بحث اخلاقی
همه باید استغفار کنند!
عَنِ النَّبِی صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، أنَّهُ قالَ:
إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي حَتَّى أَسْتَغْفِرُ فِي الْيَوْمِ مِائَةَ مَرَّة[1].
پذیرش این حدیث و احادیث مشابه مثل آنچه در جلسه قبل مطرح شد برای برخی مشکل آمده لذا خواستهاند با اشکالتراشی، صحّت آن را مخدوش کنند از جمله اینکه گفتهاند:
اشکال نخست:
اگر این حدیث، صحیح است پس تکلیف احادیث دیگری که عدد استغفار نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله را کمتر از صد بار در روز، بیان کرده چیست از جمله:
عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي حَتَّى أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ سَبْعِينَ مَرَّة[2].
پاسخ آن است که در این قبیل روایات، عدد مفهوم ندارد بلکه برای بیان معنای کثرت است یعنی خیلی استغفار میکردند در فارسی هم متداول است که گفته میشود مثلاً: صد بار به تو تذکّر دادم یعنی خیلی تذکّر دادم نمیخواهد بگوید دقیقاً صد بار.
اشکال دوم:
مگر حضرت رسول صلی الله علیه و آله، پناه بر خدا، خطا یا گناه یا ذنبی مرتکب میشدند که لازم باشد این همه استغفار کنند؟!
پاسخ این اشکال را با ترجمه حدیث، مرتفع میکنیم؛ حضرت میفرمایند: إنهُ لَیُغانُ عَلی قَلبّی؛ یعنی همانا قلبم را تیرگی فرا میگیرد. باید عنایت داشت که این تیرگی لزوماً به خاطر گناه ایجاد نمیشود بلکه گاهی خصوصاً برای اولیاء و بزرگان، لاجرم بوده و به جهت زندگی در این دنیا ایجاد میشود. به عبارت دیگر از عوارض زندگی در این دنیا و معاشرت با خلق الله، عروض تیرگی و کدارت بر قلب و دل است لذا ضرورت ایجاب میکند دائماً با استغفار، صفحه دل را از آن کدارتها شسته و مصفّی کنیم[3].
از خود آن حضرت نیز منقول است که ایشان فرمودهاند: إِنَ لِلْقُلُوبِ صَدَأً كَصَدَإِ النُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالاسْتِغْفَار[4]؛ یعنی همانا برای قلبها نیز زنگار است همانطور که برای مس [و آهن] زنگار است؛ پس دائماً زنگار آن را با استغفار بزدایید.
نکته:
خصوصاً استغفار در سحر در نورانیّت دل، فوقالعاده مؤثّر است. خداوند هم در بیان صفات متّقین، آنان را اینگونه توصیف کرده که در دلِ شب و سحر، اهل استغفارند: "یَستَغفِروُنَ بِالأسحارِ"[5]
خدایا به حرمت خوبانت ما را نیز از مستغفرین بالأسحار قرار ده!
[1] المجازات النبوية، صفحه 351
[2] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 5/375
[3]استاد غفّاری: و مراد آن حضرت از «استغفار» اين است كه در اثر اشتغال به امور خلق قلبم تار مىشود و از خداوند مدد مىطلبم كه غافل از او نشوم. پس استغفار نمودن دليل بر اينكه معصيتى از شخص سر زده نيست، بلكه براى تقويت روح و قلب و تقرّب است. (عيون أخبار الرضا عليه السلام/ ترجمه غفارى و مستفيد، 1/389)
[4] نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، صفحه 28
[5] الذاریات، 18