بحث اخلاقی
سنّت استدراج چیست؟!
عن مولانا الصادق علیه السلام:
قال: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَار وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَار وَ يَتَمَادَى بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي.[1]
یکی از سنّتهای الهی و قوانین حاکم بر جهان این است که استغفار سبب گشایش روزی، و گناه سبب گرفتگی روزی است.
این در حالی است که بسیاری از انسانها که اهل گناه و معصیت هستند، وضع زندگی خوبی دارند. آیا این مسأله، با آن سنّت منافات ندارد؟
در پاسخ باید گفت: این نیز سنّت الهی است که در قرآن و روایات، با عنوان سنّت استدراج مطرح است. یعنی ارتکاب گناه، گاهی سبب گرفتگی روزی و مشکلات زندگی میشود. و گاهی سبب گشایش روزی میشود. و آن در صورتی است که خداوند بخواهد کسی را به وسیله خوشیها گرفتار عذاب کند که این را استدراج میگویند.
در این روایت امام صادق علیه السلام میفرمایند:
وقتی که خداوند عزوجل، خیر کسی را بخواهد، اگر مرتکب اشتباه و گناهی شد، بلافاصله برای او گرفتاری پیش میآید. وقتی انسان گرفتار شد، متوجه اشتباه خود میشود و توبه و استغفار میکند.
بر عکس، اگر خدا خیر کسی را نخواهد، به خاطر کارهای بدی که انجام داده نعمت برای او میفرستد، برای اینکه استغفار از یادش برود و گناهش را ادامه بدهد، تا به تدریج او را گرفتار عذاب کند. اگر کسی گناه میکند و وضع او خوب میشود، بدانید که خدا او را گرفتار سنّت استدراج کرده است.
داستان هارون الرشید ملعون:
هارون الرشید به شکایت مردم رسیدگی میکرد. خانمی آمد، نامهای به او دادکه در آن نوشته بود:
"أتَمَّ اللهُ أمرَکَ وَ فرّحَکَ بِما أتاک (/آتاک) وَ زادَکَ رَفعةً فَلَقَد عَدِلتَ وَ قَسَطتَ" = خدا امر تو را کامل کند، تو را به آنچه داده شادت کند، و رفعت و بلند مرتبهای تو را افزون کند که تحقیقاً تو عدل کردی و قسط ورزیدی.
ظاهر این عبارت، دعا است، همه حاضرین گفتند چه دعای خوبی برایت کرد. هارون گفت: نه؛ بلکه نفرینم کرد.
گفتند: چطور؟ گفت: «أتمّ الله أمرَکَ» اشاره به آن شعر شاعر است که میگوید:
کسی که تمام شد، نقص او آغاز میشود، وقتی گفته شد تمام شد انتظار زوال را داشته باش!
اما این که گفت: «فَرِحَکَ بِما آتاک» اشاره به آیه 44 سوره انعام است: «حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ»= درهای نعمت را بر آنان گشودیم تا چون از دادهها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند.
اما اینکه گفت: «زادَکَ رَفعَة» اشاره به این شعر است که:
وقتی که پرواز خیلی اوج گرفت و بالا رفت، همانطور که بالا میرود، میاُفتد، فواره چون بلند شود، سرنگون شود.
اما این که گفت: «فَلَقَد عَدِلتَ وَ قَسَطتَ» عدل و قسط از آن دسته الفاظی است که دارای دو معنای ضد هم هستند. یعنی عدول کردن از حق و قسط. مانند این آیه: أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً[2]که قاسطون به معنای کسانی است که از حق عدول کرده اند.
نتیجه اینکه:
دارایی فراوان گنهکاران، نعمت نیست نقمت است.
خداوند ما را از گرفتاری به سنّت استدراج، مصون بدارد.
تقریر درس خارج آیة الله ریشهری 92/12/19
پانوشت:
[2] جن/سوره72، آیه15.