بشارت ماه ربیع الأوّل، بدعت یا سنّت؟!
مقدمه:
متأسفانه یکی از باورهای غلطی که در فرهنگ دینی ما مسلمانان، بخوبی جا باز کرده مسئله بشارت حلول ربیع الاوّل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در ازاء آن، بشارت ورود به بهشت از طرف ایشان و یا استجابت دعا و برآورده شدن حاجات است. این مسئله بعد از تقویت ابزارآلات ارتباط جمعی، خصوصاً تلفن همراه در قالب ارسال پیامک و پُستها و فیدهای اینترنتی، رواج بیشتری به خود گرفت.
چنانکه میدانید سابقاً نقل حدیث، صرفاً از طریق علماء و بزرگانی صورت میگرفت که در حوزه علوم دینی تخصصهای فراوانی داشتند که به آنها در اصطلاح، مُحدّث میگفتند. آن بزرگواران برای نقل مطلبی از قول معصومین علیهمالسلام دقتهای فراوانی را روی متن و سند و دلالت احادیث لحاظ میکردند امّا امروزه شاهدیم عوام مردم با مراجعه به کتب روایی ترجمه شده به زبان فارسی آن هم ترجمههایی که خالی از اشکالات فراوان نیست و سند آن نیز حذف شده است بدون اینکه مسلّط به این فن باشند احادیث را ناخواسته تقطیع میکنند و برش میزنند. نتیجه آنکه چیزی در دین احداث میگردد و متأسفانه به معصومین علیهمالسلام نسبت داده میشود که کاملاً مردود است و با مبانی متقن دین، در تعارض قرار دارد یا اینکه حداقل موجب استخفاف و سبک گرفتن دین میشود.
کلید واژه:
بشارت ربیع، حلول ماه ربیع، ماه نحس، پایان صفر، بشارت بهشت، ابوذر غفاری، مالک اشتر، مسجد قبا، بررسی خرافات.
اصل مقاله:
دو چیز، اسلام را نابود میکند یکی بدعت و دیگری خرافه؛ در میان دو فرقه اصلی اهل اسلام، اهل سنّت گرفتار بدعت شدند و بدین وسیله خود را استحاله نمودند از طرف دیگر ما شیعیان مبتلا به خرافات شدیم.
بدعت مربوط به علماء یک دین است و لذا اگر دینی مبتلاء به بدعت شد علماء آن دین، متهم خواهند بود. ولی خرافه را مردم وارد دین میکنند متأسفانه مکتب تشیع از خرافه دور نماند و دشمنان اسلام و تشیع برای بیثمر کردن آموزههای عالی تشیع، انواع خرافات را به این دین، وصله کردند و این بار این مردم بودند که با احساساتی رفتار نمودن و با فاصله گرفتن از مسیر علماء، متوسل به خرافاتی شدند که چهره دین را کریه کردند.
یکی از آن خرافات که حد یقف ندارد و روز به روز بر آداب آن افزوده میشود خرافه بشارت حلول ماه ربیع است من خودم پذیرای مهمانی بودم که برای بشارت حلول ماه ربیع، ماشین گرفت و میگفت باید درب هفت مسجد را کوفته و بشارت حلول این ماه را به پیامبر بدهیم تا حاجتم روا شود.
آیا واقعاً چنین حدیثی در منابع روایی و جوامع حدیثی ما وجود خارجی دارد؟ پاسخ آن است که بله در این باب، تنها یک حدیث وجود دارد که در کتب متعدد نقل شده اما به دو دلیل نمیتوان چنین برداشتی را از آن حدیث داشت:
1. برش بخشی از حدیث و تمسک به آن و رها کردن بخشهای دیگر، که در اصطلاح به آن تقطیع الحدیث گفته میشود.
2. ترسیم نکردن فضای واقعه و اینکه «سبب ورود حدیث» چه بوده است. «سبب ورود حدیث» معادل شأن نزول در تفسیر آیات قرآن است.
غافل از آنکه دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام به کمک چنین خرافهای ما را مشغول به کاری کردند که اصل قضیه یعنی حتمیّت ورود جناب اباذر رحمة الله علیه به عنوان یکی از صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله و شخصی که حضرت راجع به او فرمودند: «يَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّكَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت[۱]» همچنین به عنوان یکی از اصلیترین مدافعان حریم ولایت و امامت پس از رحلت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، مورد غفلت و بیتوجهی قرار بگیرد که گرفت.
در واقع رواج آن باور غلط باعث شد محور اصلی حدیث یعنی معرفی جناب اباذر به عنوان مردی بهشتی به طور کل، فراموش شود.
سرآغاز و دستمایه این خرافه، حدیث معتبری است که شیخ صدوق یعنی همان محمد بن على ابن بابويه در دو کتاب معتبر خود یکی معانی الاخبار[۲] و دیگری علل الشرایع[۳] ذکر نموده است.
اصل قضیه بدین قرار است که:
روزی از روزها نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله در مسجد قُبا نشسته بودند در حالی که تعدادی از اصحاب آن بزرگوار نیز در جوار ایشان حضور داشتند.
در آن هنگام حضرت فرمودند: أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْكُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّة؛ یعنی اوّلین نفری که الان بر شما داخل بر مسجد میشود مردی است که اهل بهشت است.
برخی از همان افرادی که نزد پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نشسته و این سخن را از ایشان شنیدند بلافاصله بلند شده و از مسجد خارج شدند به این امید که وقتی به مسجد بر میگردند اوّلین نفری باشند که بر حضرت وارد شده تا به عنوان مردی بهشتی به دیگران معرفی شوند.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله که متوجه قضیه شده بودند به بقیه اصحابی که در نزد ایشان حاضر بودند فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد خواهند شد ولی از میان آنها، تنها آن کسی که پایان یافتن ماه آذار[۴] را بر من بشارت دهد اهل بهشت است. ماه آذار، معادل ماه خرداد شمسی است که ظاهراً در آن سال با روز آخر ماه صفر، مقارن شده بود.
دقت کنید پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «فقط کسی که» این فقط و حصر از تقدیم جار و مجرور بر عامل استفاده میشود زیرا طبق قواعد عرب، هرگاه جار و مجرور بر عامل، مقدم گردد افاده حصر خواهد داد.
در حدیث مذکور حضرت میفرمایند: فَلَهُ الْجَنَّة؛ که لَهُ بر الجنَّة، مقدم شده و این معنا را میرساند که از آن جمع، فقط اوست که بهشتی خواهد بود.
خلاصه آنکه جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رحمة الله علیه نیز همراه آنان بود. امّا چون به جای یک نفر چندین نفر با هم وارد مسجد شده بودند دقیقاً مشخص نشد چه کسی اوّلین نفری بود که وارد بر مسجد شد.
لذا حضرت سؤال کردند: فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ؟ در کدام یک از ماههای رومی هستیم؟ از میان آن عده، تنها ابوذر بود که پاسخ داد: قَدْ خَرَجَ آذَارُ؛ یعنی یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.
حضرت فرمودند: قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَاذَرٍّ؛ ای اباذر! من این مسأله را میدانستم. وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ؛ ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهل بهشتی.
در واقع از اینجا به بعد، محور اصلی حدیث آغاز میشود ولی متأسفانه دشمن، چنان دست ما را به این خرافه، بند کرد که اصل حدیث، تماماً به فراموشی سپرده شد.
در ادامه، خود حضرت تصریح کرده و میفرمایند: این ماجرا یعنی ورود به بهشت و خبر از پایان ماه آذار، هیچ موضوعیّتی نداشته بلکه من میخواستم به نحوی از انحاء، بر مردم و صحابه معلوم شود که ابوذر غفاری مردی از اهل بهشت است.
صحابه جهنّمی!
جالب اینکه بر خلاف نظریه اهل سنّت که همه صحابه را عادل و اهل بهشت میدانند رفتار پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله چیز دیگری را میرساند زیرا وقتی چندین تن از صحابه، همزمان وارد مسجد میشوند حضرت همه را مردانی از اهل بهشت معرفی نکرده بلکه دایره را آنقدر تنگتر میکند تا از میان آنان، تنها همان یک نفر و لا غیر، در آید و در واقع کسانی که برای این منظور از مسجد، خارج شده بودند تا جزء اوّلین نفری باشند که بر اهل مسجد وارد شده و خود را اهل بهشت معرفی کنند این حادثه به ضررشان تمام شد زیرا از حصرِ در کلامِ حضرت، نتیجه میگیریم آنان در زمره اهل بهشت نبودند.
