پژوهشی متفاوت در مورد بزرگترین قیام بصیرت
پورتال فهادان؛ عباس پژوهش /مقالهٔ حاضر بر آن است تا پرده از حقایقی شگفت و شباهتهایی تکاندهنده بر دارد که مابینِ دو فتنهٔ سال 36 هجری قمری و سال 1388 هجری شمسی برقرار است و همچنین شباهتهای انکارناپذیری که مابینِ دو ضد فتنهٔ محرم 61 قمری و محرم 88 شمسی وجود دارد.
نگارنده، معترف است که خود از کشفِ انطباقها و شباهتهای متعدد، میانِ این دو فتنه، (و این دو ضد فتنه) غافلگیر و شگفتزده است.
مقدمه:
به باورِ این قلم، قیام 9 دی، بیش از آنکه نتیجهٔ تصمیمِ هماهنگ و سازماندهی شدهٔ مردم انقلابیِ ایران باشد ناشی از بزرگترین خطای استراتژیکی بود که حلقهٔ فتنه مرتکب شد.
خطای محاسباتی و استراتژیکی که فضای دو رویانه و معاویه مسلکانهٔ فتنهگران را که از 22 خرداد 1388 سازماندهی شده بود در دی ماه 1388 - با حمله به عاشوراییان - بر هم زد و وجههٔ حلقهٔ فتنه را از موقعیت معاویهای خارج و به وجههای یزیدی بدل نمود که در نتیجه، تکلیفِ جماعتِ مردّد با ایشان یکسره و موجباتِ بسیج همگانی علیه ایشان شد.
این، همان بزرگترین اشتباه تاریخی و استراتژیکِ فتنهگران داخلی و حامیان خارجی ایشان بود که ناشی از شناخت ضعیف آنها از عمق فرهنگ عاشورا در جامعهٔ ایرانی بود. بروزِ همین خطا – که لطف خدا بود - منجر به رفع غبارهای تزویر و خیزش پُر شور مردم مسلمان در 9 دی گردید.
این اشتباه عبرتآموز، بار دیگر، فرمودهٔ مشهورِ امام راحل را اثبات نمود که «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».
در تبیینِ تفاوتهای اساسیِ مابین محیطهای سیاسیِ «معاویهای» و «یزیدی»، میتوان به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد که فرمودند:
در زیر پرچم پیغمبر، دشمن معلوم بود؛ دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست، آنچنان واضح نبود. دشمن همان حرفهایی را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که در اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند در اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان- میخواندند.
و به طریق اولی میتوان دریافت که:
در زیر پرچم اباعبدالله علیهالسلام - که دشمنِ جبههٔ مقابلِ ایشان، کعبه را آتش میزد و در عیان، شراب مینوشید و سگبازی و بوزینهبازی میکرد- ماهیتِ جبههٔ دشمن برای همگان معلوم بود ماهیت جبههٔ حق و حقانیت ایشان نیز معلوم بود.
اما در زیر پرچم امیرالمؤمنین بود که - چه در جمل و چه در صفین و نهروان- تمایز ِدشمن و دوست برای افراد کمبصیرت، آن چنان واضح نبود. چرا که دشمن، خود، مدعیِ تعهد به اصول ِحکومت اسلامی بوده و بلکه خود را صاحبِ حق حاکمیتی اسلامی و مدافعِ آن قلمداد مینمود. و به قول رهبر معظم انقلاب، هم در اردوگاه حق، نماز جماعت برگزار میشد و هم در اردوگاه مقابل.
بنابراین، جبههٔ اباعبدالله (واقع در محیطِ سیاسیِ یزیدی) جبههای است با یک دشمنِ باطل که بطلانش، برای تمامی آحاد جامعه آشکار است. در واقع فضای صحرای کربلا، فضایی است بیغبار، صاف و شفاف به گونهای که حتی چشمانِ کم سو میتوانند به راحتی همه چیز را در آن رؤیت کنند.
و این همان فصل مشترکِ بسیار اساسی و مشخص است مابینِ قیام عاشورای 61 قمری و قیام عاشوراییِ 9 دی 88 که البته بزرگترین شباهت ِ این دو نیز هست.
افزون بر آن، در هر دوی این تاریخها فضای تزویر میشکند و دوران غبارآلودگی و ابهام خیزِیِ فتنه، پایان مییابد و بی بصیرتان و کم بصیرتان به شرایط تشخیص و تمایز میرسند.
در واقع محرم سال 36 و محرم سال 1388 هر دو یک کارکرد داشتهاند و آن این که:
«هر دو، غباراتِ فتنه را در جامعهٔ اسلامی فرونشانده و فضا را شفاف نمودهاند».
جالب این جاست که در هر دوی این وقایع، آنچه که موجبِ برملا شدنِ واقعیت جبههٔ باطل گردید تازشِ و یورش جنودِ جبههٔ باطل بر دوستداران و انصارِ امام حسین علیهالسلام بود که بر خلافِ دورانِ معاویه، این بار، بیپرده با آل علی علیهمالسلام در افتادند و ور افتادند.
متن مقاله:
حال و پس از این مقدمهٔ ضروری، به آگاهی میرساند در تدوینِ این مقاله، برخی مطالعات جنبی، منجر به کشف شباهتهایی متعدد مابین فتنهٔ امویانِ دیروز و امروز شد که بسیار عبرتانگیز و قابل تأمل مینماید.
از اهالیِ حق و تحقیق، میخواهیم در این سلسله شباهات، غور و بدان توجه فرمایند. «فاعتبروا یا اولی الابصار».
نکتهای مقدماتی:
نگارنده معتقد است با وجود اینکه تا کنون در فضای رسانهای کشور، فتنهٔ 88، به جنگ صفین تشبیه شده، اما واقعیت آن است که اصحاب رسانه با قدری کم دقتی، اصلِ فرمایشهای مقام معظم رهبری را نادیده گرفته و ناخواسته با آن زاویه پیدا کردهاند چرا که ایشان در بیاناتِ پنجم مرداد 88 در تشریحِ فتنههای همان سال، با اشاره به فتنههای دوران امیرالمؤمنین علیهالسلام (در بالا ذکر شد) از سه جنگ سخن راندند: «جمل»، صفین و نهروان.
بنابراین لازم است افسرانِ جنگ نرم و رسانههای جبههٔ ولایت با یک بازنگری کلی بر تفسیر این سخنرانی، به این نکتهٔ مغفول مانده توجهی ویژه نمایند که در واقع این سه جنگ، سه حلقه از یک زنجیرهٔ فتنه هستند که در کنار هم و با پیوستگیِ یکپارچه به یکدیگر ، کل فضای فتنه را دورانِ حضرتش شکل دادهاند.
نکتهٔ مهم آن است که مهمترین این فتنهها «که مبنا و دستاویزی برای امتدادِ فضای فتنهانگیزی علیه حاکم اسلامی شد»، همان جنگ اول (جمل) است که توسط یکی از نزدیکانِ پیامبر بر پا و مبنایی شد برای آشوبها و جنگها و آشفتگیهای بعدی در طول حکومت حضرتش.
آری، این جمل است که سرآغازِ فِتَن است نه صفین و نهروان. در وافع صفین از دلِ جمل بر آمد و نهروان از دلِ صفین.
و به طریقِ أولی، از خرداد 1388 تا 9 دی 1388 فتنههای ریز و درشتی روی داد که گرچه سرخط خود را از بیانیههای میرحسین میگرفت، اما تمامی اقداماتِ 202 روز فتنهانگیزی، امتدادِ همان تحرکاتی بود که از 22 خرداد آغاز شد. (ایجاد زمینهها، شایعهپراکنیها و رفتارهای تبلیغی کلامی ِ خاص در راستای ایجاد شبههٔ تقلب). در واقع 22 خرداد نیز جَملی بود که آغازگرِ تابستان و پاییز فتنه خیزِ 88 گردید. و مبنای فتنههای بعدی.
