به بهانه فرار رسیدن نوروز
داود بن على بن عبد الله بن عباس، عموى منصور دوانیقى لعنة الله علیهم اجمعین از جانب وى، حاکم مدینه بود، و فرستاد پىِ مُعَلَّى بن خُنَیْس، پیشکار و مدیرعامل امور ادارى حضرت صادق علیهالسلام، و از او خواست تا وى را بر اصحاب امام صادق علیهالسّلام و خواصّ آن حضرت، رهبرى نماید. (یعنی آمار اصحاب امام صادق علیهالسلام را از مُعلی بن خُنیس گرفت.)
مُعَلَّى از معرفتشان تجاهل کرد و چون داود ملعون بر کشف اسامى و خصوصیّات اصحاب، اصرار ورزید و وى را تهدید به قتل کرد، مُعَلَّى به او گفت:
أبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِى؟ وَ اللهِ لَوْ کَانُوا تَحْتَ قَدَمِى مَا رَفَعْتُ قَدَمِى عَنْهُمْ. وَ إنْ أنْتَ قَتَلْتَنِى تُسْعِدْنِى، وَ أشْقَیْتُکَ!
«آیا مرا به کشتن تهدید مىنمائى؟! قسم به خدا اگر اصحاب حضرت در زیر گامم باشند، من گامم را از روى ایشان بر نمىدارم. و اگر تو مرا بکشى من به سعادت رسیدهام و تو به شقاوت!»
وقتى که داود مشاهده کرد که مُعلَّى از ابراز اسامى آنان به شدّت امتناع مىکند او را کشت، و اموال او را که اموال امام بود ربود و مصادره نمود.
چون این خبر به امام صادق علیهالسّلام رسید، با حالت خشم برخاست در حالى که ردایش بر روى زمین کشیده مىشد، و بر داود ملهون وارد شدند و به او فرمودند:
قَتَلْتَ مَوْلَاىَ وَ أخَذْتَ مَالِى! أمَا عَلِمْتَ أنَّ الرَّجُلَ یَنَامُ عَلَى الثَّکْلِ وَ لَا یَنَامُ عَلَى الْحَرّبِ؟!
«تو نیروی را کشتى، و مالم را ربودى! آیا ندانستهاى که انسان مىتواند در مصیبت جانى و مرگ عزیزش آرام بگیرد، ولى نمىتواند بر مصیبت مالى و نهب و غارت آرام بگیرد؟!»
امام صادق علیه السّلام از داود، مطالبه قصاص کردند. داود، قاتل مُعَلَّى را که رئیس شرطه و شهربانى مدینه بود پیش آورد که حضرت او را به جهت قصاص خون مُعلّى بکشند. رئیس شرطه، شروع کرد به صیحه زدن که: به من امر مىکنند تا مردم را براى ایشان بکشم، سپس خودم را مىکشند!
پس از این واقعه، داود، پنج تن از شرطهها (نگهبانان) را فرستاد تا حضرت صادق علیه السّلام را بیاورند، و به ایشان گفت: شما او را بیاورید، و اگر از آمدن امتناع نمود سرش را بیاورید! شرطهها داخل منزل حضرت شدند در حالى که ایشان نماز مىخواندند و گفتند: داود را اجابت کن!
حضرت فرمود: اگر اجابت نکنم چه خواهید کرد؟! گفتند: ما را به امرى امر کرده است! حضرت فرمود:
انْصَرِفُوا فَإنَّهُ خَیْرٌ لَکُمْ فِى دُنْیَاکُمْ وَ آخِرَتِکُمْ!
«شما مراجعت کنید، زیرا بازگشتن براى شما چه براى دنیایتان و چه براى آخرتتان پسندیده است!»
شرطهها از مراجعت إبا کردند مگر آنکه حضرت را با خود ببرند.
در این حال حضرت دو دست خود را بلند نمودند، سپس آنها را بر دو شانه خود گذاردند، و پس از آن، دو دستها را گشودند، سپس با سبَّابه خود دعا کردند، و از وى شنیده شد که مىگویند:
السَّاعَةَ! السَّاعَةَ! حَتَّى سُمِعَ صُرَاخٌ عَالٍ. فَقَالَ لَهُمْ: إنَ صَاحِبَکُمْ قَدْ مَاتَ، فَانْصَرَفُوا. [۱]
«همین حالا! همین حالا! تا اینکه فریاد بلندى به گوش رسید. حضرت به آنها فرمود: رئیستان بمرد. شرطهها از منزل حضرت، بیرون رفتند.»
مضمون و محتواى این داستان را کلینى، و حافظ رَجَب بُرْسى، و ابن شهرآشوب ذکر نمودهاند. [۲]
مَعَلَّى بن خُنَیْس از موثّقین راویان مىباشد، و از اهل جَنَّت است. حضرت براى او طلب خیر نمودند. فقط عیبى که داشت کشف اسرار حضرت مىکرد، و در برابر مخالفان به مطالب درونى و سِرِّى و ملکوتى حضرت، زبان مىگشود، و حضرت با آنکه کراراً وى را منع مىکردند، ولى معذلک خوددار نبود و بالأخره همین امر، موجب شد که شهرت یافت، و والى مدینه وى را از میان اصحاب امام براى معرِّفى اسامى آنها به نزد خود طلبید، او هم جدّاً امتناع کرد تا بالأخره مقتول و مَصْلوب و مَسْلوب گردید.
پاورقی:
[۱] «الامام الصّادق» مظفر ج ۱ ص ۱۲۰ تا ص ۱۲۲ از طبع جامعة المدرّسین.
[۲] «کافى» ج ۲ ص ۵۶۲ و «مشارق أنوار الیقین» ص ۱۱۱ و «مناقب» ج ۳ ص ۳۵۷ «بحارالانوار»، طبع حروفى ج ۴۷ به ترتیب ص ۲۰۹ و ص ۱۸۱ و ص ۱۷۷.
منبع این بخش: امام شناسى ج 16 و 17 ص 352
معلی بن خُنَیس همان کسی است که روایت نوروز از وی نقل شده است:
فرازی از فرمایش امام ششم علیهالسلام
خطاب به معلی بن خنيس در مورد بزرگداشت نوروز
در کتاب شریف بحارالانوار مرحوم مجلسی رحمه الله پیرامون عید نوروز روایات متعددی نقل شده به طوری که در جلد 59 بیش از 45 صفحه به این موضوع اختصاص یافته است. در این مختصر، به بخش هایی از آن مباحث اشاره می شود:
معلی بن خنیس نقل کرده است که روز نوروز بر امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم، امام علیه السلام خطاب به من فرمود:
آیا این روز را می شناسی؟
عرض کردم، قربانت شوم، این روزی است که ایرانی ها آن را بزرگ و نیکو میشمارند و به همدیگر هدیه میدهند.
پس امام فرمودند:
علت این امر را که بسی دیرینه است برایت تشریح خواهم کرد.
عرض کردم اگر این موضوع را از ناحیه شما فرا گیرم بهتر از آن است که گذشتگانم زنده شوند و دشمنانم نابود گردند!
پس فرمودند:
√ ای معلی! همانا نوروز، روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان علیهم السلام ایمان بیاورند.
√ نوروز اوّلین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد و بادهای ناگهانی وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد.
√ نوروز روزی است که علی علیه السلام در نهروان خوارج را هلاک کرد.
√ گلهای زمین در آن روز خلق شد.
√ در چنین روزی بود که کشتی حضرت نوح علیه السلام بر کوه جودی نشست.
√ همان روزی است که جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد.
√ همان روزی است که ابراهیم علیه السلام بتها را شکست.
√ در همین روز، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را بر دوش خود حمل کرد تا بتهای قریش را سرنگون کند.
√ در چنین روزی حضرت مهدی علیه السلام ظهور میفرمایند: و ما انتظار فرج آن حضرت را در چنین روزی داریم.
برای این که نوروز از ما و شیعیان ماست. نوروز برای مسافرت خوب و برای زراعت و طلب حوایج بسیار نیکوست، عقد نکاح و ازدواج در چنین روزی بسیار شایسته است. (1)
همچنین در کتاب مزبور آمده است شیخ طوسی و سایر متاخرین برای عید نوروز اعمال مخصوصی را بیان داشته اند که از آن جمله است: غسل، روزه، نماز و... (2)
همچنین روایت شده که احمد بن فهد الحلی رحمه الله در کتاب مهذب البارع فرموده است که: نوروز، روز عزیز و بلند مرتبه ای است. (3)
مرحوم سید مرتضی علامه بهاءالدین علی بن حمید با استناد به فرمایش معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که:
نوروز روزی است که در آن روز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آن روز برای امیر المؤمنین علی علیه السلام در غدیر خم پیمان گرفت و آن حضرت را به امامت بعد از خودشان منصوب فرمود و نوروزی بر ما نمی گذرد الا این که ما در آن روز منتظر ظهور فرج قائم آل محمد صلی الله علیه و آله هستیم. و نوروز از روزهای ما می باشد. (4)
مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله در فصل یازدهم کتاب گرانسنگ مفاتیج الجنان اعمال ویژه ای برای عید نوروز آورده اند از جمله: نماز، ادعیه متعدد و صدقه دادن. و نیز از امام ششم علیه السلام روایت کرده که چون عید نوروز فرا رسد، غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو گردان. صله ارحام، عیادات از بیماران، بزرگان دین، علما و پدر و مادر از جمله برنامه های این روز است.
پینوشت ها:
1- علامه مجلسی، بحارالانوار، 91/56
4و3و2- همان، ص 116;117
منبع بخش پایانی: مجله:دیدار آشنا-فروردین و اردیبهشت 1378، شماره 10