بازی کودک (1)
مامان! بابا! بازی، شغل من است!
«مامان بابا، بازی شغل من است!» نظر شما دربارۀ بازی کردن کودکتان چیست؟ آیا همان اندازه که در مورد غذا خوردن کودکتان حساس هستید نسبت به بازی کردن او حساسیت دارید؟ کودک باید بازی کند تا غذا بخورد و غذا بخورد تا بازی کند. در واقع بازی کردن، غذای روح کودک است.
شما کودکتان را برای بازی تشویق میکنید یا اینکه او را از بازی کردن نهی میکنید؟ آیا فضا و امکان بازی به او میدهید و گاهی همبازیاش میشوید؟
متأسفانه برخی والدین، بازی کردن کودک را اتفاقی ساده، کم اهمیت و حتی احمقانه تلقی میکنند. اینگونه والدین که از بازیگوشی فرزندشان به ستوه میآیند منتظرند هر چه زودتر بزرگ شود و دست از دیوانهبازیهایش!! بردارد.
از نظر اینها کودک خوب، کودک آرام و ساکتی است که صدایش در نمیآید و از کنار پدر و مادرش تکان نمیخورد. در صورتی که بازی برای کودک، یک ضرورت است تا جایی که بخش قابل توجهی از رشد عاطفی، اجتماعی، فیزیکی و شخصیتی او به آن وابسته است.
کودک با بازیهای خود رشد میکند، تجربه میکند، یاد میگیرد و به بلوغ شخصی و تربیتی میرسد. او کنجکاوانه میخواهد بداند در صورتی که این شیء را لمس کند، فشار دهد یا روی زمین بکشد چه اتفاقی میافتد؟ او تمایل دارد بداند در صورتی که ظرف شکلاتخوری کریستال را به زمین بکوید چه روی میدهد؟
به بیان دیگر بازی، شغل کودک است و همان اندازه که حرفه و شغل شما اهمیت دارد بازی برای کودک، مهم است. اما بازیهایی که کودک میکند یکسان نیست. برخی بازیها قابلیت و ظرفیت بالایی برای رشد و یادگیری کودک دارد و برخی کمتر. بعضی بازیها نیز نه تنها فایده و اثر مثبتی را دنبال نمیکند حتی قابلیت تخریب دارد.
بازی کودک(2)
انواع بازیها
انواع بازیها:
1- بازیهای جسمی: این بازیها، عمدتاً مبتنی بر فعالیتهای حرکتی و فیزیکی است. بیشتر این بازیها جنبۀ ورزشی و مسابقهای دارند. گرگم به هوا، نمونۀ بارزی از این دسته است.
2- بازیهای تقلیدی: در این شکل از بازیها کودک، صرفاً میخواهد ادای دیگران را در آورد. دیگران، میتوانند اعضای خانواده یا غریبه باشند و این ادا در آوردن و تقلید میتواند از پوشش، حرکات و گفتار دیگری باشد. با عنوان نمونه کودک، کُت پدرش را میپوشد یا کفش مادرش را به پا میکند و کیف او را به دوش میاندازد.
3- بازیهای نمایشی: در این بازیها، کودک، تمایل دارد نقش دیگری را در قالب یک نمایش به طور کامل اجرا کند. خالهبازی، مامانبازی، دکتربازی و...
4- بازیهای نمادی: در این بازیها کودک با ابزار و وسیلهای که هیچ تناسبی با موضوع ذهنیاش ندارد به گونهای که آن را تصور میکند بازی میکند؛ مثلاً چوبی را بین پای خود قرار میدهد سر آن را میگیرد و در خیال خود اسبسواری میکند. یا اینکه روی بالشی مینشیند و میگوید: این ماشین من است.
5- بازیهای آموزشی: این بازیها عمدتاً نیاز به اسباببازی دارد که کودک در آن تلاش میکند چیزی را درست کند. معروفترین شکل این بازیها لگو یا خانهسازی است.
6- بازیهای خلاقیتی: در این بازیها، کودک از هر وسیلهای که در اختیار دارد میخواهد با خلاقیت خود چیزی را طراحی کند. خاکبازی، گلبازی یا خمیربازی از این دسته است.
نکتۀ مهم: اگر شما میخواهید به کودکتان یک بازی خوب، یاد دهید یا او را در انجام آن تشویق کنید دقت کنید این بازی در یکی از این شش گروه بالا قرار گیرد تا آثار مثبتی که از بازی انتظار داریم حاصل شود. به این ترتیب آنچه اکنون روشن میشود اینکه بسیاری از بازیهای کامپیوتری علیرغم گسترش فراوان آن اصلاً نمیتواند بازی باشد.
|
بازی کودک(3)
هفت نکته برای بازی کودک و همبازی شدن با او
7 نکته برای بازی کودک و همبازی شدن با او:
1- بازی کودک را جدی بگیرید: مراقب باشید هرگز نوع نگاه و واکنشتان تحقیرآمیز نباشد. ممکن است کودک، دقایق زیادی با کودک خیالی دیگری بازی کند و دست او را بگیرد و راه ببرد و یا حتی ساعتها با یک پَر بازی کند او را مسخره نکنید. یادتان باشد او مشغول حرفۀ خویش است که رشد و یادگیریاش را ارتقا میدهد.
2- محدودیت ایجاد نکنید: مراقب باشید تا آنجا که امکان دارد فضا و امکان بازی را گسترش دهید و محدودیتهای احتمالی را بر دارید. مثلاً اگر فضای اتاق برای آببازی مناسب نیست حتماً فضایی مثلی حمام یا حیاط را تدارک ببینید. نه اینکه صرفاً بگویید اتاق، جای آب بازی نیست.
3- تکرار بازی برای کودک، دوستداشتنی است: ممکن است برای شما به عنوان یک فرد بزرگسال، تکرار، یک کار اذیتکننده و یکنواخت باشد. ولی کودک با هر بار تکرار میآموزد و لذت میبرد. او ممکن است دهها بار توپ را به بالا بیندازد و شکل افتادنش را نگاه کند مانع این تکرار نشوید و الزاماً نخواهید او یک کار جدید و متنوع را انجام دهد.
4- مستقیم آموزش ندهید: برخی والدین، چون میدانند کودک با بازی آموزش میپذیرد میخواهند مستقیم و با بیان خود چیزی را به او بیاموزند. در صورتی که همۀ اثر آموزشی و جذاب بازی به غیر مستقیم بودن آن است. شما شکل یک گربه را بارها و بارها بکشید تا خودش به مرور متوجه شود گربه چهارپا دارد. ولی از او سؤال نکنید که گربهها چند پا دارند؟
5- به همبازیهای خیالی، ایراد نگیرید: بعضی والدین، وقتی میبینند کودک در خیال خود با کسی بازی میکند یا معلم شده و برای دانشآموزان خیالی صحبت میکند احساس نگرانی میکنند و فکر میکنند اگر مانع نشوند بچهشان دیوانه میشود در صورتی که این قدرت بیان، تصور جانشینی و خلاقیت کودک را توسعه میدهد.
6- در بازی، دروغ نگویید و تقلب نکنید: بازی برای کودک یک زندگی واقعی در اندازه کوچک است و همۀ رخدادهای آن را جدی میگیرد و الگوبرداری میکند. اگر با کودکتان همبازی شدید هرگز دروغ و حقهبازی را برای جذابشدن بازی به کار نبرید. مثلاً اینکه مشتتان را ببندید و بگویید داخل آن شکلات است و بچه سعی کند انگشتان شما را باز کند و پس از آن نشان دهید که خالی است. این قبل از اینکه خندهدار باشد آموزشی به کودک است که میتوان برای جذاب شدن و شادی، دروغ گفت.
7- به زور وارد بازی نشوید: اگر کودک، شما را به بازی دعوت کرد مانعی ندارد که در بازی، حاضر شوید. اما هرگز نخواهید به زور، وارد بازیهای او مثل خمیربازی و خالهبازی و غیره شوید. عمدتاً سعی کنید دورادور ناظر بازی فرزندتان باشید و خود را در بازی وارد نکنید چرا که کودک به مرور به شما به عنوان همبازی، وابسته میشود و شما هم همیشه نمیتوانید نقش همبازی او را بازی کنید.
خلاصه کلام اینکه اولاً بدانید بازی مثل غذا برای کودک لازم است. دوم اینکه شرایط بازی را برای او فراهم کنید و مانع او نشوید. سوم اینکه دقت کنید نوع بازی که کودکتان با آن انس میگیرد در یکی از قالبهای شش گانه انواع بازی که گفتیم جای بگیرد و چهارم اینکه بازی کردن و همبازی شدن قواعدی دارد که باید رعایت کنید.