این مقاله، برای نخستین بار، از تشبیهِ مطلقِ فتنهٔ 88 به صفین، سرباز زده و از مخاطبان میخواهد با نگاهی دوباره به متنِ سخنان مقام معظم رهبری در سخنرانیِ تاریخیِ 5 مرداد 88، اذعان فرمایند که ایشان در ذکر اسامیِ فتنههای دورانِ حضرت امیر علیهالسلام، از هر سه جنگِ جمل، صفین و نهروان، یاد میکنند و علاوه بر آن، هم به لحاظِ تاریخی و هم به لحاظ تأکیدی، در بیانِ رهبر انقلاب، جمل، مقدم بر دو جنگِ دیگر ذکر میشود. همانگونه که به لحاظ تاریخی نیز مقدم و آغازگر و عامل اصلی بوده است.
به نظر میرسد، آنچه که موجبِ بروزِ انحراف ناخواسته در تفسیرِ سخنان مقام معظم رهبری در رسانههای خط ولایت گردیده است تبیینِ مشهورِ ایشان دربارهٔ نقش عمار است در جنگ صفین، که در قالب صوتی و مکتوب، تکثیر فراوان شد و کثرتِ این تکثیر موجب شد تا یخشهای دیگر سخنانِ حضرت آقا از نظرها فاصله گیرد اما موجب و مستفادِ ولی امر از طرح ِ این مطلب، تشریح و تأکید بر نقش بصیرانِ بصیرتساز بود در فتنهها، «نه اینکه جنگ صفین را همهٔ فتنه و یا سرآغاز فتنه بدانیم».
بنابراین، نقطهٔ آغاز فتنه و غبارانگیزی و مه آلود کردنِ فضای سیاسی در دورانِ حکومتِ حضرت علی علیهالسلام، دقیقاً زمانی است که بسیاری از مردمان مابینِ دو نفر از نزدیکانِ بنیانگذارِ اولیهٔ حکومتِ اسلامی حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله، یعنی عایشه و امیرالمؤمنین، مردّد به انتخاب شدند. و این یعنی: جنگ جمل.
حال با یادآوریِ این حقیقتِ مسلّم، میپردازیم به اصل مطالبِ مقاله که مشتمل است بر وجودِ شباهتهای متعدد و تعجب برانگیز، میان (بازهٔ ِآغاز تا پایانِ فتنهٔ 88) و (بازهٔ آغازِ تا پایانِ فتنهٔ امویان).
تاریخِ جنگ جمل - که به عنوانِ حامیانِ اصلی و پشت پردهٔ آن ، چشم به نتایجش داشتند - مصادف است با پانزدهم جمادی الثانی سال 36 قمری.
پایانِ فتنهٔ اموی و برملا شدنِ عدم حقانیتِ ایشان در جامعه نیز، برابر است با دهم محرمِ سال 61 قمری (شهادت نوهٔ گرانقدر پیامبر صلوات الله علیه).
بنابراین نخستین شباهتِ این دو فتنه به قرار زیر خواهد بود:
شباهت یکم: برابر بودنِ فاصلهٔ تقویمیِ این دو فتنه
1-طبق گاهشماریِ قمری، فاصلهٔ تقویمی این دو روز (از آغاز تا پایانِ فتنهٔ اموی) در طی یک سال قمری دقیقاً برابر است با 202 روز.
2- طبقِ روزشمارِ فتنهٔ 88 نیز فاصلهٔ روز آغازِ فتنه (22 خرداد) تا پایان آن (9 دی) دقیقاً برابر است با 202 روز.
و این نخستین شباهتِ عجیب میان این دو فتنه است.
کشفِ این شباهت، نگارنده را بر آن داشت تا با بررسیهای بیشتر، موارد انطباق و تشابهاتِ بیشتری را نیز بیابد که به شرحِ زیر، تقدیمِ اصحابِ نظر میگردد:
شباهت دوم: هر دو فتنه به دلیلِ نارضایتیِ فتنه انگیزان از نتایج آراء مردمی و در اقدام علیهِ آن صورت گرفته است.
1- عایشه در مکه در حال انجام مراسم حج عمره بود که اخبار قتل عثمان را شنید. در راه بازگشت نیز متوجه انتخاب علی به عنوان خلیفه جدید گردید. بنابراین به دلیل این که از قبل با حضرت مخالفتهایی داشت بدون آنکه نیت خود را آشکار کند، به مکه بازگشت در نزدیکی خانه کعبه، سخنرانی آتشینی کرد، شورشیان را مسئول قتل عثمان دانست و ...
2- در فتنهٔ 88 نیز - حتی پیش از رأی گیری - اعلام شده بود که اگر میرحسین انتخاب نشد مردم بریزند به خیابانها و این یعنی اینکه نتیجهٔ آرای مردمی - حتی پیش از اعلام-، مورد رضایتِ فتنه گران نبود و دلیلِ اصلی فتنه انگیزی، نارضایتی از انتخابِ مردم بود.
شباهت سوم: در هر دو فتنه، فتنه انگیزان، نیت اصلیِ خود را انکار و در ظاهر چیز دیگری را بهانه کردند.
1- عایشه که در واقع از خلافت امیرالمؤمنین (ع) ناراضی بود، بهانهٔ ظاهری را خونخواهی عثمان قرار داد.
2- فتنه گران 88 نیز که از پذیرفته نشدن توسط مردم، ناراضی بودند، بهانهٔ ظاهری را دفاع از حقِ میرحسین قرار دادند.
شباهت چهارم: در هر دو فتنه، فتنه انگیزان به مخالفت با امری برخاستند که تا پیش از ایجادِ فتنه، خودشان با آن موافق بودند.
1- در الفتوح آمده: عایشه به جِدّ و با تمام توان، اصرار بر کشتن عثمان داشت و میگفت: «ای مردم! این پیراهن پیامبر خداست که کهنه نشده; ولی سنّتش کهنه شده است. پیر خِرِفت را بکشید[1][1]. خدا او را بکشد!»[2][2]. اما پس از قتل عثمان و باخبر شدن عایشه از اعلام نتیجهٔ انتخاباتِ مردمی، خونخواهی عثمان را بهانهٔ فتنه انگیزی کرد.
2- در انتخاباتِ 88 نیز تا پیش از اعلام نتیجهٔ آرای مردم، کروبی و میرحسین و رضایی ابراز میکردند که همگی باید از نتایج انتخابات – هر چه که باشد- تبعیت کنیم. اما پس از اعلامِ نتایج، هر سه نفر، نتایج را مردود شمردند. محسن رضایی پس از انداختن رأی خود به صندوق در حسینیهٔ جماران، در جمع خبرنگاران گفته بود: "هر کس در انتخابات پیروز شود، همه باید با او همکاری کنند و از هواداران خود میخواهم گسترده پای صندوقهای رأی حضور یابند و پس از انتخابات نیز از رأی مردم تمکین کرده و اخلاق را رعیت کنند."
میرحسین موسوی ضمن حضور در مسجد ارشاد شهر ری به همراه همسر خود زهرا رهنورد، در میان خبرنگاران از امیدواری خود برای وحدت جهت رفع مشکلات کشور سخن گفت و تاکید کرد: "با حضور بر شور مردم در صحنه انتخابات، مشکلات احتمالی بر طرف خواهد شد."
مهدی کروبی در حسینیهٔ حصار بو علی بس از رأی دادن با حضور در جمع خبرنگاران، با تاکید بر اینکه ((هر کس رئیس جمهور شد، همه از او حمایت میکنیم)) وی گفت: "وقتی نتایج اعلام میشود همهٔ ما باید قبول کنیم و از تخریب دیگران بپرهیزیم."
شباهت پنجم: ملحق شدنِ ریزشیهای حکومت اسلامی به جریانِ فتنه
1- در فتنهٔ جمل، افرادی (همچون طلحه و زبیر) که از دسترسی به مطامع و جایگاههای مورد نظر خویش در حکومت اسلامی ناامید بودند به عایشه پیوستند تا در صورتِ پیروزی عایشه، به نان و نوایی برسند. این افراد سوابق درخشانی در شکل گیری حکومت اسلامی داشتند که با طمع به جاه و منصب، دین و دنیای خود را باختند.
2- در فتنهٔ 88 نیز افراد متعددی به همین وضع دچار شدند. که ذکر اسامی آنها در مقال نمیگنجد.
شباهت ششم: اتکای تبلیغاتی فتنه گران به سابقهٔ قرابتِ خود با بنیان گذار حکومت اسلامی
1- عایشه با اتکای تبلیغاتی به قرابت و همجواری خود با بنیان گذار حکومت اسلامی، فضای تبلیغاتی سنگینی ایجاد کرده و افراد بسیاری را مجاب نمود که گرد وی آمده و رودرروی حاکم وقت اسلامی بایستند. و بسیاری این فریب را خوردند.
2- میرحسین نیز با اتکای تبلیغاتی به سابقهٔ نخست وزیری خود در جوار بنیان گذار انقلاب اسلامی، فضای تبلیغاتی سنگینی ایجاد کرده و تلاش نمود بخشی از پیروان جبههٔ انقلاب را نیز جذب و مجاب به رویارویی با حاکمیت جامعهٔ اسلامی نماید.
شباهت هفتم: نازش و مانور تبلیغاتیِ فتنه گران به آل پیامبر (ص) بودن
1- عایشه قبلاً در مسجد با تمسک نمادین به مواردی همچون موی و نعلین و لباس پیامبر، اهل بیت پیامبر بودنش را مورد تبلیغ و تاکید قرار داده و در تحرکاتِ اجتماعی و شوراندن مردم از این گونه مسائل بهره میجست. اما در ادامه رودر روی علی ابن ابی طالب (ع)، پسرعمو، داماد و اهل بیت پیامبر قرار گرفت.
2- میرحسین نیز با آویختن پارچه ای سبز بر گردن و تاکیدات تبلیغاتی، اهل بیت پیامبر بودنش را مورد تبلیغ و تاکید قرار داده و در تحرکاتِ اجتماعی و شوراندن مردم از این گونه مسائل بهره میجست. اما در ادامه رودر روی علی دیگری از خاندانِ پیامبر قرار گرفت.
شباهت هشتم: نام حاکم اسلامیِ در زمانِ فتنه
1- در فتنهٔ جمل (و امتداد آن تا صفین) نامِ حاکم اسلامی علی (ع) بود.
2- در فتنهٔ خرداد 88 (و امتداد آن تا 9 دی) نیز نامِ حاکم اسلامی علی (حفظه الله) بود.
شباهت نهم: در هر دو فتنه، رنگِ دو سوی جبههٔ باطل، سبزی جعلی بود که رودرروی سبزِ اصیل اهل بیت پیامبر قرار گرفت.
1- امویان، که پس پرده جمل و روی پردهٔ صفین و عاشورا بودند، رنگ خانوادگی خود را سبز قرار داده و حتی کاخ معاویه در شام، کاخ سبز بود. با این حال با خاندان پیامبری میجنگیدند که این رنگ بهشتی اصالتاً منسوب به ایشان بود.
2- در فتنهٔ 88 نیز فتنه گران، رنگ خود را سبز قرار دادند و در مقابل حاکمی اسلامی ایستادند که خود سید و منسوب به خاندانِ سبزنشان پیامبر، صلوات الله علیه است.
شباهت دهم: در هر دو فتنه، ستادِ اصلیِ منتفع از فتنه، در عملیات اجرایی پنهان عمل میکرد اما در عملیات تبلیغاتی و لفظی، از فتنه انگیزانِ حمایتِ علنی میکردند.
1- بهره گیرندهٔ اصلی از فتنهٔ عایشه، خاندان اموی بود که در سطحی کلان تر، در پی تثبیتِ خواستههای خود در جغرافیای حکومت اسلامی بود. و در واقع، این خاندان اموی بود که ظاهراً دور از آتش نشسته اما با حمایتهای لفظی و پس پرده بر آتش فتنهها هیزم میریخت تا مگر نتایجِ این جنگ افروزی به سود وی تمام شود. کما این که بعدها همین خاندان علناً دست به جنگ با امیرالمؤنین زده و شمشیر را از رو بستند. و در اصل میتوان گفت عایشه واسطهٔ تحقق خواستههای خاندانی شد که در پی استیلای مطلق بر منابع و نیروی انسانی حکومت اسلامی بودند.
2- بهره گیرندهٔ اصلی در فتنهٔ میرحسین نیز خاندانی بودند که ظاهراً دور از آتش اما با حمایتهای لفظی و پس پرده بر آتش فتنه هیزم میریختند و در اصل میتوان گفت میرحسین واسطهٔ تحقق خواستههای خاندانی شد که در پی استیلای مطلق بر منابع و نیروی انسانی حکومت اسلامی بودند.
شباهت یازدهم: در هر دو فتنه، برخی خواص دچار تردید و عدم تشخیص شدند (بی بصیرتها، ساکتها و ماکتها)
3- اسامه بن زید وخواجه ربیع دو نمونه از افرادی هستند که خواص بودند اما بی بصیرت.
پدر ِاسامه زید بن حارثه بود که رسول الله بزرگش کرد و فرزند خواندهٔ حضرت شمرده میشد که در نوزده سالگی بر بزرگان مهاجر و انصار، امارت یافت و به فرماندهی سپاه مسلمین در جنگ موته منصوب شد و رسول خدا اسامه را دوست میداشت. غلام او میگوید در آغازِ جنگِ جمل، اسامه مرا نزد علی بن ابی طالب (ع) فرستاد و گفت: سلام برسان و بگو اسامه میگوید اگر شما در کام شیر هم بروید، دوست دارم همراهتان باشم؛ ولی این جنگی که میخواهید انجام دهید، اعتقادی به آن ندارم. و حتی خود به محضر امام (ع) آمد و گفت: مرا از بیرون آمدن با خودت در این راه معاف بدار که با خداوند عهد کردهام با کسانی که گواهی به وحدانیتش میدهند (مسلمان هستند)، نجنگم...
و یا برای نمونه خواجه ربیع، از زهّاد و عبّاد و از شیعیان امیرالمؤمنین (ع)، بر اثر بی بصیرتی در جنگ صفین خطاب به حضرت میگوید: ای امیرالمؤمنین ما با وجود شناختی که از مقام و منزلت تو داریم درباره این جنگ دچار شک و تردید شدهایم ... پس ما را به سوی سرحدات گسیل دار تا با آنها بجنگیم (نه با مسلمانان) و علی (ع) او را به ری اعزام کرد.
شباهت دوازهم: هر دو فتنه، منجر به تضعیف و حذف عوامل میدانی از صحنهٔ سیاسی و شفاف تر شدنِ زاویه و شکاف عواملِ اصلی پس پرده با حکومت اسلامی شد.
1- در فتنهٔ جمل، عایشه و پیروان او به طور کل در صحنهٔ سیاسی حکومت اسلامی حذف و تضعیف شدند. اما خاندانِ اموی که از خونخواهی!! عثمان حمایت تبلیغاتی و لفظی کرده بودند، مخالفتشان با حاکم وقت اسلامی عیان تر گردید که همین امر نیز زمینهٔ رویاروییهای علنی و نبرد سخت در آینده گردید.
2- در فتنهٔ 88 نیز، عوامل میدانی و مخالفان صحنه مانند میرحسین و کروبی به طور کل از صحنهٔ سیاست حذف و پایگاه مردمی ایشان در میان مردم به کلی تضعیف گردید. و در عین حال، زاویه و شکاف مابینِ نظام اسلامی و افراد و خاندانهای معلوم الحالی - که از حلقهٔ فتنه، حمایتهای لفظی و تبلیغاتی کرده و میکنند- شفاف تر و علنی تر شد.
شباهت سیزدهم: در فاصله زمانِ پدیداری تا برطرف شدنِ فتنه، فتنه انگیزان، دائماً تظاهر به پایبندی به اصول و قواعد اسلام داشتهاند.
1- معاویه و عایشه هر دو مقید و متظاهر به تشریفات، عبادات و تقدیات مذهبی و مدعی پیروی از اصولی اسلامی بودند که بنیان گذارِ آن (پیامبر) آنها را وضع نموده بود.
2- میرحسین و حامیان سیاسی و حتی تا پیش از محرم 88 خود را تابعِ حکومت اسلامی جلوه میدادند و عوامل میدانی ایشان نیز صرفاً حملات خود را متوجه مسائل و افراد سیاسی کرده و به مذهب هجومی نداشتند.
شباهت چهاردهم: شکسته شدنِ فضای سلطهٔ هر دو فتنه در محرم رخ داده است.
1- فتنه و فریب امویان در سال 61 قمری با هجومِ جبههٔ باطل به جبههٔ یاران دوستدارانِ اباعبدالله صلوات الله علیه برملا شد.
2- فتنه و فریب در سال 88 شمسی نیز با هجومِ جبههٔ باطل به جبههٔ یاران دوستدارانِ اباعبدالله (ع) برملا شد.
شباهت پانزدهم: حامیان پشت پردهٔ هر دو فتنه، پیش از آغاز فتنه، استراتژی نامه نگاریهای تحریک آمیز را در پیش گرفتند.
1- معاویه پیش از آغاز جنگ جمل، علاوه بر حمایت مکتوب از مدعیات فتنه انگیزان، با اتخاذ استراتژی نامه نگاری (به منظور تند کردن آتش فتنه) با نگارش نامههایی جداگانه، افرادی چون طلحه و زیبر و دیگران را تحریک و تحریض مینمود که: « شما از سابقه داران اسلامید و شایستهٔ جاه و منصب هستید و ... میبایست به این قیام بپیوندید...» برخی دیگر که برای پیوستن به جمل از معاویه نامه دریافت کردند عبارتاند از: مروان بن حکم، سعید بن عاص، عبداللّه بن عامر بن کریز، ولید بن عقبه، یعلی بن منیه...
2- حکایت نامههای سرگشاده و بدون سلام نیز که پیش از ارائه به مخاطبِ (ظاهراً) اصلیاش، علنی و در اختیار رسانههای اینترنتی قرار داده شد از اشهرِ مشهوراتِ فتنهٔ 88 است که البته همچون نامههای معاویه پیش از آغاز فتنه و در آستانهٔ فتنه ارسال شده بود.
مطالب فوق در جدول زیر خلاصه گردیده است:
جدول شماره 1 - شباهتهای فتنههای امویان 61 قمری و 1388 شمسی
ردیف |
وجه شباهت |
امویان دیروز |
امویان امروز |
1 |
مدت زمان فتنه |
202 روز |
202 روز |
2 |
انگیزهٔ اصلی |
نارضایتی از نتایج انتخابات مردمی |
نارضایتی از نتایج انتخابات مردمی |
3 |
انکار کردن انگیزه اصلی |
بهانهٔ دفاع از مظلومیت عثمان |
بهانهٔ دفاع از مظلومیت میرحسین |
4 |
عدول شورشیان از نظرات پیشین خود |
قبل از فتنه: عثمان را بکشید بعد از فتنه: خونخواهی عثمان |
قبل از فتنه: همه باید نتایج را بپذیریم بعد از فتنه: نتایج را نمیپذیریم |
5 |
پیوستن ریزشیها به جریانِ فتنه |
طلحه، زبیر،... |
کروبی،... |
6 |
اتکا به سابقه قرابت با بنیان گذار حکومت اسلامی |
عایشه: من همسر پیامبر بودهام |
میرحسین: من نخست وزیر امام (ره) بودهام |
7 |
تبلیغات در انتساب به پیامبر (ص) |
عایشه: من از اهل بیت پیامبرم |
میرحسین: من از خاندان پیامبرم |
8 |
نام حاکم حکومت اسلامی |
علی (ع) |
علی |
9 |
رنگ شعاری جبههٔ مقابل |
سبز فتنه در مقابل سبز ولایت |
سبز فتنه در مقابل سبز ولایت |
10 |
پنهانکاریِ ستادِ اصلیِ پشت پرده |
ستادِ شام |
ستادِ قاف و لندن |
11 |
تردید و عدم تشخیص خواص |
نمونه: اسامه بن زید وخواجه ربیع |
خواص بی بصیرت: ساکتها و ماکتها |
12 |
تضعیف و حذف عوامل میدانی از صحنهٔ سیاسی و زاویه دار و شفافتر شدنِ شکاف، مابینِ عواملِ اصلی پس پرده با حکومت اسلامی |
الف) حذف یا تضعیف سیاسی: عایشه، طلحه، زبیر و ... ب) شفافتر شدن شکاف سیاسی: خاندان اموی |
حذف سیاسی و یا تضعیف: میرحسین کروبی، ... ب) شفاف تر شدن شکاف سیاسی: ... خاندانهای اموی قاف نشین |
13 |
تظاهر فتنه انگیزان به پایبندی به اصول و قواعد حکومت اسلامی در تمامِ طول فتنه. |
معاویه: رعایت شعائر اسلام همچون نماز جماعت و ... |
میرحسین و امثالهم: پایبندی صرفاً لفظی در بیانیهها به قوانین جمهوری اسلامی |
14 |
شکست و برملا شدن فتنه در محرم |
دهم محرم 61 قمری |
محرم 88 شمسی (9 دی) |
جدول شمارهٔ 2 - محاسبه 202 روز فاصله از آغاز فتنهٔ امویان دیروز تا شکستِ فتنه در دهه 40 تا 50 قمری
روزشمار |
پانزدهم جمادی الثانی آغاز فتنههای اموی |
رجب |
شعبان |
رمضان |
شوال |
ذیقعده |
ذی الحجه |
دهم محرم شکست و برملا شدن فتنه |
تعداد روزهای ماه |
14 |
30 |
30 |
29 |
30 |
29 |
30 |
10 |
14+ 30+30+29+30+29+30+10 = 202 روز
جدول شمارهٔ 3- محاسبهٔ 202 روز فاصلهٔ ما بین آغاز فتنهٔ امویان امروز تا شکستِ فتنه 1388 شمسی
روزشمار |
22 خرداد آغاز فتنه گری های تبلیغاتی |
تیر |
مرداد |
شهریور |
مهر |
آبان |
آذر |
9 دی شکست و برملا شدن فتنه |
تعداد روزهای ماه |
10 |
31 |
31 |
31 |
30 |
30 |
30 |
9 |
10 + 31 + 31 + 30 + 30 + 30 + 9 = 202 روز
چنانچه بخواهیم دیگر شباهتهای میانِ این دو فتنه را بررسی کنیم، میتوان مواردی از این دست را بررسی نمود:
- فتنهٔ اموی در لایهٔ یکم، توسط نسل اول با سیاست دورویی و محافظه کاری پاگرفت اما در ادامه با پرده دریها و تندرویهای نسل دوم اموی - که علناً دست به خلافکاری و شکستن قوانین و قواعد جامعه اسلامی میزد - ماهیت اصلی امویه برملا شد و غبارات ابهام برانگیز فتنه فرونشست.
- عوامل میدانی و آغازگرِ فتنه، علیرغمِ آسیبهای فراوانی که به جامعه اسلامی وارد آوردند مورد رأفت اسلامی قرار گرفته و جان ایشان بدیشان بخشیده شد و عایشه تحت الحفظ به منزلش در مدینه منتقل شد. تقریباً همان شرایطی که برای میرحسین و کروبی و برخی دیگر صورت پذیرفت. و البته در هر دو فتنه این رأفت حاکمِ اسلامی مورد اعتراض برخی مبارزانِ و مدافعان جبههٔ ولایت واقع شد.
- در هر دو فتنه، زنانِ رجال سیاسی نقش ستادی و میدانی داشتهاند.
- در هر دو فتنه، زنانِ رجال سیاسی، در مراحلِ آغازینِ کل دورانِ فتنه، نقش اساسی داشتهاند.
- ...
نگارنده به جبر تاریخ اعتقادی ندارد، اما میزان انطباق و شباهت این دو فتنه و این دو ضدفتنه به حدی است که حقیقتاً گویی تاریخ را مجبور کردهاند، آن را تکرار کند.
در پایان، تنها به این جملات بسنده میکنم:
عنودان بدانند، با سابقهٔ مسجل و زمینههای واضحشان، نمیتوانند یک بار دیگر حتی اعتماد ملتی را جلب کنند که مولایسیزده قرنیشان را مورد هتک قرار دادهاند. و اگر حق علی را میتوان با غبارانگیزی در توفانهای فتنه، گم و برخی یارانِ وی را در توفان شن دستخوشِ پراکندگی وتشتت کرد. حق حسین اما چنان سرخ و درخشان بر تارک خورشید میدرخشد که هیچغباری بر پیشانیاش نخواهد نشست. حسین از علی جدا نیست و علی همان حسیناست. کلهم نورٌ واحد ...
بزرگترین خطای تاریخی شما همانا نزدیک شدن به حریمِ عاشورای حضرت نور، اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه بود. که در آنجا حتی کم بصیرت ترین افراد، دریافتند که دشمن ولایت امر نیست مگر، دشمن حسین.