنون و امراض سودایی است.(7)
از حضرت امیر علیهالسلام نقل شده است که میفرمود: «العشق مرض لیس فیه اجر و لا عوض. عشق مرضی است که نه پاداشی دارد نه عوض.»(8)
جمع بندی تعاریف:
در جمع بندی این تعاریف میتوان به نکات ذیل اشاره کرد:
۱. عموم صاحب نظران در تعریف عشق هر چند در معنای لغوی آن به محبت تام، دوستی مفرط، شوق و میل مفرط به چیزی، یکصدا هستند.
۲. عرفا عموماً بر این باورند که تبیین حقیقت عشق، کاری غیر ممکن است و آنچه در تعریف آن گفته میشود تنها «شرح اسمی» از آن است زیرا عشق از نظر آنان بیشدرک از مقولاتی است که در سایه تجربه عملی قابل درک است.
۳. با توجه به حالاتی که عشق به همراه دارد، گاه از آن به عنوان یک بیماری روحی و روانی یاد شده است.
مراتب عشق
برای عشق، پنج مرتبه برشمردهاند که عبارتند از:
- فقدان دل؛
- تأسف؛
- وجد؛
- بیصبری؛
- صبابت
عاشق در این مقام، مدهوش بود و از غلبه عشق، بیهوش… عشق چون به کمال خود رسد قوا را ساقط گرداند و حواس را از کار بیندازد و طبع را از غذا باز دارد و میان محب و خلق، ملال افکند و از صحبت غیر دوست، ملال شود و یا بیچاره گردد و یا دیوانه شود و یا هلاک گردد.(9)
معشوقات را نیز بر حسب توجه و نظر اشخاص بر چند دسته دانستهاند:
۱. محبت نفوس حیوانی به نکاح؛
۲. محبت رؤسا برای ریاست و حفظ آن؛
۳. محبّت و عشق تجّار، برای جمعآوری ثروت و مال؛
4. محبّت علما و حکما در اندوختن علوم و معارف و احکام و مسایل علمی؛
۵. محبّت و عشق اهل صنعت، برای اظهار صنع خود.(10)
عرفا و حکما از قاعده عشق در مسایل عدیده حکمی و عرفانی بهره جستهاند؛ نظیر آنکه معتقدند عالم بر اساس عشق به خداوند، جاری و ساری است.(11) و اگر این عشق نبود هرگز عالم و موجودات آفریده نمیشد. عبارت صدرالمتألهین چنین است:
«لولا العشق ما یوجد سماء و لا أرض و لا بر و لابحر.»(12)
تقسیم عشق به حقیقی و مجازی
برای عشق دو قسم اصلی بر شمردهاند:
۱) عشق حقیقی.
۲) عشق مجازی.
مقصود از عشق حقیقی عشق به خداوند و عشقی است که هدف آن لذت روحانی باشد.(13)
عشق مجازی خود به دو نوع منقسم است:
۱. عقلانی که گاه به آن عشق انسانی یا عشق نفسانی اطلاق میشود.
۲. عشق حیوانی
مراد از عشق مجازی حیوانی، عشق موقّت، زودگذر و ظاهری است که بر مبنای شهوت استوار بوده و منشأ آن هوی و حب مجازی است که در موجودات زنده، سبب جذب و انجذاب آنها شده و نتیجه آن بقای نسل است.(14)
از عشق حقیقی با عناوینی دیگر، همچون عشق الهی، عشق روحانی، عشق معنوی، عشق عرفانی و از عشق مجازی حیوانی با تعابیری همچون: عشق حیوانی، عشق موقّت، عشق ظاهری، عشق باطل(15)، عشق صوری و… نیز یاد شده است که خود این عناوین و اسامی تا حدودی، نشانگر ماهیّت این دو نوع عشق است.
افلاطون درباره ماهیت عشق مجازی چنین آورده است:
«وقتی خواهش عزیزی که از خود بیگانه است به اعتقادی که راجع به نیکی داریم فایق آید و این خواهش، مربوط به درک و تملّک زیبایی جسمی و لذت بردن از آن باشد و با شهوت نیرو گیرد عشق نام دارد.»(16)
منشأ عشق مجازی را زیبایی (به نظر ما، منشأ مطلق عشق، نه زیبایی بلکه درک از زیبائی است.) دانستهاند بدین جهت، پدید آمدن زیبایی را امری مقدم بر عشق ارزیابی میکنند. یعنی عشق مجازی در جایی تحقق مییابد که زیبایی در بین باشد حال چه زیبایی حقیقی و چه زیبایی که تنها در نظر عاشق، زیبا جلوه کرده است. چنانکه وقتی به مجنون، اعتراض شد که چرا به لیلی برغم بیبهره بودن از زیبایی ظاهری این همه دل بسته است، در پاسخ گفت:
نه هر کس را گدازد عشق لیلی
به مجنون میبرازد عشق لیلی
از سویی دیگر، پیش از اسلام در ادبیات ایران از زنی به نام پانتیاد و مردی بنام آبرادات به عنوان دو نماد عشق مجازی یاد میشود، پس از اسلام در آثار فخرالدین اسعد با عنوان ویس و رامین و در داستانهای شاهنامه عشق مجازی با عناوین زال و رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه، سیاوش و سودابه به تصویر کشیده شده است.
عشق مجازی آنگاه در مثنویهای رودکی و عنصری و سپس در مثنویهای نظامی به اوج خود رسید و عاشقان و معشوقان بزرگ و دلباختهای همچون خسرو و شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، اورنگ و گلچهر ابداع شدند.
با این حال در برابر این نوع عشق مجازی، عارفان و شاعران نامآوری همچون ثنایی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ از عشق الهی و معنوی نیز سخن به میان آوردهاند.
چنانکه اشاره کردیم باید دانست که عشق مجازی را نیز به دو قسم انسانی و حیوانی یا عقلانی و حیوانی تقسیم کردهاند.
- منشأ عشق مجازی حیوانی، شهوت و میل جنسی است که با وصال با معشوق و مجامعت (با او) آرام میگیرد. آنچه که به عنوان بیماری روحی و روانی بر شمرده و پیامدهایی همچون فسق، فجور و پردهدری برای عشق مجازی شمردهاند، بیشتر مربوط به این قسم از عشق است.
- اما ریشه عشق مجازی نفسانی و یا عقلانی چنانکه عرفا ادعا میکنند شمایل معشوق است که حس زیباییشناختی و زیباییدوستی آن را پدید میآورد.
چنین عشقی از نظر عرفا، لزوماً با شهوت جنسی همراه نیست، امّا به خاطر آنکه ذهن و جان عاشق را لبالب از عشق به معشوق میسازد و حالات عاشق (حالت عشق و مفهوم آن را) را تجربه میکند راهکار و زمینه مناسبی برای سیر و سلوک معنوی معرفی شده است. آنچه در این مقاله، دنبال شده عشق مجازی از نوع اوّل یعنی عشق مجازی حیوانی است.
شباهتها و تفاوتهای عشق مجازی با عشق حقیقی
برای آنکه مفهوم عشق مجازی، بیشتر آشکار شود مناسب است شباهتها و تفاوتهای این دو نوع عشق را که گاه افراد را به اشتباه انداخته و در داوری و ارزشگذاری آنها دچار خطا میشوند مورد بررسی قرار دهیم.
شباهتها
۱. محبّت مفرط یا غیر قابل توصیف: مهمترین اشتراک مفهومی میان عشق حقیقی و عشق مجازی (و حتّی) شهوانی، محبت مفرط است که از آن به واله بودن، شیدایی و از خود بیخود شدن عاشق یاد میشود و شخص را به حدی میرساند که جز به معشوق خود نمیاندیشد و چنان واله او میشود که گاه از رسیدگی به امور و تمشیت امور جسمی و مادی خود، غافل میگردد و گاه حواس را از کار میاندازد و طبع را از غذا باز میدارد و شخص را دیوانه یا هلاک میگرداند.
حالاتی که گاه برای عاشقان مجازی بر میشمرندکه گاه برای وصال معشوق خود تا پای جان پیش رفته، شبیه حالاتی از این دست است که برای عاشقان معنوی و حقیقی برشمرده شده است.
دلباختگی و شیدایی بیحد زلیخا نسبت به یوسف که به صورت تلویحی در قرآن آمده و از زبان زنان مصر به مرحله «شغف» از آن یاد شده، یعنی عشقی که به پرده دل راه یافته و در اثر شدت عشق به یوسف و رسیدن به وصال او از خواب و خوراک افتاد، از نمونههای حالات عشق مجازی یاد میشود چنانکه از حالات وجد و شیدایی حلاج حتی آن هنگاه که به چوبه دار سپرده شد، به عنوان نمونهای از حالات عشق حقیقی نام برده میشود.
۲. همراه بودن با زیبایی معشوق؛ در هر دو قسم عشق حقیقی و عشق مجازی، زیبایی معشوق حضور دارد. با این تفاوت که زیبایی در عشق حقیقی، زیبایی معنوی و باطنی (مانداگار) است؛ اما زیبایی در عشق مجازی عموماً به جسم و ظاهر جسمانی مربوط میشود. به هر روی، میبایست نوعی خاص از زیبایی چهره و اندام، عشق بیحد عاشق در عشق مجازی را سبب گردد.
تفاوتها
۱. همراهی عشق حقیقی با کمال نفسانی به عکس عشق مجازی: عشق حقیقی، هماره با سلامت و کمال نفسانی همراه است، در حالیکه عشق مجازی میتواند با بیماری روحی یا با ضعف عقلانی عاشق همراه باشد. به عبارت روشنتر، بسیاری از کسانی که از آنان به عنوان عاشقان مجازی یاد شده هیچ امتیازی در زمینه رشد و تعالی روحی و عقلانی برای آنان یاد نشده است. و تنها از عشق (محبّت) خالص و صادقانه آنان تمجید شده است.
چنانکه در توصیف عشق مجازی، گاه از آن به نوع مرض نفسانی، وسواس دل، یا حتی مالیخولیا یاد میشود. چنانکه در روایتِ حضرت امیر علیه السلام، از آن به عنوان مرض یاد شده است. اما هیچ کس مدعی نشده که عشق حقیقی با چنین آفات روحی همراه است. بلکه به عکس، همواره از عشق حقیقی به عنوان کمال عقل و نفس یاد شده و هماره ادعا میشود که تنها انسانهای بس وارسته و عارف به حریم آن بار مییابند.
۲. همراهی عشق حقیقی با واقعیت به عکس عشق مجازی: درباره عشق مجازی گفته میشود که گاه، عشق چنان در قوه عقلانی انسان تصرّف میکند که محبوب، فاقد زیبایی را زیبا جلوه میدهد یا عیوب معشوق از نگاه عاشق پنهان میسازد و گاه عاشق خیال میکند که معشوق نزد او حاضر است.(17)
عبارت پیش گفته از ارسطو که گفت: «عشق، کوری حسّ از درک عیوب محبوب است.» مؤیّد مدعاست، و برای این دست از عشق است که گفتهاند: «حُـبّ ٌ الشَّـیءِ یُعـمـی و یُـصِـمّ» (یعنی علاقه به چیزی، انسان را کور و کر میکند.) و نیز گفتهاند: «عين ُالرّضا عَن ْ كُل ّ عَيْب ٍ كَلِيلة» (عين ُالرّضا عَن ْ كُل ّ عَيْب ٍ كَلِيلة ٌو لكِن عَيْن َ السّخْط ِ تُبْدِي الْمَساوَيا یعنی چشم دوستى از ديدن هر عيبى كند است، اما چشم عداوت و دشمنى، بديها راظاهر مىكند.) بنابراین ممکن است عاشق دلباختهای پس از وصال به معشوق به عیوب او پی برده و دل از عشق او عاری سازد.
اما عشق حقیقی از آنجا که با رشد و کمال عقلانی همراه است، هیچگاه با کذب، همراه نیست و عاشق، به معشوق، چنانکه حقیقتاً واجد زیبایی است عشق میورزد بلکه عاشق حقیقتاً معتقد است که زیبایی معشوق بسیار فراتر از آن است که او بدان پی برده و این چنین واله آن شده است.
۳. عشق حقیقی، مستمر و مستدام (است) به عکس عشق مجازی: عشق حقیقی از آنجا که بر مبنای حقیقت، واقعیت و زیبایی بیمنتهای معشوق استوار است، هیچگاه پایان نپذیرفته و به سردی نمیگراید، در حالی که در عشق مجازی وقتی عاشق به وصال معشوق نایل میآید و غریزه شهوت، آرام میگیرد (فروکِش میکند) عشق او آرام، آرام کاستی گرفته و به خاموشی میگراید. درباره عشق مجازی است که گفتهاند: با دیدن معشوق و شنیدن صدای او افزایش مییابد و با مسافرت و همبستری کاستی میگیرد.(18)
پانوشت:
1_ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص 259
2_ دائره المعارف تشیع، ج ۱۱، ص 289
3_ همان، ص 288
4_ فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۳۰۳
5_ دائره المعارف تشیع، ج ۱۱، ص ۲۹۱
6_ فرهنگ دهخدا، ج ۱۰، ص ۱۵۹۰۰
7_ مستدرک سفینه البحار، ج ۷، ص ۲۴۵
8_ نهج البلاغه، حکمت ۴۶
9_ فرهنگ دهخدا، ج ۱۰، ص ۱۵۹۰۱
10_ الحکمه المتعالیه، ج ۳، ص۱۶۴
11_ برای تفصیل بیشتر ر. ک: الحکمه المتعالیه من الاسفار العقلیه الاربعه، ج ۳، ص ۱۴۸-۱۵۶؛ «فی اثبات ان جمعی الموجودات عشقه لله سبحانه مشتاقه الی لقائه»
12_ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۰.
13_ همان، جلد۷، ص ۲۶۴. و نیز ر. ک: المبدا و المعاد، ص ۲۳۶
14_ فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۳۰۴
15_ همان با تصرف؛ دهخدا، ج ۱۰، ص ۱۵۹۰۵
16_ دائره المعارف تشیع، ج ۱۱، ص ۲۸۸
17_ الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج ۲، ص ۲۶۶ (پاورقی(
18_ نفس الرحمن فی فضایل سلمان، ص ۳۲۸، شرح اصول الکافی (ملاصالح مازندرانی)، ج ۸، ص 262
ویرایش شده توسط: تارنمای مسعود رضانژاد
مطالب داخل پرانتز، متعلّق به مسعود رضانژاد فهادان است.