سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم این که بودم خواهر تو
حسینم وا حسین گفت و شنودم زیارت نامهام جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانه شام دعا میخواندم و یاد تو بودم
برای هر بلا آماده بودم چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمیخواندی برایم کنار نیزه ات جان داده بودم
بازار فهادان