راز نجوا
آموزگاری از شاگردانش پرسید: چرا ما هنگامی که برآشفته هستیم داد میزنیم؟
شاگردان اندیشهای کردند و یکی از آنها گفت:
چون در آن هنگام، آرامش و خونسردیِمان را از دست میدهیم.
آموزگار پرسید:
اینکه آرامشمان را از دست میدهیم درست! امّا چرا با وجودی که طرف، رو در رویِ ما قرار دارد داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایی دادند امّا پاسخهای هیچکدام آموزگار را دلخوش نکرد...
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامی که دو کس از دست یکدیگر برآشفتهاند دلهایشان از یکدیگر جدایی میاُفتد. آنها برای اینکه دوری را جبران کنند ناگزیرند که داد بزنند. هر چه پیمانه خشم بیشتر باشد این فاصله، بیشتر است و آنها باید بانگشان را بلندتر کنند.
سپس آموزگار پرسید:
هنگامی که دو تن، دلباخته یکدیگر باشند چه اتفاقی میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه به آرامی تمام با یکدیگر سخن میگویند؛ چرا؟ چون قلبهایشان بسیار به هم نزدیکند و فاصله قلبشان بسیار ناچیز است.
آموزگار ادامه داد:
هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد چه اتفاقی میافتد؟
آنها حتی حرف معمولی هم با یکدیگر نمیزنند و فقط در گوش هم، نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتی از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و تنها به یکدیگر نگاه میکنند! این هنگامی است که دیگر هیچ فاصلهای میان قلبهای آنها باقی نمانده باشد...
- ویرایش شده توسّط: پورتال فهادان
- لایک، فراموش نشود!
- لینک کوتاه این مطلب: http://goo.gl/zEFb35
برای آگاهی از آخرین مطالب و پیوستن به کانال تلگرامی «پورتال فهادان» اینجا کلیک کنید. |