loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 595 شنبه 1393/11/04 نظرات (0)

حرف‌های ممنوعه

در مطالب زیر ده مورد از جملات زیان‌بخشی را که احتمال دارد والدین ابراز دارند و سپس راه‌‌کارهای اجتناب از این موقعیت‌ها را تشریح کرده‌ایم.

در مطالب زیر ده مورد از جملات زیان‌بخشی را که احتمال دارد والدین ابراز دارند و سپس راه کارهای اجتناب از این موقعیت‌ها را تشریح کرده‌ایم:

پس چرا  نمی‌توانی مثل فلانی باشی؟

زهره، پیوسته تکالیفش را انجام می‌دهد و دندان‌هایش را مسواک می‌زند. لیکن برادرش، «سعید»، اینگونه نیست و تمام امور را باید به وی یادآور شد. چرا او قادر نیست همانند زهره باشد؟

روان‌شناسان گفته‌اند که مقایسه صرفاً موجب افزایش حسادت بین برادر و خواهر می‌گردد. به باور یک روان‌شناسِ کودک در صورتی که بچه‌ای با خواهر یا برادرش یا بچه دیگری مقایسه شود، احتمالاً از وی بیزار می‌گردد.

به جای مقایسه کردن بچه‌ها، برای فرزندتان دقیقاً مشخص سازید که از او چه می‌خواهید؟!

اتاق تمیز؟ میز مرتب؟ آن بخش از کردار بچه را که مایلید تغییر کند، به دقت مشخص سازید.

برای فرزندتان تشریح کنید که خلق و خوی نیکو، چقدر برای خود او مفید است. مثلاً به او توضیح دهید که عادت انجام به موقع تکالیف، سبب می‌شود نمرات ممتازی کسب کند و در این حالت نباید دلواپس باشد که تابستان نیز به مدرسه برود. چنانچه بچه متوجه شود که شما میل دارید وی، کردارش را در پاره‌ای از موارد عوض کند تا بهتر از آنچه هست، بشود، در این صورت یقیناً تغییرات فرزندتان را شاهد خواهد بود.

چرا مانند بچه‌های خردسال رفتار می‌کنی؟

رفتار فرزند هفت ساله شما در یک تالار غذاخوری مانند بچه چهارساله است. شما شرمنده می‌شوید و به وی یادآوری می‌کنید که به چه دلیل، نظیر خردسالان رفتار می‌کنی؟

پیامد کار چه می‌شود؟ به بچه اهانت شده و او اکنون با تنفر فراوان، همه نمک را از درون نمکدان بیرون می‌ریزد!  عوض ناراحت ساختن بچه، بکوشید شرایطی را مهیّا سازید که از پس تغییر دادن فرزندتان به طرز دلخواه بر آیید.

نسبت به رفتار فرزندتان، به جای برخورد مستقیم سعی کنید به نحو غیر مستقیم بازتاب نشان دهید. مثلاً می‌توانید بگویید: «می‌دانم که دوست داری پیش از رفتن به بستر، تلویزیون تماشا کنی و من مایل نیستم این فرصت را از تو بگیرم، ولی چنانچه تغییر رویه ندهی، نمی‌گذارم چنین کنی». با این حرف بچه در می‌یابد که احتمالاً آن چیزی را که دوست دارد، از کف می‌دهد.

چرا این اندازه ژولیده و نامرتبی؟

فرزندتان، پوشاک نظیف و مرتبی به تن دارد، لیکن درست یک ساعت بعد با یک تی شرت کثیف، شلوار پاره و موهای به هم ریخته جلوی شما حاضر می‌شود.

انتقاد کردن از بچه، زمینه را برای کشاکش فراهم می‌سازد. امکان دارد پدر و مادر بپرسند، پس ما برای مهار فرزندمان چه باید بکنیم؟ روان‌شناسان بدین سؤال، این سان جواب می‌دهند: «هنگامی که بچه تصمیم می‌گیرد با دوستانش بیرون برود، بگذارید هر لباسی را که مایل است، بپوشد لیکن چنانچه با شما برای شام خوردن بیرون می‌آید، نباید هر لباسی را که می‌خواهد، بپوشد. فرزندتان باید فرابگیرد که در موقعیت‌های متفاوت، چه بپوشد. والدین می‌توانند شیوه صحیح را درباره موضوعات گوناگون به بچه بگویند.»

تو بامزه‌ترین، قشنگ‌ترین و زورمند‌ترین بچه دنیایی!

حتی یک لقب مثبت نابجا احتمالاً باعث محدودیت بچه شده و مانع می‌شود که وی خودش را به واقع آن گونه که هست، ببیند و بشناسد. مثلاً چنانچه بگویید: «تو از تمام بچه‌ها، هوشمندتری»، امکان دارد سبب شود که او حس کند، هیچ‌گاه با شکست روبه رو نمی‌شود.

از اطلاع خود در مورد استعدادهای فرزندتان برای ترغیب و پیشرفت وی سود بجویید نه اینکه برچسب شخصیتی به وی بزنید. به عنوان مثال اگر بگویید: «تو با هوشی و من می‌دانم که اینکار از عهده‌ات بر می‌آید» خیلی دلگرم کننده‌تر و ملایم‌تر از این است که چنین بگویید: «تو باهوش‌ترین بچه دنیا هستی» می‌توانید این مورد را بیازمایید. یقیناً برچسب بد زدن به بچه مانند غیب‌گویی از منش وی عمل می‌کند. به عنوان مثال اگر به او گفته شود: «تنبل»، مایل است حتی تنبل‌تر اقدام کند زیرا مطمئنش ساخته‌اید که تن پروری جزء جدانشدنی شخصیت اوست.

پدر و مادر باید بکوشند عوض لقب منفی به کودک دادن، آن چیزی را که به واقع مورد نظرشان است، بر زبان بیاورند. آیا بچه کلاً تنبل است؟ امکان دارد او امور روزانه‌اش را بدون یادآوری به اجرا در نیاورد. در این صورت والدین باید بچه را با روش جایزه دادن یا تبیه کردن، ملزم به انجام کارهای روزمره کنند.

تو چقدر احمق هستی!

یکی از هدف‌های اصلی در تربیت فرزند، ایجاد اعتماد به نفس در بچه است. به جای چنین عباراتی، جهت بهبود کردار فرزندتان اهتمام ورزید سخنان ترغیب کننده و مثبت بیان دارید. به او یاد بدهید که چگونه کاری را به درستی صورت دهد. مثلاً، چنانچه فرزندتان بدون توجه به رفت و آمد خودرو‌ها، به وسط خیابان می‌دود، می‌توانید به وی بگویید: «موقع عبور از خیابان، باید دستم را بگیری».

هنگامی که بچه دستتان را گرفت، اضافه کنید: «تو خیلی باهوشی که دستم را می‌گیری. حالا می‌توانیم با خیال راحت از خیابان رد شویم».

برخی اوقات آرزو می‌کنم که‌ ای کاش بچه‌ای نداشتم.

آنچه فرزندتان از عبارت بالا می‌فهمد، این است: «تو ارزش نداری و من تو را نمی‌خواهم». او این حرف را به دل می‌گیرد و حتی تا بزرگسالی به یادش می‌ماند. در عوض چنین بگویید: «بعضی وقت‌ها مرا خیلی ناراحت می‌کنی».

بهتر آن است که پدر و مادر قواعد پیش گقته را اجرا کنند تا بدین حد از خشمناکی نرسند. وقتی بچه می‌داند که پدر و مادرش چه انتظاری از وی دارند و مشاهده می‌کند که با او دم سازند، یقیناً رفتار نیکوتری در پیش خواهد گرفت.

مرا تنها بگذار

تمام پدر و مادر‌ها پاره‌ای اوقات مایلند تنها باشند. ولی در صورتی که پرخاش‌کنان از فرزندتان بخواهید که ایشان را به حال خود گذارد، می‌اندیشد که دوستش ندارید. سعی کنید بچه‌ها را در انجام امور روزانه شرکت دهید. حتی یکی بچه سه ساله هم می‌خواهد در آماده ساختن میز شام یاری کند.

اگر موقعی که بچه‌ها به شما احتیاج ندارند، وقتی را برای سپری ساختن با آنان اختصاص دهید، در این حالت زمانی که توجه شما به اجرای سایر امور است، بچه‌ها کمتر مزاحم شما می‌شوند. آن هنگام که لازم است تنها باشید، می‌توانید به بچه بگویید: «من خیلی تو را دوست دارم، اما حالا بسیار کار دارم». به او فرصت دهید که دریابد شما بعداً مدتی را با او می‌گذرانید.

در صورتی که فرزندتان اصرار کرد، می‌توانید بگویید: «چنانچه بار دیگر حرفم را قطع کردی، ناچارا باید به اتاقت بروی، چون اینجا اتاق من است». این روشی در جهت دور کردن بچه نیست بلکه یک راه‌کار تربیتی به حساب می‌آید.

خفه شو!

این عبارت سبب می‌گردد که بچه حس کند شما کوچک‌ترین علاقه‌ای به شنیدن نظرش ندارید و اندک اندک به این نتیجه دست می‌یابد که او فردی ناتوان در طرح هر پیشنهادی است.

شما می‌توانید با آرامش و خونسری به او بگویید: «ساکت باش» و اگر این لحن کلام بی‌اثر باشد، آن را با خونسردی لیکن محکمتر بیان کنید. یا امکان دارد تلویزیون را خاموش کنید و وی را به اتاقش بفرستید.

یادتان باشد که بچه‌ها همه چیز را از انگاره (الگوی) خود فرا می‌گیرند. در صورتی که می‌خواهید فرزندتان مؤدب باشد، باید نخست خودتان با ادب باشید. هیچ‌گاه به هم سن و سالتان نمی‌گویید «خفه شو!» پس به بچه‌تان هم نباید چنین حرفی بزنید.

این کار را بکن و گرنه...!

ترساندن‌های بی‌مورد، در ‌‌نهایت به زدوده شدن قدرت شما می‌انجامد. این قبیل گفتار سبب می‌گردد که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببیند شما تصمیم دارید چه کنید. روش مطلوب، چینش تنبیه ویژه‌ای است که می‌توانید به کار ببندید. مثلا به او بگویید:

«اگر حالا دست از این کارت نکشی، یک هفته کامل باید در خانه بمانی» یا «در صورتی که مجدداً این عمل را تکرار کنی، حق نداری پس از ناهار بازی کنی». اینجاست که بچه می‌فهمد شما قادرید او را از برخی چیزهایی که دوست دارد، محروم سازید.

اگر حالا همراه من نیایی، دیگر با تو کاری ندارم و برای همیشه کنارت می‌گذارم!

هر گز بچه‌ها را از رهاکردنش نترسانید. پدر و مادر باید برای فرزندشان پناهگاه امنی باشند، تا از آنجا بچه‌ها بتوانند به دنیا گام نهند. در غیر اینصورت آنان از حیث رفتاری، به افرادی وابسته و بدون اعتماد به نفس بدل می‌گردند.

چنانچه کودک نوپایی دارید که گوشه خیابان نشسته و تکان نمی‌خورد، باید بگویید: «یا با من بیا یا دستت را می‌گیرم و با خود می‌برم». و اگر ضرورت ایجاد کرد، بلندش کنید و با خود ببرید. اگر فرزندتان دوست دارد وقت تلف کند، بکوشید به وی توجه بیشتری داشته باشید. مثلا بگویید: «تو دقیقاً پنج دقیقه وقت داری تا با دوستت بازی کنی و بعد باید برویم» این کلام موثر‌تر از آن است که بچه را بترسانید به اینکه او را می‌گذارید و می‌روید.

اگر حرف‌های ناصحیح به فرزندتان زده‌اید، فرصت‌های زیادی برای جبران آن‌ها ندارید. باید اذعان داشت که اینان ویژگی برگشت ناپذیری دارند. روان‌شناسی موسوم به فلمینگ توصیه می‌کند که: «به نزد فرزندتان بشتابید، وی را در آغوش بگیرید و بگویید من حرف‌های زشتی به تو زده‌ام؛ برخی اوقات که از کوره در می‌روم، سخنانی به تو می‌گویم که به هیچ عنوان دوست ندارم متأسفم». این برخورد نه فقط موجب بهبودی رابطه شما با فرزندتان می‌شود، بلکه ایشان می‌آموزند که وقتی در شرایطی قرار می‌گیرند که سبب خشمگینیشان می‌گردد، باید چه کرده و چگونه خویشتن را مهار کنند.

این دستور مهم را به خاطر بسپارید: «پیوسته دست به کاری بزنید که بچه‌ها پی ببرند، دوستشان دارید».

منبع: پورتال سیمرغ

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری