صوت و متن جلسه دوم سخنرانی آیت الله مظاهری _ رمضان 95
دانلود فایل صوتی مربوط به این سخنرانی
عنوان درس: وظایف افراد در ماه مبارک رمضان
موضوع درس:
|
شماره درس: 2
تاريخ درس: ۱۳۹۵/۳/۱۹
|
متن درس: بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
اظهار ارادت کنيد خدمت قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف»با سه صلوات. ديروز عرض کردم اين ماه مبارک رمضان فرصتی است که بايد از دست نداد. فرصت بالايی است. انسان میتواند سعادت دنيا و آخرت را در اين ماه مبارک رمضان برای خودش و برای ديگران تأمين کند. بحث رسيد به اينجا که چهار چيز در ماه مبارک رمضان اساسی است و خيلی سفارش روی آن شده است و آسان هم هست و مشکل نيست؛ و اگر به اين چهار چيز عمل شود، حتماً پروردگار عالم روز عيد فطر، به او عيدی عنايت میکند. هرکس به قدر همت خود از خدا عيدی میگيرد. اول چيزی که رکن اساسی است، اينست که ما در ماه مبارک رمضان گناه نکنيم. پيغمبر اکرم فرمودند بالاترين چيزها و بالاترين عبادتها، «الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ»[1] است. ماه مبارک رمضان بگذرد و انسان گناه نکند. ديروز گفتم توجه به اين مطلب ضروری است که اين رکن است. برای اينکه ما در روايات زياد داريم که اگر کسی در ماه مبارک رمضان گناه کند، روزۀ او مثل گردوی پوک میشود. ولو اينکه قضا و کفاره ندارد اما روزۀ واقعی نيست. لذا روايت دارد برای اينکه پيغمبر اکرم عملاً به امت بنماياند که در ماه مبارک رمضان بايد گناه نکرد، بنابراين امر فرمودند همه روزه بگيرند و موقع افطار از من اجازه بگيرند و افطار کنند. همه روزه گرفتند و موقع افطار از پيغمبر اکرم اجازه میگرفتند. پيرمردی خدمت رسول گرامی آمد و گفت من روزهام و دو دختر در خانه دارم که روزه هستند. اجازه دهيد ما سه نفر افطار کنيم. پيغمبر اکرم فرمودند تو روزه هستی برو و افطار کن، اما دو تا دختر تو روزه نيستند. گفت يا رسول الله! من میدانم اينها پيرو شما هستند و دو دختر مقدسی هستند و حرف شما را میشنوند. پيغمبر اکرم فرمودند به اين دو دختر بگو استفراغ کنيد. اين پيرمرد آمد و گفت پيغمبر اکرم فرمودند استفراغ کنيد. حالت استفراغ برای اينها پيدا شد و دو قطعه گوشت گنديده و متعفن از دهان اينها پائين افتاد. اينها نفهميدند چيست و خدمت پيغمبر اکرم آمدند و گفتند يا رسول الله اينها گوشت نخورده بودند و روزه بودند. پيغمبر اکرم فرمودند بله، ولی هر دو با هم غيبت کردند و قرآن میفرمايد کسی که غيبت کند، گوشت مرده خورده است: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ»[2] اگر نمیخواهی گوشت مرده بخوري، پس غيبت نکن. نظير اين روايت زياد است که اگر انسان در ماه مبارک رمضان گناه کند، روزۀ او پوچ میشود. البته روزه صحيح است به معنای اينکه قضا و کفاره ندارد و گناه روزهخواری ندارد، اما اين روزۀ موثر و مقبول خدا نيست برای اينکه قرآن میفرمايد: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ»[3] عبادتی قبول میشود که کسی که عبادت را انجام میدهد، متقی باشد و اجتناب از گناه داشته باشد. لذا مطلب ديروز مطلب اساسی و رکن است و بايد خيلی به آن اهميت دهيم. مطلب دوم نيز رکن است و خيلی بايد به آن اهميت داد و آن نشستن پای منبر و اهميتدادن به اينگونه مجالس است. همۀ ما بايد آشنای به دين باشيم. يعنی از نظر احکام، مسلط بر رساله باشيم. از نظر اعتقادات، خوب بتوانيم اهلبيت«سلاماللهعليهم» و نبوت و ولايت را اثبات کنيم. خوب بتوانيم معاد جسمانی را اثبات کنيم. همچنين از نظر اخلاق، بايد آشنايی کامل به اخلاق داشته باشيم. چه بايد کرد که صفت رذيله نداشته باشيم! مبارزه با صفات رذيله چگونه است! اين صفت رذيلهای که انسان را بيچاره و بدبخت میکند، چطور بايد با آن مبارزه کرد! انسان بايد آشنايی کامل به اين درس داشته باشد، لذا همۀ ما، چه بيسواد و چه باسواد و چه زن و چه مرد و چه جوان و چه پير و مخصوصاً زمان ما که زمان شبهه است و در دين ايجاد شبهه میکنند، بايد جوانهای ما مخصوصاً دانشگاهیها و دبيرستانیها آشنا به اعتقادات اسلام باشند و بالاخره همۀ ما بايد و واجب و لازم است و از اوجب واجبات است که از نظر احکام و اخلاق و از نظر اعتقادات وارد اسلام عزيز باشيم. اين هم رکن است. همينطور که اولی رکن است و اگر نباشد، اسلامی واقعی نيست، دومی هم رکن است و اگر نباشد، اسلام واقعی نيست. خدا جاهل مقصر را دوست ندارد. روی جاهل مقصر خيلی مذمت شده است؛ و ما بايد هم خودمان و هم وابستههايمان آشنايی کامل به اسلام عزيز داشته باشيم و دين مرکب از سه چيز است، اخلاق و احکام و اعتقادات. تا اينجا را ديروز صحبت کردم اما اين دو کلمه که امروز گفتم و اين دو رکن است، نگفته بودم و همۀ شما بايد متوجه باشيد که اين دو، از ارکان اسلام عزيز است. و بايد همۀ ما اجتناب از گناه داشته باشيم. اگر اجتناب از گناه نداشته باشيم، شيعۀ واقعی نيستيم. البته شيعه هستيم اما شيعۀ واقعی نيستيم. چنانچه اگر جاهل به دين باشيم،شيعه هستيم اما شيعۀ واقعی نيستيم. پس همه بايد روی اين دو رکن کار کنيم. بارها من گفتم اگر در شبانه روز يک ساعت راجع به اين دو چيز کار کنيد، هم مؤمن واقعی و هم متقی واقعی میشويد. خيال نکنيد خيلی کار دارد بلکه يک دهم دنيا راجع به آخرت کار کنيم، هم مؤمن و هم متقی میشويم. سوم چيزی که در ماه مبارک رمضان خيلی روی آن سفارش شده، انس با قرآن است. همه بايد انس با قرآن داشته باشيم. انس با قرآن سه مرتبه دارد. مرتبۀ اول خواندن قرآن است. همۀ ما بايد خيلی قرآن بخوانيم و تا میتوانيم قرآن بخوانيم، مخصوصاً در ماه مبارک رمضان. قرآن در سورۀ مزمل میفرمايد: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن»[4] تا میتوانی قرآن بخوان. بعد قرآن میفرمايد: «عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى»[5] خدا میداند گاهی مريض هستی اما تا میتوانی قرآن بخوان. «وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّه»[6] خدا میداند بعضی اوقات کار داری اما تا میتوانی قرآن بخوان. خدا میداند گاهی در خط مقدم جبهه هستی اما تا میتوانی قرآن بخوان. در قرآن آيهای نداريم که اينقدرروی خواندن قرآن تاکيد شده باشد. اين مرتبۀ اول برای باسواد و بيسواد هست. بيسواد اگر نمیتواند ازروی قرآن بخواند، حمد و سوره را که میتواند پس در روز صد تا حمد يا هزار مرتبه قل هو الله بخواند. بالاخره زبان ما انس با قرآن داشته باشد. خيليها زبانشان انس با حرفهای بيهوده دارد. به قول عوام با حرفهای صد من يک شاهي. اگر آدم حرف بيخودی بزند، اول مصيبتش اينست که فشار قبر دارد. پيغمبر اکرم در غسل و کفن و دفن جوانی شرکت کردند و جوان خيلی بالا بوده است. مادرش گفت برايت گريه نمیکنم برای اينکه به دست پيغمبر اکرم در قبر رفتي. وقتی مادرش رفت پيغمبر تصديق کردند و گفتند جوان خوبی بود و بهشتی است، اما قبر چنان فشاری به او داد که استخوانهای سينهاش در هم شکسته شد. گفتند يا رسول الله! اين که آدم خوبی بود. فرمودند بله، اما مالايعنی يعنی حرفهای بيخود زياد داشت. حال بعضی اوقات در جلسه يک ساعت يا دو ساعت حرفهای بیهوده میزند، البته اگر غيبت و تهمت و دروغ نباشد. در وقتی اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» از خانۀ کعبه بيرون آمدند و بچه را به پيغمبر اکرم دادند، بچه چشمهايش راباز کرد و به پيغمبر سلام کرد و بعد از سلام، آیات ابتدایی سورۀ مومنون را خواند: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ، الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ، وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[7] رستگاری فقط و فقط از کسی است که در نماز خشوع داشته باشد. رستگاری از کسی است که حرفهای بيخود در دهانش نباشد و هرچه میگويد فايده داشته باشد، يا فايدۀ دنيا يا فايدۀ آخرت. لذا به جای حرفهای بیهوده، قرآن بخوانند و حمد و سوره بخوانند. در ماه مبارک رمضان روايت داريم مثلاً امام سجاد«سلاماللهعليه» چهل ختم قرآن میخواندند. شما لاأقل يک ختم قرآن و دو ختم قرآن برای خودتان و برای پدر و مادر و خويشان و ذویالحقوق و برای اهلبيت و مخصوصاً آقا امام زمان بخوانيد. الان آيهاش را خواندم که قرآن جداً اين خواندن قرآن را میخواهد. البته نه فقط در ماه رمضان بلکه هميشه میخواهد. از همۀشما تقاضا دارم مرتبه اول انس با قرآن خواندن قرآن است و تا میتوانيد قرآن بخوانيد. مرتبۀ دوم تفسير قرآن است و قرآن جداً اين را میخواهد. آيهای هست که جداً کمرشکن است: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»[8] مگر قفل شقاوت بر دلت هست که تفسير بلد نيستی و تدبر در قرآن نداري! به راستی کمرشکن است، خيليها تفسير قرآن بلد نيستند و نمیتوانند آيه را معنا کنند و آيه را آنطور که اهلبيت میخواهند معنا کنند و اين شقاوت است و قفل بدبختی به دل است. لذا الحمدلله تفسير عرفانی و فلسفی و متعارف و غيرمتعارف زياد نوشته شده است. لاأقل در شبانه روز يک ساعت يا دو ساعت چند صفحه تفسير بخوانيد. مرتبۀ سوم عمل به قرآن است. قرآن کتاب اخلاق و کتاب آدميت است و آدم میسازد و ما به واسطۀ قرآن بايد آدم شويم. به واسطۀ قرآن بايد بتوانيم درخت رذالت را از دل بکنيم و درخت فضيلت را به جای آن غرس کنيم و بارور کنيم و از ميوۀ آن هم خود و هم ديگران استفاده کنيم. قرآن نور است و نور در دل به جاهای بالايی میرسد. بله مرتبۀ ديگری هم برای قرآن هست و مربوط به من و شما نيست و آن مرتبۀ شهود است: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ»[9] قرآن نور است و گاهی دل را نورانی میکند و کمکم سرايت میکند و چشم را نورانی میکند و چشم ديگری پيدا میکند. خود من ديدم که مرحوم کربلايی کاظم اراکی نور قرآن را میديد. ايشان در شب نور قرآن را میديد. مرحوم آيتاللهالعظمی آقای خوئی فرموده بودند من ديدم کسی را که زير نظر او هم کمی خودسازی کردم و ايشان در شب در تاريکی قرآن میخواند. گاهی انسان يک گوش و چشم و زبان ديگر و به عبارت قرآن، دلی پيدا کند که آن دل نور است. انس با قرآن به اينجا میرسد. پس عمده اين سه مرتبهای است که گفتم. چهارم چيزی که فوقالعاده در اين ماه اهميت دارد، دعا و راز و نياز با خداست. آيهای در قرآن هست که هفده تاکيد دارد و مثل آن در قرآن نيست. به قول استاد بزرگوار ما علامه طباطبائي، هشت مرتبه ضمير متکلم راجع به دعا تکرار شده است: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»[10] خدا دوست دارد به مقام رشد و شهود برسی و خدا دوست دارد تو با ملائکه سر و کار داشته باشی و با عالم ملکوت سر و کار داشته باشي. پس تا میتوانيد دعا کنيد. موقع افطار دعا و موقع خواب، دعا و در راه دعا و در بيکاری دعا و اتفاقاً دعا خصوصيت عجيبی دارد. به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام«رضواناللهتعالیعليه» کلام صاعد است. میفرمودند اين مفاتيح محدث قمی يک کارخانۀ آدمسازی است. همۀ آن هم کتاب صاعد است. قرآن کلام نازل است يعنی از طرف خدا بر ما نازل شده است و اما دعا کلام صاعد است يعنی از طرف ما به طرف بالا و پيش خدا میرود. انسان بايد برسد به آنجا که نماز برايش يک مکالمه و معاشقه باشد. وقتی حمد و سوره میخواند، بيابد که خدا با او حرف میزند و در مابقی نماز بيابد که با خدا حرف میزند و بالاخره توجه خدا را بيابد. اين نماز به دنيا و آنچه در دنياست، ارزش دارد. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمايند: «لَرَكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[11] ما بلد نيستيم و نمیتوانيم مزۀ آن را درک کنيم اما مثل معصومین«سلاماللهعلیهم» میتوانند درک کنند و میفرمايند همۀ دنيا يک طرف و دو رکعت نماز شب طرف. به عبارت دیگر، میفرمایند اگر به من بگويند دو رکعت نماز را نخوان و دنيا را به تو میدهيم، من حاضر نيستم. ارزش دو رکعت نماز شب در پيش ایشان از دنيا و آنچه در دنياست، بالاتر است. دعا حتماً مستجاب است و ممکن است آنچه ما بخواهيم ندهند و موانعی در کار باشد اما بالاخره دعا نتيجه دارد: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُم»[12] حتی قرآن میفرمايد کسانی که دعا نمیکنند، «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ»[13] اينها به طور خوار و ذليل به جهنم میروند. از اين جهت بايد بگوييم دعا از ارکان است. پس ما بايد خيلی سر و کار با خدا داشته باشيم. بعضی اوقات به جای اينکه غم و غصه بخورد و به جای ناشکری و به جای حرفهای بيخود، بگويد خدا، خدا، خدا. بعضی اوقات همين خدا، خدا، يک دنيا اطمينان به انسان میدهد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[14] امام صادق«سلاماللهعليه» میفرمودند چانۀ پدرم هميشه میجنبيد و هميشه دعا میکرد و هميشه راز و نياز با خداداشت. تقاضا دارم هميشه و مخصوصاًدر ماه مبارک رمضان و مخصوصاً در شبهای قدر راز و نياز با خدا داشته باشيد. تقاضا دارم به ديگران دعا کنيد و دعا کنيد دشمن شما هدايت شود و دعا کنيد شما مقرّب پيش مردم شويد. دعا کنيد اين بلاها و اين گرفتاريها از مسلمانها رفع شود. دعا نتيجه دارد و تا میتوانيد دعا، دعا، دعا. گاهی مفاتيح محدث قمی و مثل دعای افتتاح و دعای ابوحمزه و امثال اينها و گاهی خودمانی با خدا دعا و راز و نياز با خدا کنيد و همان ثوابی که مفاتيح دارد، مکالمه با خدا هم دارد. نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم بحق الحسين و عياله، یا الله یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک. [2]. الحجرات، 12: «و بعضى از شما غيبت بعضى نكند؛ آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن كراهت داريد.» [6]. المزمل، 20: «و [عدّهاى] ديگر در زمين سفر مىكنند [و] در پى روزى خدا هستند، و [گروهى] ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند.» [7]. المومنون، 1تا3: «به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتنند، و آنان كه از بيهوده رويگردانند.» |
دسترسی به تمام دروس اخلاق آیت الله مظاهری در ماه مبارک رمضان 95