سپس حضرت میفرمایند:
كَيْفَ لَا تَكُونُ كَذَلِكَ؛ چگونه این چنین نباشد! وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ مِنْ حَرَمِي بَعْدِي لِمَحَبَّتِكَ لِأَهْلِ بَيْتِي؛ در حالی که تو بعد از رحلت من به خاطر محبّتی که به اهلبیتم داری از مدینه تبعید خواهی شد. فَتَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ؛ تو تنها زندگی خواهی کرد و در تنهایی خواهی مُرد.
در ادامه این حدیث، حضرت فضیلت دیگری را امّا این بار برای مالک اشتر یعنی صحابی خاص امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به صورت مبهم بیان کرده و میفرمایند: وَ يَسْعَدُ بِكَ قَوْمٌ يَتَوَلَّوْنَ تَجْهِيزَكَ وَ دَفْنَكَ أُولَئِكَ رُفَقَائِي فِي الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُون؛ ای اباذر! کسانی که امر تجهیز و تدفین تو را به عهده میگیرند به جهت جاه و جلال در بهشت و در زمره رفقاء من محسوب خواهند شد همان بهشت جاویدی که خدای متعال وعده آن را به متقین داده است.
زیرا چنانچه شيخ حر عاملى در کتاب إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات آورده مالک اشتر و برخی از همراهان او بودند که ابوذر را که در سرزمین ربذه فوت کرده بود تجهیز و تکفین کرده و به خاک سپردند[۵].
نتیجه:
با توجه به اینکه تنها حدیثی که پیرامون این موضوع وجود دارد همین یک خبر است وقتی انسانِ بیغرضی، متن کامل آن را مورد مطالعه قرار میدهد به این باور اذعان میکند که بشارت پایان ماه صفر و حلول ماه بعدی هیچ موضوعیّتی در بشارت به بهشت نداشته است.
اتفاقاً اگر هم کسی بخواهد آن را ملاک عمل قرار دهد باید بشارت پایان ماه آذار رومی را مد نظر قرار دهد چون حضرت فرمودند: کسی که بشارت خروج ماه آذار یعنی ماه خرداد را بدهد بهشتی است نه ماه صفر. و لذا اگر هم قرار است خرافهای در این باره شکل بگیرد باید خرافه بشارت به خروج ماه آذار، ملاک عمل قرار بگیرد.
اضافه بر آنکه حضرت دو مشخصه برای معرفی چنین شخصی بیان کرده بودند که هیچ کدام به تنهایی کفایت نمیکرد یکی اوّلین شخص که به مسجد وارد میشود و دیگری خبر از پایان ماه آذار و عجیب آنکه برخی به جای عمل به وظیفه و تکلیف دینی، هنوز پس از سالها در صدد آن هستند که اوّلین نفری باشند که در آن روز بر حضرت رسول صلوات الله علیه و آله و دیگر اصحاب در مسجد قبا وارد شدند.
- نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان
- لایک، فراموش نشود!
- منبع: پورتال فهادان
-
لینک کوتاه این مطلب: http://goo.gl/ylgRc2
پینوشت:
- بحار الأنوار، ۷۴/۷۴
- معاني الأخبار، صفحه ۲۰۴ تا ۲۰۵
- علل الشرائع، صفحه ۱۷۵ تا ۱۷۶
- آذار و أذار: شهر بعد شباط و قيل نيسان، عدد أيامه ۳۱ و هو الثالث من السنة الشمسية. (معاني الأخبار، صفحه ۲۰۴)
- إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ۱/۳۱۴
کتابنامه:
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى؛ (۱۴۰۳ق.) بحار الأنوار، محقّق: جمعى از محققان، بیروت، انتشارات دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم.
- ابن بابويه، محمد بن على؛ (۱۴۰۳ق.) معاني الأخبار، محقق: على اكبر غفارى، قُم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ اوّل.
- ابن بابويه، محمد بن على؛ (۱۳۸۵) علل الشرائع، قُم، انتشارات كتاب فروشى داورى، چاپ اوّل.
- شيخ حر عاملى، محمد بن حسن؛ (۱۴۲۵ق.) إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، انتشارات اعلمى، چاپ اوّل.