بررسی وثاقت محمّد بن علی ماجیلویه
فروغ قم در اوائل سده چهارم در یکی از خاندان بزرگ و صاحبنام شیعه، کودکی پا به جهان هستی نهاد که با توّلد خویش رونق زندگی خانوادهاش را افزون ساخت.
نام او را محمّد نهادند.
خاندان ماجیلَویه از پایگاه بلند اجتماعی و چهرههای بسیار موجّهی متشکل شده بود. جد او محمّد بن ابوالقاسم دانشمند فقیه آشنا به علوم ادبی و شعر بود. ضمناً ایشان داماد محدث بزرگوار احمد بن خالد برقی قمی است.
محمد بن علی، تحت تربیت پدر دانشمندش علی و اجداد محدثّش حیات فرهنگی خود را با قرائت قرآن و نقل احادیث آغاز نمود و جان و روان او با آموزههای تابناک دین پیوند یافت.
ابن ماجیلویه در مقطعی از دوره غیبت صغری که از سال ۲۶۰ ق. آغاز و در سال ۳۲۹ ق. پایان پذیرفته میزیسته است.
بدین سبب او را از اصحاب امامی به شمار نیاوردهاند. اما این محدّث والیمقام در محضر گروهی از چهرههای برجسته و معروف شیعی که همگی از استادان بزرگ روایت بودند تلمّذ نمود.
این سرچشمههای کسب حدیث عبارتند از:
√ محمد بن یحیی عطار قمی
√ علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، پدر بزرگوارش
√ محمد بن ابوالقاسم
√ محمد ابن یعقوب کلینی
√ احمد بن خالد برقی قمی (أبُ الزوجة ایشان)
ابن ماجیلویه به عنوان یک راوی فرزانه و دانشور توانا، اسلام را با یک نگرش جامع و کلی نگریسته است و در تمامی زمینهها، روایت نقل میکند. از ابعاد فقهی و عملی گرفته تا مسائل مربوط به حوزه اخلاق و در ساحت خداشناسی، فضائل رسول اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام دیده میشود.
او بعد از اتمام کردن مقطع فراگیری اخبار اهل بیت علیهم السلام در راستای نشر گسترش و تبیین دانش خود به پرورش شاگردانی همچون:محمد ابن علی ابن احمد ابن هشام قمی و محمد ابن علی ابن بابویه معروف به شیخ صدوق پرداخت.
إبن ماجیلویه با چند واسطه از امام جعفر صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود:
«مردی از فرزندان پسرم موسی که نام او علی است، به دنیا میآید و سپس در پایان عمر در سرزمین طوس در خطّه خراسان، دفن میشود، او به سبب زهر به شهادت میرسد و در آنجا غریبانه به خاک سپرده میشود، هر کس او را زیارت کند و حق او و ولایت حقّه او را بشناسد خداوند متعال پاداش کسانی را که قبل از فتح مکّه، پیامبر را یاری کردند و در کنار آن حضرت با دشمنان خدا جهاد کردند به او عطا میکند.»
همچنانکه زمان طلوع این ستاره تابناک آسمان دانش، نامعلوم است زمان غروب این ستاره نیز در هالهای از ابهام قرار دارد و تاریخدانان و زندگینامه نویسان به این جهت نپرداختهاند.
البتّه ممکن است در اواسط سده چهارم هجری جان او به افق اعلی و مقام قرب الهی پر کشیده باشد.
منبع این بخش: سایت نگاه مدیای قُم
معنای لقب ماجیلویه:
مدرس تبریزی در ریحانة الأدب 5/143 گوید: شاید ازدو کلمه "ویه" (اسم فعل: دریاب) و "ماجل" (آب دامنه، کوه یا دشت) باشد که با إشباع کسرهِ "جیم" شده "ماجیل".
"ماجل" موضعیست در مکه که هر چه جلب مکه شود آنجا جمع کنند و این بزرگوار، هم جامع کمالات بوده است.
همچنین برقعی در "راهنمای دانشوران، 2/210" گوید:
شاید از "ماجیل" مُعرَّب "ماهرو" و "ویه" (تحسین و إعجاب) باشد یعنی: وه چه ماهرویی!
منبع این بخش: تقریر درس استاد سجادی
اشکال آیت الله خوئی به وثاقت محمد بن علی ماجیلویه
آیت الله العظمی خوئى «رحمة الله علیه» اشكال مىكنند كه اعتماد شیخ صدوق به محمد بن علی ماجیلویه و اينكه او شيخ و استاد صدوق بوده دليل وثاقتش نيست چون مبناى قدماء اصالةالعداله بوده يعنى در مورد افراد مشكوك، بنا را بر عدالت مىگذاشتهاند.
همچنين شاهد مىآورند كه مرحوم صدوق، حتى از نواصب، روايت مىكند و گاهى خودش تصريح كرده كه «وَ لَم أرِ أنصَب مِنه» لذا معلوم مىشود كه بناى وى، مسامحه در احاديث بوده است.
پاسخ آیت الله شبیری زنجانی
اما همانگونه كه مكرراً بيان كردهايم قُدماء، (به استثناء نادرى از آنها كه با جمله «يروى عن الضعفاء و يعتمد المراسيل» در ترجمه احوالشان مشخص شدهاند) قائل به اصالةالعدالة نبودهاند.
شيخ صدوق و استادش، ابن وليد و امثال آنها نه تنها اهل مسامحه نبودهاند بلكه در احاديث، سختگيرى مىكردهاند. اينها حتى، متنشناسى مىكردهاند و نقل رواياتى را كه مثلًا مخالف اصول مذهب باشد، جايز نمىدانستهاند.
شواهدى هم که آقای (آیت الله العظمی)، خوئى مطرح كرده تمام نيستند. اگر مرحوم صدوق در جايى به روايت كسى كه أنصب النواصب است تمسك كرده، موارد خاصی بوده که به وثوق حدیث، لطمهای وارد نمیشده است.
مثلًا اگر شخص ناصبى، فضيلتى را در مورد اهل بيت «عليهم السلام» نقل كند، اعتبار اين نقل حتى بيشتر از اعتبار روايتى است كه شخص بسيار عادل نقل مىكند، نه از باب اعتبار ذاتى شخص ناصبى، بلكه از باب قرينه بسيار قوى كه بر صدق روايتش وجود دارد، چون با وجود اينكه ناصبى، داعى بر نقل فضائل اهل بيت علیهم السلام ندارد، اما همين كه فضيلتى نقل كرد اطمينان بسيار قوى بر صحت روايتش حاصل مىشود.
مرحوم صدوق هم اگر گاهى از نواصب روايت كرده، در موارد خاصى از اين قبيل «الفَضلُ ما شَهِدَت بِهِ الأعداء» بوده نه اينكه احكام الهى را از نواصب اخذ كند.
بنابراين، صحّت روايات محمد بن على ماجيلويه جاى ترديد نيست، بويژه با توجه به اينكه وى از مشايخ عمده صدوق بوده و در طريق وى به كتب و روايات بسيارى از راويان واقع است، مهمترين استاد صدوق، پدرش و پس از وى ابن وليد بوده و از اين دو كه بگذريم نوبت به امثال محمد بن على ماجيلويه مىرسد، پس در وثاقت وى ترديد نيست.