رَحِم شناسی، راهی به سوی خودشناسی!
پیش گفتار:
سلامت هر جامعهای در گروِ سلامت افراد آن است. همچنین گاهی وقتی صحبت از سلامت و بیماری میشود مراد، صحت و عافیت جسم و بدن و تن انسان است اما بالاتر از سلامت جسم، سلامت فکر و روان انسان است. بدن بیمار، فقط دنیای انسان را ویران میکند اما اگر فکر و روان انسانی بیمار شد هم دنیا و هم آخرت او ویران خواهد شد.
بر همین اساس، ضرورت دارد معایب فکری، روانی و اخلاقی خود را بهتر بشناسیم تا با ریشهکن کردن روان و فکر و اخلاق خویش از آن بیماری و ناخوشی، گامی در جهت سلامت خود برداریم و به تَبَع آن، سلامت جامعه را بهبود بخشیم.
خودشناسی به معنای شناخت رذائل و بداخلاقیها و معایب نفسانی از ضروریات سعادتمندی هر انسانی است. هر کسی در درون خویش در جستجوی راهی برای بهترشدن و رشد و حرکت از نقطهٔ موجود به نقطهٔ عالیتر است. یکی از جنبههای تعالی و رشد، رشد در زمینههای اخلاقی و بروزات رفتاری انسان میباشد.از طرف دیگر، رشد و اصلاح رفتار و افکار لوازمی را میطلبد که برخی از آنها عبارتند از:
لوازم اصلاح و رشد:
· اولاً: خوب و بد رفتار و افکار را از هم تشخیص دهیم.
· ثانیاً: مصادیق رفتارهای غلط را در رفتار خود بشناسیم. به این معنا که بدانیم مثلاً کدام رفتار ما نشانگر قلدری و تکبر است. کدام رفتار، نشأت گرفته از حسات است.
نقیصه کتب اخلاقی:
گر چه مطالعهٔ کتب اخلاقی و حضور در جلسات وعظ و موعظه، خلقیات و افکار زشت و قبیح را به ما نشان میدهد؛ اما باید دقت داشت که کتب اخلاقی بیشتر از آنکه مصادیق رفتارهای غلط را به ما نشان دهد بد بودن تکبر و حسادت و قلدری و نخوت و خبرچینی و دروغ و غیبت و امثال اینها را به ما میآموزد. امّا یافتن مصادیق موارد ذکر شده در رفتار و اندیشهٔ ما، و اینکه اگر تکبر بد است کدام رفتار و اندیشهٔ من، ریشه در تکبری دارد که علماء اخلاق آن را بد دانستهاند گوهر دیگریست که هر انسان عاقلی به دنبال آن میگردد تا با شناسایی آن، خود را اصلاح کرده و بالا کشد.
معلِّم یا مذکِّر؟!
آنچه بیان شد مسئلهٔ ارزشمندی است که اگر خوب دانسته شود فوائد زیادی را در پی خواهد داشت. زیرا کمتر کسی را میتوان یافت که رذائل اخلاقی را نشناسد و به زشتی و قبح آن پی نبرده باشد. اگر از عالم و جاهل، کسبه و کارمند، دانشجو و طلبه، پیر و جوان، زن و مرد، کودک و نوجوان، سؤال شود که: حسادت، تکبر، دروغ، تهمت، خیانت و پیمانشکنی، نیرنگ و اسراف و غیره چه حکمی دارد بلااستثناء همه، به زشتی آن اذعان خواهند داشت.
خداوند به این مطلب در آیه 21 سورهٔ غاشیه اشاره کرده و میفرماید: }فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر{ پس تذكّر ده كه تو فقط تذكّر دهندهاى!
تذکر غیر از تعلیم است. خداوند در این آیه، خطاب به حضرت محمّد مصطفی 2 میفرماید: کار تو فقط و فقط تذکر و یادآوریست. از این آیه به خوبی دانسته میشود نکات اخلاقی، نیاز چندانی به تعلیم و تعلّم ندارد بنابراین مطالعه کتب اخلاقی و نشستن پای وعظ علماء، اغلب (نه همیشه) از باب یادآوری آن چیزهاییست که میدانستیم.
با توجه به آنچه بیان شد اگر منظور از جلسات اخلاقی، صِرفِ تذکر و یادآوری باشد خیلی به جا و خوب است اما این کافی نیست زیرا در کنار تذکر و یادآوری، لازم است تا کسی یا کسانی را داشته باشیم تا هر یک از رذیلهها را در درونمان مصداقیابی کنند و به صورت مصداقی بگویند: اگر اسراف بد است این کار تو از مصادیق همان اسرافی است تو خودت آن را بد میدانی.
از جمله راههایی که برای کشف و شناسایی عیوب، معرفی شده است یکی نشستن پای نصیحت دوستانی است که از سر محبّت، زشتیهای رفتارمان را به ما گوشزد نمایند.
ورام بن ابی فراس در این باره میگوید: }مَنْ أرادَ أنْ يَقِفَ عَلى عَيْبِ نَفْسِه فَلْيَطْلِبْ صَديقاً صَدُوقاً بَصيراً مُتَدَيّناً[1]{ کسی که تصمیم گرفته است بر عیوب خویش واقف گردد پس باید آن عیوب را از دوستی صدوق و آگاه و متدین، طلب کند و سؤال نماید.
راه دیگر، توجه به شماتت دشمن است زیرا دشمن در دشمنی کردن خود، جدی است و دائم در حال رصد رفتار ماست تا بلکه بتواند عیبی پیدا کرده و با آن، ما را به خیال خود، تخریب نماید. بر همین اساس توجه به شماتت و تخریب دشمن و عیوبی که او از ما افشاء میکند یکی از بهترین راههای کشف رذایل اخلاقیست.
وارم در این باره نیز میگوید: }مَنْ أرادَ أنْ يَقِفَ عَلى عُيوبِ نَفْسِه وَ يَتَحَقَّقَها فَيأخذ ذلك مِنْ لِسانِ أعْدائِه[2]{ کسی که اراده کرده است تا بر زشتیهای نفس خویش آگاه گردد باید آن را از زبا دشمنش بگیرد. ایم مطلب تا آنجا صادق است که حتی در جوامع روایی، حکایات عجیبی از درسآموزی برخی از انبیاء أولوالعزم % از زبان شیطان وارد شده است.
رَحِم شناسی...
و اما یکی از راههای شناسایی رذائل اخلاقی که تاکنون کمتر در نوشتهها، مورد توجه قرار گرفته است ارتباط با ارحام، خصوصاً ارحام دسته اوّل است. گذشته از فوائد زیاد صلهٔ ارحام در افزایش طول و عرض عمر و برکت در روزی و عمران و آبادانی شهرها، صلهٔ ارحام، موجب پالوده شدن انسان از رذائل اخلاقی نیز میگردد.
این بدان خاطر است که یکی از مهمترین عوامل مؤثر در شکلگیری شخصیّت هر انسانی، عامل وراثت است. به این معنا که آنچه از اخلاق حسنه یا رذیله یا حتی عادات زشت و زیبایی که در ارحام و اقوام دسته اوّل، وجود دارد به احتمال خیلی زیاد، حداقل، رگههایی از همان، در شخصیت ما نیز موجود است.
به عبارت دیگر همان طور که صورت هر انسانی به والدین و نزدیکان شبیهتر است سیرت وی نیز بیش از آنکه به دیگران شبیه باشد به والدین و اقرباء، نزدیکتر خواهد بود.
دیروز که یکی از دوستان خوبم برای تبریک سال نو به منزل ما تشریف آورده بود از من درخواست کرد تا عیوب و رذائل اخلاقیاش را به وی متذکر شوم. من در جواب از همین قاعده استفاده کرده و عرض کردم: عیوب تو همان عیوب پدرت میباشد اگر قصد داری خیلی خوب، خودت را بشناسی سعی کن رابطهات را با پدرت زیاد و زیادتر کنی و هر بار که رفتار زشتی از پدرت مشاهده کردی بی آنکه عصبانی شوی بدان که با توجه به تأثیر وراثت در شکلگیری شخصیت انسان، ممکن است همان رفتار یا حداقل ریشهها و رگههایی از همان، در شخصیّت تو نیز موجود باشد.
آنچه بیان شد به طور صد در صدی نیست بلکه همانطور که بیان شد تنها ممکن است نمونههایی از همان رفتار غلط، از طریق وراثت به ما منتقل شده باشد. گفتنی است گاهی جهتگیری رفتارها متفاوت است اما ریشه در جای ثابتی دارد. مثلاً پدر و پسر هر دو لجوجند اما یکی در حق و دیگری در باطل. در رفتارشناسی، حق و باطل ملاک نیست آنچه ملاک است شناخت ریشهٔ رفتارهای انسان است در مثال فوقالذکر، ریشهٔ بسیاری از رفتارهای پدر و فرزند، در لجاجت است از قضاء یکی در حق و دیگری در باطل؛ نکتهٔ مهم، درک این مطلب است که لجاجت به هر شکلی که ظهور پیدا کند غلط است.
ابوحامد محمد غزالی در کتاب محجة البیضاء[3] مینویسد: چهارمین راه شناخت امراض معنوی و عیوب اخلاقی و عادات ناپسند، اختلاط با مردم است؛ }الطَریقُ الرّابِع: أنْ یُخالِطَ الناسَ{
به نظر نگارنده گر چه اختلاط با مردم موجب میشود انسان بر عیوب خویش آگاه گردد اما تعامل با ارحام، در این زمینه، تأثیر بیشتری داشته و این آینهٔ عیبنما را شفافتر میکند.
آنچه بیان شد خصوصاً در باب جزئیات، بسیار کارگشاست مثلاً نوع صحبت کردن، نحوهٔ موضعگیری و هزاران مسئلهٔ جزئی دیگر که به همین سادگی از طریق ارتباط با ارحام دسته اوّلی، میسّر میشود.
شاید به همین جهت باشد که معمولاً پدر و پسرها، با یکدیگر رابطهٔ خوبی ندارند زیرا هر یک به منزلهٔ آینهای میماند که عیوب دیگری را به وضوح نشان میدهد لذا تحمل آن سخت میشود اما اگر پدر بداند رفتار زشت فرزندش، غالباً همانهایی است که خود وی نیز دچار آن است و فرزند نیز همین گونه فکر کند موضعگیری هر دوی آنان متفاوت خواهد شد. و لذا هر یک باید بدانند که اگر آن رفتار، وجیه نیست چه کسی سزاوارتر از خودم، و قبل از آنکه با تشر بخواهد طرف مقابل را اصلاح کند چه بهتر که در صدد اصلاح خویش برآید.
نتیجــه:
نتیجه اینکه پدرشناسی و ارحام شناسی که با ارتباط مستمر با آنان حاصل میگردد یکی از مؤثرترین راههای خودشناسی محسوب میشود و در واقع رفتار آنان، بسان آینهای میماند که رفتار ما را خیلی شفاف به نمایش گذاشته است. بنابراین با مشاهدهٔ هر رفتاری از والدین و ارحام نسبی، باید اندیشید که ممکن است نمونهای از همان رفتار در من نیز وجود داشته باشد به این صورت که با خود بگوید: اگر رفتار، رفتار قشنگ و موجّهیست سعی کنم سرچشمهٔ آن را در خود نیز پیدا کرده و فعال نمایم و اگر قبیح و زشت است سعی کنم ریشهٔ آن رفتار زشت را در شخصیت خویش، بسوزانم.
اللهم حَسِّن خُلقی, کَما حَسَّنتَ خَلقی!
مسعود رضانژاد فهادان ـ 10 فروردین 1392