loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 883 شنبه 1394/08/09 نظرات (0)

خدایا بنویس؛ خدایا بنویس!!

در دولاب یک خانم بی‌بی بود که در دوران جوانیش در مجالس جشن و عروسی زنانه، دایره می‌نواخت. وقتی پا به سن گذاشت توبه کرد و دست کشید و دیگر حتی در مجالس عروسی، شرکت هم نمی‌کرد.

یکبار به اصرار از او خواستند به مجلس عروسی دو تا بچه سیّد برود و بالأخره قبول کرد در داخل مجلس به او گفتند که خانم فاطمه زهراء سلام الله علیها خوشحال نیست که مجلس عروسیِ بچه‌هایش، سوت و کور باشد اجازه بده خودمان با سینی دایره بزنیم و بالأخره پذیرفت.

خانم‌ها یک به بک، سینی را دست به دست می‌دادند و می‌نواختند تا اینکه به بی‌بی خانم رسید. او هم سینی را گرفت و شروع به زدن کرد و ابتداء می‌گفت: خدایا ننویس؛ خدایا ننویس.

کم‌کم که گرم شد می‌گفت: می‌خواهی بنویس؛ می‌خواهی ننویس.

در آخر کار می‌گفت: خدایا بنویس؛ خدایا بنویس.

مؤمن در سِیرَش بعد از آنکه از کارهای بدِ گذشته‌اش توبه می‌کند و دست می‌کشد باید مراقب این سه مرحله باشد.

مرحوم دولابی، کتاب مصباح الهدی، ص 197

  • امیدوارم نکته این مطلب را خوب گرفته باشید...
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری