loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 1007 جمعه 1395/04/11 نظرات (0)

تدبّر سه: ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِین (بقره/2)
تمام مطالب پیرامون: «هر روز یک آیه، یک تدبّر»

ترجمه:

آن کتاب، شک و تزلزلی در آن نیست، هدایتی برای متّقین است.

نکته: ترجمه تقوا به پرهیزگاری ترجمه خوبی نیست. تقوی از ریشه‌ی (وقی) به معنای نگه داشتن و حفظ کردن است و شهید مطهری رحمة الله علیه آن را به (خودنگهداری) ترجمه کرده است.

حدیث:

عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ:

قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَهٌ:

رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَهً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ‏  وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ؛

وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ؛ فَلَا کَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ‏؛

وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ.

فَبِأُولَئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِکَ یُدِیلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِکَ یُنَزِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ.

اصول کافی، ج‏۲، ص۶۲۷

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: قاریان قرآن سه قسم‏ند:

۱) کسی که قرآن را خوانده پس آن را سرمایه کسب و کار خود می‌کند و با آن سراغ حاکمان می‌رود و آنان را می‌دوشد و با آن بر مردمان فخرفروشی می‌کند؛

۲) کسی که قرآن را خوانده پس حروف‏ و تلفّظ آن را رعایت می‌کند، امّا حدود و احکامش را ضایع ساخته و آن را همچون قدح [آب] بر پا داشته است. پس خدا این جماعت از حاملان قرآن را زیاد نکند.

[ظاهراً عبارت «همچون قدح بر پا داشته» کنایه است از اینکه فقط در حد نوشیدن و استفاده همان لحظه به درد می‌خورد، نه برای استفاده دائمی که در آخرت هم به درد انسان بخورد.]

۳) کسی که قرآن را خوانده پس آن را مرهم قلب خود قرار داده است و شبش را به آن بیدار داشته و روزش را به آن تشنه ساخته و در مساجد خویش با آن قیام می‌کند و به خاطرش بستر خواب را رها می‌کند.

پس خداوند عزیز جبّار به برکت این گروه، بلا را دفع می‌نماید، و به این جماعت، مسلمانان را بر دشمنان ظفر و غلبه می‌دهد و به این جماعت است که خداوند باران را از آسمان فرو می‌فرستد. پس به خدا سوگند که این گروه، در میان قاریان قرآن از اکسیر ناب، کمترند».

تدبّر:

  • آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعالی در درس تفسیر خود می‌فرمودند: بسیاری از اوقات وقتی تعبیر «ذلک (= «آن» ، و نه «این») در مورد قرآن کریم به کار می‌رود احتمالاً اشاره به مقام حقیقت قرآن در لوح محفوظ عند الله دارد. شاید در همین آیه هم بتوان گفت آن قرآن است که در آن شک و تردید و تزلزلی وجود ندارد و گر نه در قرآنی که در دست ماست («این» ‌قرآن) خیلی از افراد دچار شک می‌شوند. پس اگر می‌خواهیم به قرآنی برسیم که شک و تزلزلی در آن نباشد باید به سمت «آن کتاب» حرکت کنیم.

  • راهش چیست؟ ادامه آیه می‌فرماید: هدایت برای متّقین است. همه می‌دانیم که قرآن برای هدایت همه انسان‌ها آمده است (هُدیً للناس) پس چرا در اینجا فقط متّقین را ذکر کرد؟ زیرا اگر چه قرآن برای همه مردم آمده است امّا فقط متّقین هستند که از هدایتش بهره‌مند می‌شوند.
    مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۸
    پس اگر می‌خواهیم به سمت آن قرآنی که تزلزلی در آن راه ندارد حرکت کنیم و از هدایتش بهره‌مند شویم باید متقی باشیم.

  • متّقی یعنی کسی که مواظب خودش هست و خودش را از خطرات نگه می‌دارد. برای متقی بودن فقط باید خودمان را جدّی گرفته و خودمان را با دیگری عوضی نگیریم. خود حقیقیِ ما آن است که بعد از مرگ جسممان همچنان باقی می‌ماند. به قول ملای رومی:

در زمین مردمان خانه مکن       کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو                    کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی   جوهر خود را نبینی فربهی

مثنوی معنوی، دفتر دوم، ابیات ۲۶۳-۲۶۵

متقی بودن، یعنی به قول حافظ، «پاسبان حرم دل» شدن (دیوان حافظ، غزل ۳۲۴). متقی بودن جانماز آب کشیدن نیست. متقی بودن همان دسته سومی است که در حدیث امام باقر علیه‌السلام مطرح شد. بکوشیم که خود واقعی‌ِمان را بشناسیم و از او مراقبت کنیم که آنگاه با خدا هم‌سخن ‌می‌شویم و دریچه دل ما به فهم سخن خدا باز می‌شود.

‌إن‌ شاء الله این بحث قرآنی که شروع کرده‌ایم به ما کمک کند که به حقیقت قرآن برسیم، جایی که در آنجا هیچ شک و تردیدی و هیچ تزلزل و اضطرابی راه ندارد. هشدار امام باقر علیه‌السلام را جدی بگیریم: مبادا این بحث‌ها را برای منافع دنیوی و کلاس گذاشتن برای این و آن انجام دهیم؛ مبادا فقط حروف قرآن را تلفّظ کنیم و حدود آن را ضایع کنیم؛ بلکه به یاری خدا سخن خدا را مرهم قلب خود قرار دهیم و از هر درد و غمی رها، و مملو از عشق خدا شویم؛ إن‌ شاء الله.

  • منبع: سایت حجة الإسلام حسین سوزن‌چی

نکته‌هایی از تفسیر آیت الله خامنه‌ای مرتبط با همین آیه

تفاوت معناى شك و ريب

لاريب فيه: شك و گمان را در آن راه نيست. در اينجا بايد توجه داشت كه ريب با شك فرق دارد يك وقت شما در يك چيزى ترديدى داريد يعنى احتمال پنجاه پنجاه مى‎‌دهيد ممكن است اينطور باشد ممكن هم هست طور ديگر باشد اسم اين شك است.

امّا يك وقت شما اين ترديد را داريد به اضافه اينكه كسى را هم با اين ترديد، متهم مى‌كنيد به اين مى‌گويند ريب؛ مثلاً: دوست شما سخنى را به شما مى‌گويد و خبرى به شما مى‌دهد كه شما احتمال مى‌دهيد دروغ گفته باشد اين شك شما و اين دو دلى و ترديد شما ناشى از يك سوء ظن و ناشى از تهمت‌زدن به اوست كه به اين مى‌گويند ريب؛ لكن وقتى مسئله از تهمت‌زدن به كسى و متهم‌كردن كسى در ميان نباشد اسمش شك است.

ظاهراً بيان سليس و روان آيه اين‌ست كه: هيچ شك و گمانى در اين سخن نيست؛ اگر كسانى هم شك داشته باشند بى‌جا مى‌كنند و اصلاً جائى براى شك [عقلائی] در اين كتاب وجود ندارد. چون پايه كتاب محكم و منطق او قوى و معارفش بى‌نظير و هدايتش دست‌گير بشر است و جاى شكى باقى نمى‌ماند.

وقتى نسخه طبيب حاذقى را به شما مى‌دهند و مى‌گويند شك در آن نيست يا جنس خالصى را به شما ارائه مى‌دهند و می‌گويند هيچ شكى در آن نيست يعنى هيچ ترديد به خودت راه نده كه جاى كمترين ترديدى نسبت به اين وجود ندارد؛ اينجا هم كه مى‌خواهد آن اعتماد لازم را به مخاطب ببخشد مى‌گويد: مطلقاً جاى هيچگونه شك و ترديدى در اين كتاب نيست.

تفسیر قرآن؛ آیت الله خامنه‌ای/ صفحات 66 تا 67

  • تهیّه شده در مجلّه اینترنتی فهادان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری