loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 712 پنجشنبه 1394/08/28 نظرات (0)

نقد دیدگاه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در 7 صفر

قُدمائی که شهادت امام حسن علیه‌السلام را در اواخر صفر می‌دانند عبارتند از:

  • اسماعیل نوبختی (311هـ) در «فرق‌ الشیعة»:
    توفي [
    الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ] عليه‌السلام في آخر صفر سنة سبع و اربعين. (صفحه 24)
  • شیخ کلینی (328هـ) در «اصول کافی»:
    مَضَى [
    الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ] علیه‌السلام فِي شَهْرِ صَفَرٍ فِي آخِرِهِ مِنْ سَنَةِ تِسْعٍ وَ أَرْبَعِين‏. (ر.ک. 1/461)
  • ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزاز قمی رازی (400هـ) در کتاب کفایةُ الأثَر فِی النَّص عَلَی الأئمّة الإثنی عَشَر علیهم‌السلام:
    تُوُفِّيَ يَوْمَ الْخَمِيسِ فِي آخِرِ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِينَ مِنَ الْهِجْرَة. (صفحه 226)

  • شیخ مفید (413هـ) در «مسارالشیعة» و الإرشاد:
    ✔️ و في مثله [أی فی
    ليلتين بقيتا من صفر] سنة 50 خمسين من الهجرة كانت وفاة سيدنا أبي محمد الحسن بن علي بن أبي طالب علیهم‌السلام. (ر.ک. صفحات: 47-48)
    ✔️ همچنین در جلد 2، صفحه 15 از کتاب «الإرشاد» تاریخ شهادت ایشان را مطلق ماه صفر المظفر، بدون تعیین روز، بیان کرده است.

  • شیخ طوسی (460هـ) در «مصباح‌المتجهد»:
    ✔️ وَ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْهُ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ كَانَتْ وَفَاةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ فِي مِثْلِهِ مِنْ سَنَةِ خَمْسِينَ مِنَ الْهِجْرَةِ كَانَتْ وَفَاةُ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏لیهم‌السلام. (ر.ک. 790/2)
    ✔️ ایشان در جلد 6 صفحه 39 از کتاب «تهذیب الأحکام» شهادت آن حضرت را مطلق ماه صفر، بیان کرده است.
  • فضل بن حسن طبرَسی (548هـ) در «اعلام‌ الوراء»:
    مَضَى لِرَحْمَةِ رَبِّهِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِينَ مِنَ اَلْهِجْرَةِ. (ر.ک. صفحه 206)
  • باز طبرسی در کتاب «تاج‌ الموالید»:
    مَضی صَلَوات الله عَلَیه لِلَیلَتینِ بَقِیَتا مِن صَفَر. (ر.ک. صفحه 82)
    متأسفانه ابو فاضل رضوی اردکانی که این کتاب را به فارسی برگردان کردده؛ عبارت: «
    لِلَیلَتینِ بَقِیَتا مِن صَفَر» را به "شهادت آن حضرت در 28 صفر، ترجمه نموده است" که شایسته بود در ترجمه، امانت‌داری بیشتری لحاظ می‌شد.

  • فتال نیشابوری (513 تا 515هـ) در «روضةالواعظین»:
    كَانَ مَرَضُهُ علیه‌السلام أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ مَضَى‏ لِسَبِيلِهِ‏ فِي‏ آخِرِ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِينَ مِنَ الْهِجْرَة. (صفحه 168؛ طبع قدیم)
  • محمّد باقر مجلسی؛ (1110هـ) در «مرآة العقول»:
    ✔️ ایشان در جلد 5، صفحات 351 به بعد این کتاب، در کنار نقل قدماء کثیری که تاریخ شهادت آن حضرت را در آخر صفر المظفر، ذکر کرده‌اند به دیدگاه شهید اوّل در دروس، نیز اشاره می‌کند.
    ✔️ جالب اینکه: تمرکز قدماء و متأخرین، بیشتر از اینکه به اختلاف در روز شهادت آن حضرت در هفتم یا بیست و هشت صفر المظفر باشد ناظر به اختلاف آشکاری‌ است که نسبت به سال شهادت آن بزرگوار وجود دارد.
  • همچنین علامه در «بحارالأنوار»:
    ایشان در باب 22 از ابواب تتمة كتاب تاريخ فاطمة و الحسن و الحسين علیهم‌السلام روایات متعددی نقل می‌کند که عمدتاً به شهادت آن حضرت در آخر صفر، تصریح دارد از جمله به نقل از مناقب این شهر آشوب آورده: مَضَى [الحسن علیه‌السلام] لَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِينَ مِنَ الْهِجْرَة. (جلد 44، صفحه 135)

چنانچه ملاحظه نمودید در طول تاریخ، قدما و بزرگان، تاریخ وفات امام حسن مجتبی علیه‌السلام را آخر صفر المظفر یا 2 روز مانده به پایان آن، ذکر ‌کرده‌اند.

امّا از زمان شهید اوّل به بعد، هفتم صفر نیز در کنار نظریه معتبری که اواخر صفر را به عنوان روز شهادت آن حضرت اعلام می‌کرد مطرح شد و عالمانی از شیعه همچون: شهید اوّل (786هـ)، شیخ بهائی جبل عاملی (1030هـ) و پدرش شیخ حسین عاملی، کاشف الغطاء (1227هـ) و محمد حسن نجفی (1266هـ) به بیان این تاریخ پرداختند.

اما با بررسی اسناد مرتبط با این دیدگاه، روشن می‌شود قائلین این نظریه که از متأخرین هستند از نظریه شهید اوّل در کتاب دروس، تبعیّت نموده‌اند؛ ولی در اینکه مستند سخن شهید، چیست تنها یک احتمال، وجود دارد که سخن وی به کتاب قاسم الرَسی (۲۴۶هـ) به نام «تثبیت الإمامة» مستند باشد. در قسمت پایانی این کتاب، تاریخ شهادت امام مجتبی علیه‌السلام در هفتم صفر، ثبت شده است.

نکاتی راجع به نقل 7 صفر در  این کتاب:

قاسم الّرسی در سال ۲۴۶ و  پیش از شهادت امام هادی علیه‌السلام از دنیا رفت وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام است ظاهراً زیدی مذهب بوده و در باب امامت، فکر بلندی نداشته است.

با وجود اینکه وی پیش از امامین عسکریین علیهماالسلام از دنیا رفته ولی در بخش پایانی کتابش، تاریخ شهادت آن دو امام نیز بیان شده است. نتیجه می‌گیریم که مطالب پایانی این کتاب، یعنی همان بخشی که اتفاقاً تاریخ شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام نیز در آن ذکر شده از ایشان نیست.

همچنین حجةالإسلام یدالله مقدسی احتمالی داده‌اند که نقل آن خالی از لطف نیست:

چون روز شهادت امام مجتبی علیه السلام به لحاظ تاریخ شمسی، مطابق نهم حَمَل (فروردین) بوده است و در خط شکستهٔ کوفی، سابع و تاسع، همانند یکدیگر نوشته می‌شود احتمالاً سابع صَفَر به جای تاسع حَمَل، ثبت شده و این اشتباه در نسخه‌ای ثبت شده و آن نسخه به دوران شهید اوّل، راه یافته و مستند گزارش او قرار گرفت.

جمع‌بندی و نظر نگارنده مقاله (مسعود رضانژاد فهادان):

چنانچه بیان شد منابع درجه یک روایی، جملتاً به شهادت امام مجتبی علیه‌السلام در آخر صفر یا اواخر صفر یا دو شب مانده به آخر صفر یا مطلق ماه صفر بدون تعیین روزی خاص، تصریح دارد.

به نظر حقیر، از آنجا که ممکن است رؤیتِ هلال شرعیِ ماه ربیع در پایان شب بیست و نهم یا سی‌ام ماه صفر هر سال، اتفاق بیفتد گرامی‌داشت شهادت آن حضرت در 27 و 28 صفر، دقیق‌تر بوده و به احتیاط، نزدیک‌تر است. چرا که این نظریه با هر چهار تعبیر:

  • «آخر صفر»
  • «اواخر صفر»
  • «دو شب مانده به آخر صفر»
  • مطلق ماه صفر، بدون تعیین روزی خاص!

که از کتب قُدما به ما رسیده تطابق تام و کامل را خواهد داشت.

 نکته دیگر اینکه: ردّ قول شهادت امام مجتبی علیه‌السلام در این روز به معنای پذیرش نظریه ولادت امام کاظم علیه‌السلام در 7 صفر نیست بلکه معتقدیم در این روز نیز شیعیان باید چون دیگر روزهای ماه محرم‌الحرام و صفرالمظفر، دل‌ها را با یاد مصائب امام حسین علیه‌السلام و همراهی کاروان أسراء، محزون دارند.

و السلام

  • نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان
  • به کانال «پورتال فهادان» بپیوندید: (عضویّت)
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سید احمد سجادی در تاریخ 1394/08/29 و 12:38 دقیقه ارسال شده است

سلام علیکم؛ پس از عرض ارادت:
در بحث قبلی، ظاهراً به عرض بنده التفات نشده.
چون دوباره همان خدشه ها که پاسخش را عرض کرده بودم تکرار شده اند. جهت توضیح بیشتر:
1- حق با نویسندۀ مزبور است که نوشته از نظر کمّیّت (تعداد علماء) نیز قول شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر، شهرت فزونتری دارد؛ زیرا از قرن هشتم (پس از مرحوم شهید اول) این شهرت معکوس آن چیزی شده که فرمودید. چنانکه خود نویسنده نیز توضیح داده و دوستان ما نیز در عِراق، شاهد بوده و هستند: هفتم صفر، خلفاً عن سَلَفٍ، روز عزاداری بوده و هست؛ و فقط در ایران (که دور از عتبات است) این رسم، صدسالی است که فراموش شده و شهادت را همان 28صفر(که قبل از تحقیق جناب شهید اول بوده) گرفته اند.
آری؛ نویسندۀ مزبور، فقط دو سه نفر از علماء و کتب ایشان را یاد کرده؛ ولی در تقویم شیعه (از عبدالحسین نیشابوری) اسامی بیشتری از علماء و کتب ایشان ثبت شده است. مراجعه فرمائید.
2- رؤیت شرعی جز برای ماه رمضان، در ماههای دیگر، عادت مسلمین نیست؛ و عادةً به همان تقویم عمل می‌کنند. بلی، در اعتبار رؤیت شرعی تردیدی نیست؛ ولی خواستم عرض کنم که تعارضی وجود نداشته و اعتبارات فرق می‌کرده است.
3- بعد از شهید اول(ره) قاطبۀ علماء طراز اوّل، تحقیق شهید را پذیرفته و متوجّه اشتباه قدماء (قبل از شهید) شده اند. و علماء معصوم از خطا نیستند. مضافاً اینکه در لینک مزبور، استفتائات مراجع تقلید معاصر نیز آمده و عمدةً با عرض حقیر، موافقت دارد. ملاحظه فرمائید.
4- قاعدۀ خرَجَ ما خرَجَ و بقِيَ ما بقي (استثناء را خارج کن و باقی را معتبر بدان - چنانکه بحثش در رابطه با شرایع الاسلام در جلسۀ درس مذکور شد) معکوس آنچه که می‌فرمائید، نتیجه می‌دهد؛ زیرا شما \"پیش فرض\" خود را عدم اعتبار قول \"هفتم صفر\" قرار داده و سپس حکم می‌فرمائید. ولی اگر بیطرف (و بدون \"پیش فرض\" ذهنی) با مسألۀ کتاب جناب قاسم بن ابراهیم حسنی(رضوان الله علیه) (تثبیت الإمامة) مواجه شویم، طبق قاعدۀ \"ماخرج\" فقط باید آن مطاب مربوط به زندگانی امامان پس از دورۀ حیات او را حذف کنیم، و مابقی را باز معتبر بدانیم.
5- \"اهلُ البَیتِ أدرَی بما فِی البَیت\" سیرۀ عقلاء و قاعدۀ متعارف نزد اهل حدیث است. آری، اهل هر بیتی معصوم نیستند؛ ولی در مقام تعارض، قول ایشان ترجیح دارد بر قول دیگری.
6- در فرمایش امام زمان(عج) که در مناظره با عالم مذکور، فرمودند: \"رُبَّ مشهورٍ لا أصلَ له\" (بسا چیزی که نزد مردم مشهور است ولی هیچ اصلی ندارد)، این به نویسندۀ مزبور برنمی‌خورد؛ زیرا ایشان نیز مثل بنده، طبق یک \"اصل\" که کتاب تثبیت الإمامۀ جناب قاسم بن ابراهیم رَسّی حسنی(ره) است عمل کرده اند. پس حدیث شامل حال ایشان نمی‌شود. بلکه بالعکس، چون قول مشهور قدماء قبل از شهید (که 28 صفر بوده) \"اصلی\" نداشته، طبق فرمودۀ حضرت مهدی(عج) اعتبار ندارد، و جناب شهید(ره) آن را با قول \"اصیل\" هفتم صفر نقض فرموده است.
7- شهرت، باید شهرت عرضی باشد نه طولی؛ و آنچه که اغلب نویسندگان از روی هم می‌نویسند، شهرتی است بی اعتبار؛ و نویسندگان ایرانی (که غالباً عاری از تحقیق هستند) همینگونه بدون دقت، چون در اقوال قدماء (مثل مرحوم کلینی یا مفید یا...) 28صفر را دیده اند، در کتب یا مقالات خود نوشته اند، و همین افراد، برای ما تقویم چاپ کرده و در اختیارمان نهاده اند. پس این شهرت، بیشتر یک شایعۀ عوامّانه است، تا حقیقةً یک شهرت عالمانه! و دانستیم که شهرت قدماء (قبل از شهید) نیز عمدةً شهرت طولی (به نقل یکی از دیگری) بوده، نه عرضی (که هرکدام تحقیق کرده باشند). و شهرت طولی، ارزش ندارد؛ مگر آنکه مستند به یک \"اصل\" باشد، که در شهرت پس از شهید اوّل(ره) مستند به \"اصل\" (تثبیت الإمامة) است ولی در شهرت ماقبل ایشان، هیچ اصلی نداشته و ساقط از اعتبار است.
در خاتمه، باز تأکید می‌شود: به استفتائات مراجع عِظام تقلید معاصر (که در لینک مزبور آمده) نیز توجّهی بفرمائید. با نظر حقیر سازگارتر است.
ارادتمند شما:
سید احمد سجادی

این نظر توسط سید احمد سجادی در تاریخ 1394/08/29 و 1:26 دقیقه ارسال شده است

سلام علیکم؛
البته بهتر است این اشکالات برای خود نویسندۀ مزبور ارسال شود؛ و خودشان پاسخگو باشند.
ولی بنده باز هم حق را به ایشان میدهم:
1- اما اینکه فرمودید چرا پس از شیخ کلینی(ره) به اینهمه اقوال تا زمان علامه مجلسی(ره) توجه نفرموده، موجّه نیست؛ زیرا همه زنجیروار از یکدیگر نقل کرده اند. و در طول یکدیگر هستند نه در عرض یکدیگر. پس این خبر، متواتر یا مستفیض نمیشود و فائده ندارد.
2- در مورد 28 صفرالمظفر یا دوشب مانده به اتمام صفر، این نیز نباید موجب شگفتی حضرت عالی شود؛ زیرا در کتب گاهشماری و تقاویم، مثل آثارالباقیۀ ابوریحان بیرونی(ره) و... اصل را در تواریخ، بر تمام بودن (30 روزه بودن) ماه قمری مینهند. و این امری قراردادی نزد اهل تقویم است.
3- مراد نویسندۀ مزبور از کمّ و کیف، چنین نیست که فرموده اید. بلکه مراد ایشان، آنست که پس از شهید اوّل(ره) یعنی از قرن هشتم تا کنون، عمدۀ فقهاء و علماء به این قول (هفتم صفر) گرایش نشان داده اند. و اما از جهت کیفیّت نیز، چون قول جناب شهید(ره) مُعتضِد به روایت اهل بیت سادات حسنی (صلوات الله علیهم) است، یقیناً ارجحیّت دارد بر قول قدماء که خِلاف قول بیت سادات حسنی است. و أهلُ البیت أدرَی بما فی البیت.
4- و امّا در مورد عقیده و مذهب جناب قاسم بن ابراهیم حسنی(ره) پس از مراجعه به کتب رجال - که اگر لازم شد مفصّلاً عرض میکنم - روشن میشود که وی زیدی نبوده و بلکه تقیّه میکرده است؛ چنانکه علیّ بن یقطین(ره) تقیّه میکرد و خود جناب زید شهید(ره) تقیّه میفرمود. ولی خود قاسم بن ابراهیم(ره) در کتاب تثبیت الإمامة، عقاید زیدیه را از خود بروز نداده است و مشخص است که امامی مذهب است نه زیدی. و فرضاً که زیدی هم باشد، ضرری نمی‌زند؛ باز هم مورد وثوق (موثق) بوده و راستگو است و از اهل بیت امام حسن(ع) است.
5- و امّا در مورد زیارت شریف جامعۀ کبیره، اگر ایشان آنرا مردود و غلوّ دانسته، امر شگفتی نیست؛ زیرا صدوق(ره) نیز شهادت ثالثه به ولایت حضرت علی(ع) در اذان را در من لا یحضر، بدعت غـُلات و مفوِّضه در اذان میداند (هرچند این سخن صدوق(ره) نزد ما مردود است؛ ولی از وثاقت و جلالت وی نمیکاهد).
ارادتمند شما: سید احمد سجادی
پاسخ : سلام علیکم!

1_ عرض من اینه که ملاک در قضاوت یکسان نیست:
عبارت نویسنده مطلب مورد اشاره:
"اما از جهت کمیت تعداد قائلین این قول (7 صفر)، از قائلین دو قول مذکور بیشتر است. که در ادامه به اسناد آن اشاره میکنیم."
آیا قول شهید اول و شیخ بهائی و پدر ایشان و محمد حسن نجفی، در عرض یکدیگر است که آن را از نظر کمیّت، بالاتر یاد کرده است؟

2_ من هم عرض کردم: رؤیت شرعی. نه رؤیت تقویمی و رسمی.
و واضحه که رؤیت شرعی به واقع، نزدیک‌تر است.

3_ قول علماء طراز دوم، همراه با چشم پوشی از نطرات علماء طراز اوّل از قرن 4 تا کنون!!!

4_ چنانچه بیان شد کتاب او، مخدوش است و راجع به خرج ما خرج و بقی ما بقی؛ اینکه به نظر من، قول 7 صفر مندرج در کتاب ایشان، در زمره: خرج ما خرج است. و این همان کاریست که در طول تاریخ، علماء طراز اوّل یا متقدم شیعه انجام داده‌اند: اسماعیل نوبختی _ کلینی _ طوسی _ مفید و...

4 و 5 _ نه؛ ضرری نمیرساند الا اینکه شما فرمودید اهل البیت ادری بما فی البیت؛ خواستم عرض کنم همیشه هم اهل البیت ادری بما فی البیت نیستند.

در مطلب قبل، در اشاره به شهرت، فرمودید: رب مشهور لا اصل له؛ من هم همین قاعده را به نویسنده مقاله، تقدیم میکنم که مدعی شهرت در قول 7 صفر است.

با تشکر؛ شاگرد کوچک شما مسعود

این نظر توسط سید احمد سجادی در تاریخ 1394/08/28 و 20:27 دقیقه ارسال شده است

«باسمه تعالی»
با سلام و عرض احترام؛
مطالعۀ دو لینک زیر مسأله را روشن می‌سازد:
http://vareth.ir/fa/news/59524
http://vareth.ir/fa/news/59546
بنده نیز به نوبۀ خود، قول هفتم صفر را در شهادت امام حسن مجتبی(ع) ترجیح می‌دهم و دلائل خود را به شرح زیر تقدیمتان میکنم:

اوّلاً- "أهلُ البَیتِ أدرَی بما فِی البَیتِ" (اهل هر خانواده ای آگاهترند به مسائل آن خانواده، از دیگران) و روشن است که قاسم بن ابراهیم الرسّی(رضوان الله علیه) از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) بوده و نزد رجالیّین نیز جلیل القدر است؛ پس وقتی ایشان نوشته که وفات جدّم امام حسن(ع) در هفتم صفر بوده، سخن این بزرگوار (هفتم صفر) نزد ما ترجیح دارد بر آنچه که شیخ کلینی(ره) و شیخ مفید(ره) و دیگران گفته اند (که اواخر صفر بوده و این هم مغشوش است چنانکه در دو لینک مزبور، به مغشوش بودن این گفته در کتب کلینی و مفید و... پرداخته است - رجوع شود).
پس هرگاه امر دائر شد بین تعارض گفتۀ قدماء با رجال طراز اوّل حدیث، یقیناً گفتۀ رجال حدیث ترجیح دارد بر شهرت قدماء؛ آن هم رجال حدیثی که خود از اهلبیت(ع) باشند. و شهید اوّل(ره) نیز در کتاب دروس، همین کار را کرده و قول قاسم بن ابراهیم رسّی(ره) را بهمین دو سبب ترجیح داده است.

ثانیاً- آن شبهه که گفته اند اواخر کتاب تثبیت الإمامۀ قاسم بن ابراهیم(ره) را کسی دیگر نوشته، قابل اعتنا نیست؛ زیرا سیرۀ فقهاء سلف در اقامۀ عزاداری در روز هفتم صفر بوده، و بالفرض که چند موردی که با تاریخ زندگانی مؤلّف سازگاری نداشته، اضافه شده باشد، همین اعتناء عظیم علماء عتبات، به اقامۀ عزا در این روز، گواهی است بر وثوق و اعتماد کامل ایشان به اعتبار مابقی آن چند مورد ناهماهنگ، که هماهنگی و تطابق با عصر مؤلف دارد؛ از جمله همین تاریخ وفات جدّ بزرگوارش امام حسن مجتبی(ع). پس از باب "خرَجَ ما خرَجَ و بَقِيَ ما بقي" (استثناء را خارج کن و مابقی را محفوظ بدار) و بقرینۀ اعتناء فقهاء و متشرّعه به قول مذکور در این کتاب، اعتبار این قول (هفتم صفر) بازهم اثبات و تقویت میشود.

ثالثاً- سیرۀ متشرّعه در عتبات عالیات عِراق، اقامۀ عزاداری در هفتم صفر است؛ و این خود اگر دلیل نباشد، مؤیّدی بس قوی بر این مدّعاست که شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر بوده است.

رابعاً- آنچه که در ترجیح قول مشهور قدماء (28 صفر) بر قول شهید اوّل و متأخّرین (7 صفر، به تبعیّت از قاسم بن ابراهیم(ره) گفته شده که: قول 28 صفر هواداران بیشتری داشته و أشهَر است، هیچ دردی را دوا نمی‌کند، زیرا حضرت مهدی(صلوات الله علیه) در ردّ قول یکی از علماء که به "شهرت" استناد می‌کرد، فرمودند: «رُبَّ مشهورٍ لا أصلَ له» «چه بسیار شهرتی که اصلی ندارد!» (نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت 94 - به نقل از مرحوم سید مهدی قزوینی).
پس شهرت تاریخی 28 صفر در شهادت امام حسن(ع) نیز از همان "شهرتهای بی اصل" است که حضرت مهدی(ع) در جریان مناظره با آن عالم اشاره فرموده اند. ولی، سیرۀ متشرّعه با شهرت فرق دارد، چون متصل به عصر معصومین(ع) است، و میدانیم که سیرۀ متشرّعه در عتبات عالیات عِراق، در اقامۀ عزاداری در شب و روز هفتم صفرالمظفر است.
عرایض حقیر را با فرمایشات مراجع عِظام تقلید که در لینک مزبور از ایشان نیز استفتاء شده، منطبق می‌بینید.
هرچند کسی از ایشان، مشروحاً توضیحی نداده اند؛ ولی بنده این وظیفه را عهده دار شدم؛ باشد که از "حُسن" امام حسن مجتبی(ع) در دار دنیا و آخرت، بهره مند شوم.
واللهُ ولیّ التّوفیق.
و با این همه، ارادتمند شما بزرگوار هستم:
سیّد احمد سجّادی
پاسخ : سلام علیکم!
لینک پیشنهادی شما را مطالعه نمودم؛ ایشان سه قول راجع به شهادت امام دوم علیه السلام ذکر میکند که نکاتی که در ذیل هر یک بیان داشته مرا به شگفتی وا داشت:
✔️ قول اوّل: (آخر ماه صفر)
قائل آن ‌شیخ کلینی«قدس سره» می‌باشد و این قول را تنها ایشان ذکر کرده و قول منفردی است که با تمام وجاهت و بزرگی وی هیچ یک از علمای شیعه تا این زمان از او تبعیت ننموده‌اند. ( لذا از بررسی این قول صرف نظر می‌کنیم.)

💥 شگفت‌زده شدم که چطور نویسنده، نظرات بزرگان شیعه را که از سال 300 هجری تا زمان علامه مجلسی رحمهم الله به شهادت آن حضرت در آخر یا اواخر صفر، تصریح نموده‌اند ندیده است!!!
لااقل اگر به مرآة العقول علامه مراجعه می‌کرد با نظرات بزرگانی که در طول تاریخ، قائل به این نظریه بوده‌اند آشنا می‌شد.

✔️ قول دوم: (28 صفر)
اوّلین قائل آن، شیخ مفید در کتاب «مسارّ الشیعة» می‌باشد.

💥 شگفتا که شیخ مفید رحمة الله علیه در همین کتاب، تاریخ شهادت آن حضرت را دو شب مانده به پایان صفر بیان می‌کند نه 28 صفر.
همچنین شیخ طوسی در مصباح المجتهد، به همین نظریه اقرار کرده است.

✔️ قول سوم: (7صفر)
این قول مشهور می‌باشد و از دو جهت حائز اهمیت است: از جهت قائلین به آن، در کمّ و کیف.

💥 و امّا مراد ایشان از کم را نفهمیدم آیا مراد ایشان همان یک نقلی است که از قاسم بن ابراهیم الرسی در کتاب «تثبیت الإمامة» بیان شده؟؟!!!!
و امّا از نظر کیفیّت نیز متوجه مراد ایشان نگشتم. شاید مراد ایشان ارجحیّت قول شهید اوّل بر قول قدماء بوده!!!

و امّا راجع به: أهلُ البَیتِ أدرَی بما فِی البَیتِ
آیا برای همین بود که ایشان به امامت امام باقر علیه‌السلام تن نداد و قائل به امامت زید شد؟!
یا از همین باب بود که وی، اعتقاد به فرازهای زیارت جامعه را غلو در حق ائمه طاهرین علیهم السلام می‌دانست؟؟!!

ارادتمند شما رضانژاد


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری