نقش خوش رويى و خوش زبانى در خانواده و روابط اجتماعى
چکیده
از مسائلی که در روابط اجتماعی، جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است، عوامل تأثیرگذار در محو تنش و ایجاد آرامش در زندگی اجتماعی است. پژوهش پیش رو، به بررسی چگونگی تأثیر خوش رویی و خوش زبانی در روابط اجتماعی اشاره دارد و به اهمیت، نشانهها، کارکردها و مهارتهای هریک در احساس نشاط، امید و تلاش افراد جامعه پرداخته است تا از این طریق، بتواند زندگی آرامی را به ارمغان آورد.
روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی ـ تحلیلی است که با تکیه بر منابع دینی و رویکرد برآمده از علوم معاصر به استخراج نتایج پرداخته است.
یافتههای تحقیق نشان میدهد: خوش رویی با به کارگیری مهارت چشمی و لبخند، کینهزدایی، پایان دادن به دشمنی، الفت و محبت، قرب به خدا و فرجام نیک را به دنبال دارد و خوش زبانی با مهارت تجسم پایان کار، مرور رفتار، بازی ارتباط، بهره مندی از شوخی، خاموش سازی و تقویت مثبت، میتواند صفای زندگی، امنیت، عزت و عاقبت به خیری را به همراه داشته باشد.
مقدّمه
در منابع دینی، از خوشرویی به عنوان عاملی تأثیرگذار در آرامش و سازگاری اجتماعی، از جمله خانواده نام برده شده است. این گفتار به موضوع خوش رویی و اهمیت و نقش آن در آرامش خانواده میپردازد.
در پیشینه بحث، مرتضی حسینی در فصل ششم از اثر خویش با نام «کارگزاران شایسته در اسلام»، به ویژگی خوشروئی و تأثیر آن در موفقیت کارگزار اشاره نموده است. همچنین در کتابهای اخلاقی به فضیلت خوشروئی و خوش زبانی به عنوان یک ویژگی مثبت اشاره شده است، اما پژوهشی که به این موضوع با رویکرد تبیین آثار و راهکارهای آن پرداخته باشد، یافت نشد.
سؤال اصلی تحقیق:
میان خوشروئی و خوشزبانی با سازگاری در خانواده و روابط اجتماعی چه ارتباطی وجود دارد؟
سؤالات فرعی تحقیق:
- خوشروئی و خوشزبانی چه آثاری در زندگی اجتماعی دارد؟
- برای تحقق خوشروئی و خوشزبانی از چه راه کارهایی میتوان بهره گرفت؟
الف. خوشروئی
در بیانات اهل بیت علیهمالسلام عباراتی همچون: «وجهٍ منبسط»، «البشر»، «بشر حسن»، «طلاقة الوجه» و «البشاشة» به عنوان عبارات مترادف با خوشروئی به کار رفته است.
«وجه منبسط» به چهرهای خالی از احتشام و عبوسی اطلاق میشود. (ابن منظور، 1300 ق، ج 7، ص. 295) «البشر» به معنای طلاقت و وجه منسبط است. (همان، ج 4، ص 61) و قید «حسن» به منزله تأکید در گشادهرویی و نیکویی آن است.
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به فرزندان عبدالمطلب آمده است: همانا شما نمیتوانید با اموالتان همه مردم را بهرهمند سازید؛ پس با آنان با گشادهرویی و خوشروئی مواجه شوید. (کلینی، 1365 ق، ج. 2، ص. 103)
«طلاقة الوجه» به معنای آشکارسازی سرور در چهره است. (همان، ج 10، ص. 229)
امام باقر علیهالسلام در روایتی میفرماید: مردی از امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره برادران سؤال کرد و حضرت در پاسخ فرمودند: برادران دو دستهاند: یکی «اخوان الثقه» و دیگری «اخوان المکاشره». آنگاه خانواده را از اخوان الثقه برشمردند و فرمودند: مال و جانت را در اختیار آنان قرار ده، با دوستانشان دوست و با دشمنانشان دشمن باش، اسرار و عیوبشان را فاش نکن و خوبی آنان را آشکار ساز. اما گروه دیگر یعنی «اخوان المکاشره» در حدّ اطمینان نیستند. پس، از همنشینی با آنان لذت ببر، ولی بیش از این از آنها انتظار نداشته باش. سپس حضرت فرمودند: آنچه آنان از گشادهرویی و شیرینزبانی به تو هدیه میکنند، از آنان دریغ مدار. (همان، ص. 249)
«البشاشة» نیز به معنای طلاقت وجه استعمال شده است. (همان، ج 6، ص. 266)
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: إِذَا لَقِیتُمْ إِخْوَانَکمْ فَتَصَافَحُوا وَ أَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشَاشَةَ وَ الْبِشْرَ. (حرّ عاملی، 1368، ج 12، ص 226)؛ هرگاه برادرانت را ملاقات کردی، با آنان مصافحه کن و سرور و گشاده رویی را در مواجهه با آنان آشکار ساز.
از بررسی معنای واژههای فوق در متون لغوی، استفاده میشود که این واژهها در عین تعدد، به معنای واحد پیراستن چهره از آثار گرفتگی و خشم و آرامش دادن آن با سرور و فرح به کار رفته است که در نوشتار حاضر، از آن با واژههای «خوشروئی» و «گشاده رویی» یاد شده است.
اهمیت خوشروئی
از توصیههایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودهاند، آن است که با برادران دینی با روی گشاده مواجه شوید. مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و گفت: ای رسول خدا! مرا توصیه کن. پس حضرت در میان توصیههای خویش فرمود: با برادر خود با گشادهرویی مواجه شو. (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 103)
وقتی با افراد جامعه دینی که از آنان به «برادران دینی» تعبیر میشود، باید با چهرهای باز و دور از گرفتگی و خشم و اندوه مواجه شد، حکم مواجهه در محیط منزل با همسر به خوبی روشن میشود؛ زیرا روابط در میان اعضای خانواده قویتر و به دنبال آن، ضرورت محو تنش بیشتر احساس میشود.
در این میان، همسر نسبت به سایر اعضاء از جایگاه مهمتری برخوردار است. گشادهرویی نسبت به همسر تا جایی اهمیت پیدا میکند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را یکی از حقوق زن بر همسر خود دانسته و فرمودهاند: حق زن بر شوهرش این است که او را گرسنه نگذارد، بدنش را بپوشاند و با او ترشرویی نکند. )مجلسی، 1404 ق، ج 100، ص. 254)
بنابراین، بیجهت نیست که در روایات معصومان علیهمالسلام گشادهرویی:
- علامت ایمان (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 226)؛
- نیمی از عقل (مجلسی، 1404 ق، ج 73، ص. 60)؛
- اوّلین عطیه الهی (تمیمی آمدی، 1366، ص 254)؛
- و آغاز نیکوکاری (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص 103) دانسته شده است.
خوشروئی آسانترین و فراگیرترین هدیهای است که میتوان به دیگران تقدیم کرد.
گشادهرویی و خوشروئی رفتار پسندیده و محبتآمیزی است که به آسانی صورت میپذیرد و مستلزم رنج و رحمت نیست. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: اوّلین عطیه و راحتترین سخاوت، خوشروئی است. (تمیمی آمدی، 1366، ص. 245)
جذب دیگران، تنها با کمک هدایای مادی نامحدود نیست و فرد با استفاده از اموال خود همواره قادر نیست دل آنان را به دست آورد. ضمن آنکه این نوع جذب کردن در مواردی منجر به آسیب تربیتی میشود و فرد هدیه گیرنده را متوقع و خواهان رشوه بار میآورد، اما مواجهه با دیگران با روی خوش از آنجا که کاری آسان و به راحتی قابل انجام است، محدود به حدّی نیست [یعنی تمام شدنی نیست] و میتوان از آن در موارد متعدد و نسبت به افراد متعدد استفاده کرد.
از جمله عطایایی که فرد همیشه میتواند به همسر خود ببخشد و زیان آسیبهای مادی را نیز به همراه ندارد، خوشروئی است. خوشروئی گنج بیپایانی است که محدودیت ندارد و فرد میتواند همواره از آن استفاده کند و دل همسر را نیز نرم سازد.
همان گونه که پیشتر اشاره شد، امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کردهاند که آن حضرت خطاب به فرزندان عبدالمطلب فرمودند: شما هرگز نمیتوانید با اموال خود همه مردم را بهرهمند سازید، پس با آنان با گشادهرویی و خوشروئی تمام مواجه شوید. (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 103)
آثار خوشروئی
.1 کینهزدایی:
کینهزدایی یکی از آثار معجزهآسای گشادهرویی است. بر طرف ساختن کینههایی که به تدریج در درون فرد رسوخ کرده، کاری بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است، اما مواجه شدن با روی گشاده، درمان کینههای سخت و دیرینه است.
امام کاظم علیهالسلام در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: خوشروئی کینه را میزداید. (همان، ص. 104)
حدیث فوق، خوشروئی را از عوامل کینهزدایی معرفی میکند و در روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام، به عنوان بهترین عامل در زدودن کینه معرفی شده است: بهترین وسیلهای که مردم با آن دلهای دوستان خود را به دست میآورند و کینهها را از دلهای دشمنان خود میزدایند، خوشروئی به هنگام مواجهه با آنان، پرسشی از حال آنان در غیاب و گشادهرویی در حضور آنهاست. (مجلسی، 1404 ق، ج 75، ص. 57)
2. پایان دادن به دشمنی:
کارآمدی و تأثیر گشادهرویی منحصر به کینههای باطنی نیست، بلکه بالاتر از آن را نیز درمان میکند؛ یعنی هنگامی که کینه به منصّه ظهور میرسد و شکل دشمنی به خود میگیرد.
گاه روابط اعضاء خانواده به قدری تیره و تار میشود که از کینه باطنی به دشمنی و نبرد رو در رو تبدیل میشود. این موقعیت، موقعیتی بسیار خطرناک است که آبستن هر آسیبی در روابط خانوادگی است، اما همین موقعیت مخاطره آفرین و آتش پر دامنه، با هدیه ارزان و مؤثر خوشروئی، مهار میگردد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند: خوشروئی تو، آتش دشمنی را خاموش میسازد. (کلینی،1365 ق، ج 2، ص. 103)
3. ایجاد الفت و محبت:
بشاشت و گشادهرویی علاوه بر آنکه کینه و دشمنی را میزداید، الفت و محبت دیگران را نیز جلب میکند. بدیهی است که الفت و محبت از مهمترین عواملی است که به سازش و آرامش همسران منجر میگردد. در روایتی، بشاشت و گشادهرویی به عنوان بهترین عاملی معرفی شده است که مردم به وسیله آن میتوانند دلهای دوستان خود را به دست آورند و کینه را از دل دشمنان خود دور نمایند. (مجلسی، 1404 ق، ج 75، ص. 57) در این روایت، الفت که به معنای انضمام است (ابن فارس، 1411 ق، ماده الف) محصول گشادهرویی به شمار آمده است.
بنابراین، خوشروئی به عنوان بهترین عامل جذب دلها به افراد توصیه شده است، اما مواجهه با روی گشاده علاوه بر آنکه کمّیت جذب را افزایش میدهد، کیفیت آن را نیز تحت تأثیر قرار میدهد؛ نتیجه کیفی گشادهرویی با واژه «حب» درآمیخته است.
امام باقر علیهالسلام میفرمایند: خوشروئی و گشادهرویی آوردگاه محبت است. (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 103)
«حب» به معنای «وداد» و میل شدید است. (مصطفوی، 1360، ج 2، ص 152). پس در کلمه «محبت» کیفیت و شدت دلبستگی مورد توجه است.
در برخی روایات، هر دو جنبه کمّی و کیفی، محصول رفتار خوشروئی دانسته شده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: گشادهرویی باعث دوستی خَلق است. (نوری، 1408 ق، ج 8، ص. 454)
4. قرب به خداوند:
نتایج و آثار خوشروئی منحصر در آثار اجتماعی نیست، بلکه مهمترین محصول آن به خود فرد تعلق میگیرد و این محصول، قرب و نزدیکی به خداوند است. از آنجاکه حفظ پیوندهای اجتماعی و از جمله پیوند خانوادگی، از مهمترین تأکیدات خداوند متعال است، فردی که با مردم و اعضاء خانواده با روی گشاده مواجه میشود، به فرمان حضرت حق توجه کرده و زمینه تقرب خود را به او فراهم ساخته است.
امام باقر علیهالسلام میفرماید: گشادهرویی آوردگاه محبت و نزدیکی به خدای عزّوجل است و ترشرویی آوردگاه بغض و کینه و دوری از خداوند است. (همان، ص. 453)
5. فرجام نیک:
طلاقتوجه و خوشروئی، بهره دنیوی و اخروی را برای فرد به ارمغان میآورد و علاوه بر آنکه موجب میشود زندگی در دنیا با شادکامی و آرامش و محبت همراه باشد، در آخرت نیز باعث حظ و بهره فراوان میشود.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: شخصی به نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و توصیهای را درخواست کرد. حضرت به او فرمودند: غضب مکن. عرضه داشت: بیشتر بگویید: فرمودند: با برادرت با گشادهرویی مواجه شو و با رویی گرفته مواجه نشو؛ چرا که تو را از بهره دنیا و آخرت باز میدارد. (همان)
توجه به ویژگیها و آثار مهم گشادهرویی موجب آن میشود تا این سفارش ارزشمند اجتماعی اولیاء دین را بیش از پیش مورد توجه قرار دهیم. رفتاری که به آسانی انجام میشود، همه افراد را در بر میگیرد، کینه و دشمنی را میزداید، محبت را جایگزین کینه میکند و قرب به خداوند و در یک کلام خیر دنیا و آخرت را در بردارد، سزاوار بیاعتنایی و بیتوجهی نیست. |
راهکارهای تحقق خوشروئی
1. الگوی ارتباط چشمی:
اصل ارتباط چشمی، یکی از عناصر مهم تعامل میان فردی و گاهی ضروری برای شروع تعامل اجتماعی است. این رفتار در هنگام گفت و گو، نشانه توجه و علاقه است و استفاده مناسب از آن میتواند پیامدهایی تقویت کننده داشته باشد.
کلاتیک و دیگران (1975) در آزمایشی مصاحبهمانند، به مصاحبهگرها آموزش دادند هنگام مصاحبه، از روشهای ذیل استفاده کنند:
- مدام به مصاحبهشونده نگاه کنند؛
- به طور متناوب به او نگاه کنند؛
- اصلاً به او نگاه نکنند.
نتایج نشان داد: در زمانی که مصاحبهکننده به مصاحبهشونده نگاه نمیکرد، وی از جملات کوتاهتری استفاده میکرد و کمتر حرف میزد. وقتی مصاحبهگرها مدام به مصاحبهشونده نگاه میکردند، آنها تصور میکردند مصاحبهگر به آنها خیلی توجه دارد و مصاحبهگری را که اصلاً به آنها نگاه نمیکرد، فردی بیتوجه میدانستند. البته گاهی استفاده بیش از حد از نگاه، یا نگاه خیره، حمل بر تهدید میشود و دیگران را ناراحت میکند. در این گونه شرایط، ارتباط چشمی اثرات تنبیهی به همراه خواهد داشت. (هارجی، 1377، ص. 100)
در مواجهه فرزندان با پدر و مادر، امام صادق علیهالسلام در حدیثی میفرماید: هر کس به پدر و مادر خویش نگاه خیرهای داشته باشد، حتی اگر پدر و مادر به او ظلم کرده باشند، خداوند نماز او را نمیپذیرد. (کلینی،1365 ق، ج 2، ص. 349)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که به مؤمنی نگاه ترسناک داشته باشد، خداوند در روزی که پناهی جز خدا وجود ندارد، او را در فضای ترس قرار خواهد داد. (همان، ص. 36)
ارتباط چشمی متعادل با اعضای خانواده، به ویژه در هنگام سخن گفتن، عاملی مؤثر در تداوم ارتباط کلامی و نمونهای بارز از خوشروئی محسوب میشود.
2. لبخند: برخی از پژوهشها نشان میدهد که لبخندها تقویت کنندهاند. شوالتر(1974) در جریان یک آزمایش، موفق شد تا با استفاده از لبخندهای انتخابی، برخی از جملات عاطفی مصاحبهشوندهها را شرطی کند. در برخی از بررسیها، ترکیبی از لبخندها و سایر تقویتکنندههای غیرکلامی و کلامی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
کرسنر (1958) با ترکیب کردن خنده و تکان دادن سر و اُهوم گفتن، آزمودنیها را واداشت تا از کلمه «مادر» بیشتر استفاده کنند. (هارجی، 1377، ص 99) لبخند به عنوان یک تقویتکننده «ژستی» نمونهای از مهارتهای خوشروئی در برابر همسر و دیگران است. رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره از این مهارت در هنگام سخن گفتن استفاده میکردند: کان رسول اللّه اذا حدث بحدیثٍ تبسّم فی حدیثه. (مجلسی، 1404 ق، ج 16، ص. 296)
امام باقر علیهالسلام نیز تبسم در برابر برادر دینی را حسنه دانستهاند. (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 188)
شایان ذکر است که لبخندها همانگونه که مهربانی و تفاهم را منتقل میسازند، گاهی نشانه تحقیر و تمسخر هم هستند. تعبیر این رفتارها، به ویژگیهای بافتی از قبیل رفتارهای ضمیمه رفتار مورد نظر بستگی دارد (هارجی، 1377، ص. 99) بنابراین، کاربرد این مهارت در برابر همسر نیازمند توجه به رفتارهای ضمیمه نیز میباشد تا مبادا لبخند به عنوان عامل تحقیر و تمسخر همسر محسوب شود. برای نمونه، لبخند زدن مداوم به همسر موجب میشود تا او این عامل تقویت ارتباط را به مثابه عامل تمسخر و تحقیر تعبیر کند و از این رفتار ناخرسند گردد.
3. تکان دادن سر: تکان دادن سر نیز از جمله ژستهایی است که معمولاً آن را به نشانه تصدیق، موافقت و تفاهم به کار میبریم. فوربس و جکسون نیز بر تأثیرات تقویتی این ژست تأکید کردهاند. در اکثر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، تکاندادن سر و سایر تقویتکنندههای کلامی و غیرکلامی با هم ترکیب شدهاند. ماتاراز و نینس متوجه شدند تکاندادن سر توسط مصاحبهگرها باعث میشود تا متوسط زمان صحبت مصاحبهشونده افزایش یابد. (همان، ص. 100)
این مهارت در هنگام سخن گفتن همسر، شاخصی برای توجه دقیق به او، تأیید گفتهها و دغدغههای وی و نشانهای از خوشروئی با او به شمار میرود.
ما به دو شیوه میتوانیم برای ابراز علاقه و اشتیاق نسبت به حرفهای گوینده، از تکان دادن سر استفاده کنیم. اکمن و استر معتقدند: ما با کج کردن سر، علاقهمندی خود را نسبت به حرفهای طرف مقابل ابراز میکنیم. علاوه بر این، ما با تکانهای سر، تمایل خود را برای ادامه صحبت نشان میدهیم. (همان، ص. 60)
تکان دادن سر از آن جهت مطلوب است که نشانه توجه به گوینده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: پیامبر صلی الله علیه و آله هیچگاه با کسی سخن نمیگفت، مگر اینکه با تمام پهنای صورت به او رو میکرد؛ هیچگاه از کسی رو بر نمیگرفت، مگر زمانی که سخنش تمام میشد؛ و با کسی مصافحه نمیکرد، مگر اینکه زمانی دست خویش را پس میکشید که او دستش را پس کشیده باشد. (نوری، 1408 ق، ج 8، ص. 439)
4. حالات چهره: امام باقر علیهالسلام در حدیثی، پس از آنکه اظهار سرور و گشادهرویی را زمینه محبت و قرب به خدا دانستند، فرمودند: گرفتگی چهره و اخم، پستی و دوری از خدا را به همراه میآورد. (مجلسی، 1404 ق، ج 75، ص.17)
چهره، اطلاعات فراوانی در خصوص حالات هیجانی دیگران به ما میدهد. برخی از نظریهپردازان می گویند: حالات چهره بعد از زبان، مهمترین منبع اطلاعاتی است. شاهد این مدعا زمان و حجم کارهایی است که نویسندگان، نمایشنامهنویسان و سناریونویسان به توصیف جزئیات چهره شخصیتهای مورد نظر خود اختصاص دادهاند. عدهای معتقدند: این حالات، هم فطری و هم آموختنی هستند. اما برخی شواهد، از نظریه فطری بودن حالات چهره حمایت میکند؛ زیرا در فرهنگهای مختلف دنیا شاهد حالات چهرهای مشترکی هستیم؛ از قبیل بالا کشیدن یک یا هر دو ابرو، خمیازه کشیدن و جمع کردن لبها، به ترتیب، نشانه نگرانی و تعجب، خستگی و اضطراب هستند.
وقتی بین حالات چهره و گفتار، مغایرت وجود دارد، بیشتر به حالات چهره اعتماد میکنیم نه به گفتههای طرف مقابل. (همان، ص. 36)
به هر حال، بسیاری از نشانههای خوشروئی از طریق حالات چهره به دیگران و از جمله به همسر ارائه میشود. هنگامی که همسر ما شاد یا نگران باشد، ما میتوانیم با اتخاذ حالت چهرهای متناسب با آن موقعیت، در شادی او، خود را شاد نشان دهیم و در نگرانیاش، خود را سهیم بدانیم و سرانجام، با چهرهای خوش با او مواجه شویم.
.5 آراستگی چهره: پیراستن و آرایش چهره نیز از مهارتهایی است که لازم است مورد توجه قرار گیرد و به عنوان نمودی بارز از خوشروئی ملحوظ گردد. فردی که با چهره آراسته با همسر خود مواجه میشود، میزان علاقهمندی خود را به او نشان میدهد و خاطرنشان میسازد که برای او ارزش و احترام خاصی قائل است.
هر چند با توجه به تفاوتهای جنسیتی، تأکید بیشتری بر آراستگی زن در برابر شوهر صورت گرفته است، ولی مردان نیز بدین وسیله، به همسران خود ابراز توجه کرده، سلامت اخلاقی آنها را تضمین میکنند. در روایتی آمده است: شخصی میگوید: امام موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم که خضاب کرده بود (موی سر و صورت را رنگ کرده بودند.) عرض کردم: فدایت شوم، خضاب کردهاید؟! فرمودند: آری، نظافت و آراستگی مردان از اموری است که بر عفت زنان میافزاید و عفت زنان از آن رو کاهش یافته است که شوهران آنها به سر و روی خود نمیرسند. سپس فرمودند: آیا مایلی همسرت را در وضعیت نامناسبی از حیث نظافت و آراستگی ببینی؟ گفتم: نه! حضرت فرمودند: پس در مورد همسرت نیز این را نپسند. (کلینی، 1365 ق، ج 5، ص. 567)
ب. خوش زبانی
یکی از عوامل مؤثر در سازگاری و رفع تنش در کنار خوشروئی، این است که اعضای خانواده به یکدیگر نه سخن ناپسند بگویند و نه ناپسند سخن بگویند. محتوای سخن و کیفیت اداء آن هیچ یک نباید ناپسند باشد. سخن باید طیب باشد؛ طیب نقطه مقابل خبیث است و گاهی در معنای آن توسعه داده میشود و گفته میشود: سخن پاک، یعنی سخنی که ناپسندی در آن نیست. (ابن منظور، 1300 ق، ذیل ماده)
اهمیت خوش زبانی
درباره پسندیده سخن گفتن، قرآن کریم میفرماید: وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنا. (بقره: 83)؛ به مردم، نیک بگویید؛ همچنین میفرماید: وَ لَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ. (حجرات: 11)؛ با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید؛ از سوی دیگر، درباره سخن ناپسند میفرماید: وای بر هر عیبجوی مسخره کننده. (همزه: 1)
انسانها به طور کلی ناپسندی و زشتی را بر نمیتابند و درصدد مقابله با آن بر میآیند. برای سازگاری، ضروری است افراد در محتوای کلام و ساختار آن، از ناپسندی و مکروه دوری کنند. هم سخن خوب بگویند و هم خوب سخن بگویند. در بسیاری از موارد، سخن خوبی که به خوبی ادا نشده، زمینه تنش و ناسازگاری را فراهم کرده است. معروف است که زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد. از هر دو نوع ناپسندی، پرهیز لازم است.
در اصطلاح روایات، کلام طیب ضِلعی از اضلاع مثلث خوش اخلاقی است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: حدود خوش اخلاقی چیست؟ حضرت مثلثی را ترسیم کردند و فرمودند: با کنار دستی خود نرم رفتار کنی و به او جا بدهی؛ در سخن گفتن، پاکیزه سخن بگویی و با برادرت با روی باز مواجه شوی. (صدوق،1361، ص. 253) |
آثار خوش زبانی
.1 صفای زندگی:
خوشزبانی باعث طراوت و شادابی در زندگی است؛ به زندگی روح میبخشد و آن را از خمودی و بیمعنایی میرهاند. در مقابل، بدزبانی زندگی را تیره میکند و صفای آن را از بین میبرد. در روایت آمده است: سه چیز زندگی را تیره و کدر میسازد: حاکم ستم پیشه، همسایه بد و زن بدزبان. (مجلسی،1404 ق، ج 75، ص. 234)
زندگی کدر، حیات طیبه نیست. زن و شوهر در این زندگی، احساس شادمانی ندارند و از آنچه در آن میگذرد احساس تنگی میکنند و چون دایره تحمل آنان محدود است، به ناچار، این ویژگی عوارض خود را در زندگی نشان میدهد. از اضطراب و دلهره تا جدایی و طلاق را میتوان عارضه بدزبانی به حساب آورد. صفای زندگی حتماً به سازگاری میانجامد؛ چرا که امری پسندیده و دلخواه برای زن و مرد است و در برابر، زندگی بیروح و بیمعنا به ناسازگاری منتهی میشود.
2. امنیت و مسالمت:
از شاخصهای یک زندگی مطلوب، وجود امنیت و آرامش خاطر است. انسان همیشه میخواهد مطمئن باشد در زندگی چیزی او را تهدید نمیکند. انسانها معمولاً از رفتارهایی که در جامعه مخاطرهآمیز تلقی میشوند، دوری میکنند تا مبادا امنیت زندگیشان دچار تهدید شود .گاهی بعضی از آنها به افسانه و خرافه شبیهتر هستند تا به واقعیت، اما به دلیل حساسیت افراد در برخورداری از امنیت در زندگی، تلاش میکنند به آن رفتارها نزدیک نشوند. حال اگر بدانند و یقین داشته باشند آثار یک رفتار زندگی آنان را در مخاطره قرار میدهد، قطعاً در صدد بر میآیند آن رفتار را انجام ندهند.
پسندیده و سزاوار سخن گفتن، هم امنیت خاطر به دنبال میآورد، هم زندگی مسالمتآمیز با دیگران را در زندگی فراهم میکند. کاری که دشمنی دیگران را به دنبال داشته باشد، هم امنیت خاطر را در زندگی به مخاطره میاندازد، هم نمیگذارد زندگی مسالمتآمیز داشته باشیم. ناپسند و ناسزا سخن گفتن، زندگی را از امنیت و مسالمت تهی میکند.
ناسزا گفتن، حتی به موجودات بیجان نیز بد است؛ چرا که زندگی خودمان را تهدید میکند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: به بادها ناسزا نگویید؛ چرا که آنها مأموریت خود را انجام میدهند. به کوهها، ساعتها، روزها و شبها ناسزا نگویید که مرتکب گناه میشوید و ناسزا به خودتان بر میگردد. (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 378)
اینجا موجودات بیجان مورد ناسزا قرار میگیرند، اما نتیجه منفی آن گریبانگیر جاندارانی میشود که ناسزا میگویند. در روایت دیگری آمده است: به مردهها ناسرا نگویید؛ چرا که شما با این کار خود زندهها را اذیت میکنید. (روندی، 1407 ق، ص 278) این روایت، در واقع، به انسانها میگوید: اگر به مردهها ناسزا بگویید، از زندگی مسالمتآمیز با زندهها فاصله میگیرید و در نتیجه، به تنش گرفتار میشوید و اگر به زندهها ناسزا بگویید، مستقیماً به میدان دشمنی و ستیز قدم بر داشتهاید و آشکارا وارد صحنه کارزار شدهاید. امام باقر علیهالسلام میفرمایند: مردی از بنیتمیم خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت: ای پیامبر خدا! به من توصیهای ارزانی فرما؛ حضرت در میان توصیههایشان به او فرمودند: به مردم ناسزا نگو؛ چرا که دشمنی آنان را به دست میآوری» (کلینی، 1365 ق، ج 2، ص. 361)
3. عزت:
از نعمتهایی که همه دنبال کسب آن هستند، عزتاست. همه میخواهند برای دیگران عزیز و سر بلند باشند. حتی کسانی که به رفتارهای منفی رو میآورند، خودشان فکر میکنند این رفتارها باعث موقعیت، وجاهت، عزت و سربلندی آنها میشود. در واقع، رفتار مثبت را ذلت تلقی میکنند، و گرنه خود دنبال ذلّت نیستند. برای چنین کسانی، راهکار اصلاح این است که ذهنیت و نگاه آنان تغییر یابد تا به گونه دیگری عمل کنند. اعطای بینش و تحول شناختی برای چنین افرادی ضروری است. کسانی که با رفتارهای برخاسته از دستورات دینی آشنا هستند، عزت را در رفتارهای منفی دنبال نمیکنند؛ چرا که از بینش برخوردارند. تکریم، احترام و خوشزبانی عزت میآورد. پس، ضروری است که به دنبال این رفتارها باشیم. توهین و ناسزا به دیگران، نه تنها عزت نمیآورد، بلکه به عکس، انسان را در حضیض ذلت قرار میدهد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: ذلیلترین مردم کسی است که به مردم توهین میکند و ناسزا میگوید. (صدوق، 1413 ق، ج 4، ص. 396)
پس عزت و سربلندی را نمیتوان در توهین و ناسزا دنبال کرد، بلکه باید با خوشزبانی و احترام به جست و جوی عزت پرداخت.
4. عاقبت به خیری:
چه بسا افرادی که کارهای خوب انجام میدهند، اما نگران عاقبت به خیری خود هستند؛ یعنی با اینکه در ارزشیابی رفتارهایشان ارزشهای مثبتی را میبینند، اما نگراناند. حال اگر رفتارهای فردی نامطلوب باشد بیشتر باید نگران عاقبت به خیری باشد. یکی از رفتارهایی که زمینه این نعمت بزرگ را فراهم میسازد و در دنیا و آخرت ما را به این مقصد خیر رهنمون میسازد، پسندیده و سزاوار سخن گفتن است. کسی که به دیگران طعن می زند و ـ به اصطلاح ـ به چشم دیگران میکوبد، خیلی به عاقبت خوش امیدوار نباشد. چنین کسی هم در این دنیا باید بترسد که در اواخر عمر خود با مصیبتهای دردناکی رو به رو شود و هم در آن دنیا زمینه دریافت کیفرش فراوان است. امام باقر علیهالسلام میفرمایند: هر انسانی که دیگران را مورد طعن قرار میدهد و به چشم دیگران میکوبد، نمیمیرد، مگر به بدترین مرگ؛ و سزاوار و نزدیک است که عاقبت به خیر نشود. (کلینی، 1365 ق، ج 4، ص. 369) برخورداری از این نعمت بزرگ، یعنی عاقبت به خیری، پیامد خوشزبانی و دوری از طعن و ناسزاست.
5. رعایت حقّ دیگران:
احساس دریافت حق، زمینه مناسبی برای سازگاری میان افراد است. چنانچه کسی حس کند حقی ناحق شده است یا حق خود را پایمال شده ببیند، به مقابله و ناسازگاری رو میآورد. بخصوص اگر فرد احساس کند از حقوق محدودی برخوردار است و تضییع آن حق ضایعه بزرگی را به وجود میآورد، به تنش بیشتری دچار خواهد شد و سازگاری به شدت رنگ خواهد باخت. یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به نام مأمون حارثی میگوید: به امام صادق علیهالسلام گفتم: حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ حضرت حقوقی را بر شمردند تا اینکه فرمودند: حق مؤمن بر مؤمن این است که به او اُف نگوید! (أف کمترین حدّ ناسزاست) و زمانی که أف بگوید، ولایت و محبت از میان آنان محو میشود. (نوری، 1408 ق، ج 14، ص. 252)
میان دو فرد عادی چنین حقی وجود دارد، چه رسد به زن و شوهر که در میان آنان رعایت مسئله ضروریتر است و اسلام به مراعات حدود لازم برای بقای ارتباط مطلوب میان آنان فراوان توصیه کرده است؛ بخصوص برای زنان، به مردان سفارش کرده است که حال آنان را رعایت کنند. آنان نیمی از مردان هستند و از حقوق متناسب با خودشان برخوردارند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: جبرئیل به من خبر داد و همواره مرا به رعایت زنان توصیه کرد تا آنجاکه به نظرم رسید برای شوهر روا نباشد که به زن خود أف بگوید. جبرئیل گفت: ای محمد! درباره زنان تقوای خدا را پیشه سازید؛ زیرا آنان نیمی از شما هستند. (همان)
رعایت زنان از آن حیث که بیشتر در معرض ناحقی هستند، ضروریتر است. پس برای حفظ حقوق آنان و در نتیجه، حصول سازگاری به خاطر احساس دریافت حق، ضروری است که خوشزبان باشیم.
6. پیدا کردن لیاقت مادری:
یکی از مهمترین هدفهای زندگی مشترک، بقای نسل و تمهید مقدّمات برای تأمین نیاز به داشتن فرزند است. مرد آرزو میکند پدر شود و زن بیش از او آرزوی مادری دارد. فرزنددار شدن در آیین اسلام آنقدر از اهمیت برخوردار است که توصیه شده است: زنان «ولود» که بچههای فراوانی میتوانند به جامعه بشری هدیه کنند، انتخاب کنید؛ حتی اینان از بهترین زنان معرفی شدهاند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: بهترین زنان شما آنان هستند که فراوان فرزند به دنیا میآورند. «کلینی، 1365 ق، ج 5، ص 324) و زن زشت از زنی که فرزنددار نمیشود بهتر دانسته شده است. (نوری،1408 ق، ج 14، ص. 176)
زن لیاقت مادری را زمانی پیدا میکند که خوشزبان باشد. چنانچه بدزبان باشد، بر مرد باکی نیست که از بچهدار شدن او جلوگیری کند. این نشان میدهد که اولاً، برآورده شدن خواسته زن در فرزنددار شدن که نتیجه آن سازگاری است (چون احساس میکند خواسته او تأمین گردیده است)، مبتنی بر خوشزبانی اوست و ثانیاً، مجموعه افراد خانواده که افزایش پیدا میکنند، مقدمات بیشتری برای تأمین سازگاری نیاز دارند و باید در میان اعضای خانواده حسّ همکاری و هم فکری زیادتر احساس شود و بدزبانی تأمین کننده این نیاز نیست. با خوشزبانی میتوان به این نیاز پاسخ داد.
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: در شش مورد، بر عزل منی از رحم باکی نیست: زنی که یقین دارد بچهدار نمیشود، زنی که پا به سن گذاشته است، زنی که زباندراز است، زنی که بدزبان است، زنی که به فرزندش شیر نمیدهد و کنیز. (صدوق، 1355، ج 1، ص. 278)
در مواردی، مثل زن زباندراز و زن بدزبان، بر مرد باکی نیست از بچهدار شدن جلوگیری کند. این نشان میدهد لیاقت مادری برای زن در صورتی است که از زبان خوش برخوردار باشد و قطعاً وجود این لیاقت در تأمین سازگاری میان همسران مؤثر است.
نتیجهگیری
برای رسیدن به سازگاری در زندگی اجتماعی، ضروری است از انتخاب رفتارهایی که به عنوان سادهترین و ابتداییترین رفتار به ذهن میآید، خودداری شود، و ضمن تجسم پایان کار، پیامد رفتار بیشتر مورد دقت قرار گیرد.
فرد با تجسم پایان کار میتواند علت رفتار نامطلوب را جویا شود و با استدلال و به شیوه ای مؤدبانه با دیگران مواجه گردد.
مرور رفتار و تمرین کردن رفتار جدید در محیطی امن و به دور از دنیای واقعی، به شخص اجازه میدهد که با دریافت بازخورد، به انجام رفتار اطمینان پیدا کند. بر این اساس، فردی که به تندی در گفتار و بدزبانی مبتلاست، لازم است پیش از حضور در موقعیت واقعی و قرار گرفتن در برابر اعضای خانواده، ارتباط کلامی صحیح و به کار بردن واژههای لطیف و محبت آمیز را تمرین کند تا در هنگام مواجهه بتواند با سهولت از این گونه عبارات استفاده نماید.
خانوادهها وقتی با مشکلات زندگی روبه رو میشوند اغلب بیشتر جدی میشوند و فکر میکنند چون موقعیت حساس تر شده است، آنها نیز باید جدی تر برخورد کنند؛ اما این حالت، انسان را از خودشناسی دور میکند و فضای گفت وگو را از لطافت خارج میسازد. نگریستن به بیهودگی موقعیت یا مبالغه آمیز کردن آن میتواند به میزان بسیار زیاد به بینش و خویشتن شناسی فرد منجر شود. در چنین مواردی، خارج شدن از حالت جدی و رو آوردن به شوخی به شرط آنکه محدوده آن مراعات شود، میتواند به سازگاری افراد کمک نماید.
هنگامی که فرد ارتباط دیداری، گفتاری و بدنی با همسر خود ندارد، احتمال ابراز جملات و مطالب نازیبا وجود دارد، ولی به هر مقدار که ارتباط ایجاد شود، از احتمال طرح چنین مطالبی کاسته خواهد شد و آن گاه که این ارتباط به نحو کامل برقرار شود، یعنی فرد همسر خود را ببیند، با او سخن بگوید و او را لمس کند، احتمال تنش در روابط به حداقل ممکن خواهد رسید. در چنین حالتی، ارسال پیام نامناسب یا پیام عصبانیت و ناهمخوان به دیگری بسیار دشوار است.
در اکثر موقعیتهای تعارض آمیز، خشم نقش مهمی دارد. منشأ بسیاری از موارد بدزبانی خشم و عصبانیت طرفین یا یکی از دو طرف است. بر این اساس، لازم است حالت خشم در آنها مهار شود و بدین صورت میتوان امیدوار بود که تندی و بدزبانی به حداقل ممکن کاهش یابد.
برای برخورد با خشم، خانواده میباید منبع خشم را برای هریک از اعضا شناسایی نماید. شناسایی عامل خشم هریک از اعضا به دیگران کمک میکند تا از ایجاد زمینه خشم آنها جلوگیری کند. علاوه بر این، لازم است اعضای خانواده با شیوههای مهار خشم نیز آشنا شوند. در مواقعی که ممکن است خشم بروز کند، باید هم خود فرد و هم دیگران از راهکارهای مهار آن استفاده کنند تا در هنگام بروز خشم، آسیبهای احتمالی آن کاهش یابد.
تشویق اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، سبب میشود اعضا اعتماد به نفس خویش را پیدا کنند. وظیفه افراد آن است که به یکدیگر کمک کنند تا از طریق تشویق و تمجید به شخصیتی مطلوب دست یابند.
کمتر مردی وجود دارد که تعریف و تمجید زن او را به وجد و شوق نیاورد. وقتی به مردی گفته شود: "تو نظیر نداری! تو مردی ممتاز هستی!" همین تمجید و تعریف مختصر روحیه او را تقویت میکند تا واقعاً همان شخصیت عالی و ممتاز را تصاحب کند» (کارنگی، 1376، ص 55).
هرگاه یکی از اعضای خانواده احساس خوبی در شما به وجود میآورد، بلافاصله به صورت لفظی یا غیرلفظی از او قدردانی کنید. سپاس گزاری از دیگران، به دلیل خوش زبانی و به کار بردن مطالب مؤدبانه و دل پسند موجب میشود او تشویق شود. ازآنجاکه تشویقهای بیرونی زمینه ساز رفع تندی و بدزبانی میشود، به مرور جای خود را به تشویق درونی میدهد و فرد که درمی باید خوش زبانی چقدر به ایجاد تفاهم میان او و دیگران کمک میکند، بدون چشم داشت تشویقهای بیرونی، به خوشروئی و خوش زبانی رو میآورد.
خاموش سازی» به فرایند حذف رفتار نامطلوب از طریق عدم تقویت رفتار مورد نظر اطلاق میشود. (همان، ص 151) کسی که همواره بدرویی و بدزبانی را وسیله دستیابی به اهداف خود قرار میدهد، هنگامی که مورد توجه قرار گرفت و خواستهاش تأمین شد، به این وسیله، رفتارش تقویت میشود و همواره از آن استفاده میکند. اما چنانچه شما به کج خلقی و رفتار توهین آمیز او توجه نکنید ونسبت به آن بی اعتناشوید، راه مؤثری برای کاهش بدخلقیهای او به کار گرفتهاید و این رفتارها به تدریج حذف خواهد شد.
در مواقعی که به هر دلیل، رفتار غیرمؤدبانه از فرد سر می زند، با عذرخواهی، میتواند ضمن جلوگیری از گسترش دایره نزاع، به ایجاد حالت تفاهم و حاکم ساختن فضای صمیمیت در خانواده کمک نماید.
عباراتی نظیر خُب»، بله»، درست»، خیلی خوب»، میفهمم» و همین طوره» میتواند بیانگر توجه شما به اعضای خانواده باشد. این کار میتواند زمینه ارتباط کلامی مؤثرتری را در میان اعضای خانواده فراهم سازد. خلاصه کردن مطالب دیگران، طرح سؤال از مطالبی که بدان میپردازند و انعکاس احساسات آنان، کمک میکند تا توجه افراد نسبت به یکدیگر تقویت شود.
در مواردی که انجام رفتاری نامطلوب زمینه پرخاشگری فرد را فراهم میسازد، مواجهه همراه با متانت مشکل گشاست. هر موضوعی را که موجب اوقات تلخی شما میشود، روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید. در موقع ناراحتی، گله خود را اظهار نکنید، تحمل کنید تا وقتی که اعضای خانواده در آرامش روحی به سر میبرند، آن وقت شکایات را ابتدا پیش خود مرور کنید. در چنین زمانی، بیشتر گلهها و شکایات به خودی خود ناچیز جلوه خواهند کرد و از مطرح شدن ساقط میگردند. وقتی درباره گلههای عمده صحبت میکنید، سعی کنید عاقل، متین و منطقی باشید. بدون شک، شکایات شما با همکاری و علاقه همه اعضا از بین خواهد رفت.
- نویسنده: علی حسین زاده؛ استادیار دانشگاه کاشان؛ hoseinzadeh1340@yahoo.com
منابع
- ابن فارس احمد (1411 ق(، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالجبل.
- ابن منظور، محمدبن مکرم (1300 ق(، لسان العرب، بیروت، دارصادر.
- تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد،، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
- حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت.
- حسینی، مرتضی، کارگزاران شایسته در اسلام، قم، فرهنگ قرآن.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه د امام مهدی.
- صدوق، محمدبن علی، عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
- من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
- معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین.
- کارنگی، دوروتی و دیل کارنگی، آیین همسرداری، ترجمه مهستی شهلائی، تهران، نقش و نگار.
- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا.
- مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- نوری، میرزاحسین (1408 ق(، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسة آل البیت.
- هارجی، اون، مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمه خشایار بیگی، تهران، رشد.