loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 423 چهارشنبه 1393/08/21 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحيم

از مجموعه برنامه هاي پرسش و پاسخ قرآني، از گروه قرآن حديث، معارف راديو با پاسخگويي جناب استاد ملكي.
سوال :
در سوري علق « كلا ان الانسان ليتغي ان رَآهُ استغنی» را شرح دهيد.
جواب :
خداي سبحان در قرآ ، شخصيت انسان را معرفي مي كند كه انسان اگر تحت تعليم و تربيت قرار نگيرد مثل جويبارهايي كه آبش زياد شود طغيان مي كند بخاطر اينكه ظرفيتش كم است.
انسان اگر ظرفيت خودش را زياد نكند با مقداري پول حالتش عوض مي شود و ديگر هيچ خدايي را بندگي نمي كند و اگر فقير هم شود جَزَعَش بلند مي شود.
دلايل بالا مبني بر معرفي انسان تربيت نيافته است.

اگر بداند خداوند او را از نطفه بجايي و مقامي رسانده است هرگز تعدی نمی کند.
اگر انسان تحت تربيت و تذكر قرار نگيرد با يك مويز گرمي يش مي شود و طغيان مي كند. بعد مي فرمايد «كلا ان الانسان ليتغي» وقتي كه خودش را مستغني مي داند پس طغيان مي كند.
اولين كليد را خداي سبحان به انسان مي دهد كه اي انسان تو هيچ وقت نبايد احساس استغنا كني تو هميشه نيازمند به خدايي، به لطف خدا، به رحمت خدا، و تو از خودت هيچ نداري.
اگر انسان احساسي به اين گونه بكند تمام دنيا را كه داشته باشد از آن خود نمي داند و همه را حال خدا مي داند «المال مال الله» و تصور نمي كند مالي كه در دستش است مال خودش است.
اما بعضي از مردم تصور استغنا مي كنند و پشت سر ديگران حرف مي زنند و مسخره مي كنند كه در اين باره خداوند مي فرمايد: «ويل لكل همزه لمزه» چون مقداري پول جمع كرده احساس غنا پيدا كرده به راحتي همه چيز را پشت سر مي گذارد غيبت مي كند تهمت مي زند.
وقتي مريض شد به اميد بهترين پزشكان مي نشيند اگر فلان مشكل را داشت مي خواهد با پول حل كند.
اين ها نشانه هاي ظغيان است چون ظرفيتش كم است در مقابل خداي خود و مربي خود، احساس استغنا و طغيان مي كند.
نمي خواهد بفهمد كه در مقابل  خدايي كه تو را از «علق» خلق كرده، احساس استغنا مي كني!
يك ماشين آخرين سيستم كه سوار مي شود يادش مي رود كه محجب بوده، بد حجاب ظاهر مي شود و ديگر نماز نمي خواند.
اگر چنين شخصي را خوب وارسي كني احساس مي كني كه مي گويد من نيازي به خدا ندارم. ترسي از معاد ندارم چون خودش را مستغني مي داند و در اين باره قرآن مي فرمايد «و انتم الفقرا الي الله» يعني تمام مردم محتاج به خدا هستند يعني ما لحظه به لحظه ي وجودمان را خدا عطا كرده است.
هر لحظه كه بخواهد اين وجود را از ما مي گيرد مثلاً وقتي مي گويند آب طغيان كرده يعني آب رودخانه بيش از ظرفيت شده است و حاصل اين طغيان رودخانه ويران كردن خانه ها و مزارع اطرافش است.
اما در آثار طغيان انسان:

1. فراموش كردن اطرافيان؛

2. عدم پايبندي به دستورات خدا و ائمه علیهم السلام؛

3. جسارت به پدر و مادر؛

4. عدم رعايت ادب می باشد.
پس آدم ها به دو دسته تقسيم مي شوند:

اوّل: اگر ظرفيت نداشته باشند تا قبل دارا شدن، بسمت خدا مي روند ولي پس از كمي دارايي همه چيز را از ياد مي برند.
دوم: اشخاصي با تغييرات در دارايي شان باز با توجه به روح بندگي كه در خود دارند خداوند را فراموش نمي كنند و به دنيا دل نمي بندند.
پس انسان اگر بخواهد از روي عقل تصميم بگيرد با يك محاسبه ي كوچك مي تواند بفهمد (بطور مثال اگر 60سال عمر كند) نصف از اين سن را در خواب است و حدود 15 سال هم از آن را در دوران كودكي صرف كرده و در حدود 10 سال هم براي امرار معاش  و مايحتاج سپري مي كند و فقط براي او 5 سال است كه از اين زندگي 60 ساله را مي خواهد به خود بپردازد.

سوال:
اگر آيه 58 از سوره ي مباركه نور را براي بچه توضيح دهيم اين معنا و تفسير آيه باعث كنج كاوي در بچه مي شود يا خير؟
جواب:
بطور مثال قرآن وقتي راجع به نماز صحبت مي كند ديگر در تعداد ركعات و چگونه خواندن نماز ريز نمي شود ولي در بعضي مباحث كاملاً بصورت خيلي ريز صحبت مي کند.
اين به معناي اهميت بيشتر انجام بعضي اعمال است كه با دقت خاصي صورت پذيرد لذا در اين آيه نيز توضيحي بصورت ريزتري آورده است كه نوع لباس و نوع برخورد والدين با فرزندان و همسرشان چگونه است.
مثلاً  واردشدن بچه ها نابالغ به اطاق والدين، حتماً بايد با كسب اجازه باشد چون نوع لباس در وقت خلوت با لباس در زمان جلوت فرق دارد.

در اين آيه سه وقت را براي راحت حاضر شدن در وقت استراحت بيان كرده اند عبارتند از:

1-قبل از نماز صبح

2-استراحت بعد از ظهر

3-بعد از نماز عشاء  كه در اين مواقع وارد شدن فرزند با كسب اجازه باشد.

اگر از ابتداي بچه گي اين موارد به آن ها آموزش داده شود و فرزندان بعنوان يك قائده  فرض مي كنند و حساس نمي شوند.
اما در صورتي كه بعد از بزرگ شدن فرزندان باشد بايد خود انسان مراقب رفتار خودش باشد و نوع لباس كه استفاده مي كند و همچنين نوع رفتارش را كنترل نمايد.

سوال:
فرق قرآن مجيد با قران كريم در چيست؟
جواب:
فرقي ندارد خداي سبحان قرآن را به نام هاي مختلفي عنوان كرده اند مثلاً:

قرآن مجيد می گویند چون اشاره به مجد قرآن داشته است؛

قرآن كريم مي گويند چون از نزد كريم آمده است؛

و براي قرآني صفت هاي متعددي ذكر شده است.

 

سوال:
در آيه 101 سوره ي مؤمن «فلا انصاب بينهم» منظور چيست؟
جواب:
اين قصه مربوط به ابتداي عالم قيامت است « فإذا نفخ في الصور» که با دميده شدن در صور اوّل، همه موجودات عالم از بين مي روند.
اما در صور دوم كه دميده مي شود همه زنده  مي شوند در آيه 2 از سوره مباركه حج اشاره به ساعت زلزله که زمان آغازين قيامت است شده و مي فرمايد «يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ» يعني هر موجود بچه داري، بچه خود را از شدت ترس رها مي كند و از روي وحشت و عذاب خدا را كه مي بيند بخاطر هول و وحشتی كه دارد مانند كسي كه هيچ نسبتي بين آن ها نيست و به اين دليل، كسي به فكر كسي نيست.

 

گاهي گمان نمي كنی ولی مي شود؛

گاهي نمي شود كه نمي شود؛

گاهي هزار دور دعا، بي اجابت است؛

گاهي نگفته قرعه به نام تو مي شود؛

گاهي گدايي و بخت با تو نيست؛

گاهي تمام شهر گداي تو مي شود.

يا علي مدد/ خدا نگهدار
سعيد قديری

 


نظر حقیر:

سلام علیکم!

تشکر می کنم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری