loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 646 شنبه 1393/10/27 نظرات (0)

خطای تأیید خود یا Self Confirmation Bias

اغلب ما دوست داریم فقط کسانی در اطرافمان باشند که شبیه ما هستند. اگر باور‌ها و عقیده‌های کسی با ما شبیه باشد، احتمالاً به او بیشتر علاقه خواهیم داشت و میل خواهیم داشت که با او دوست شویم.

این رفتار، چیز بدی نیست. همین رفتار است که باعث می‌شود زندگی برای ما شیرین‌تر و لذت بخش‌تر شود. اما اتفاق دیگری هم در حال روی دادن است.

عملاً ما به صورت ناخودآگاه و ناخواسته، هر چیزی را که با باورهای ما یا نگرش‌های ما به جهان اطراف در تضاد باشد، کنار می‌گذاریم. یا اگر بخواهیم به شکل دیگر بگوییم، ما اطرافمان را با اطلاعات و افرادی پر می‌کنیم که مدل ذهنی فعلی ما را تأیید کنند.

ذهن ما، اطلاعاتی را که به نفعش باشد مورد توجه، قرار می‌دهد و از اطلاعاتی که با دانسته‌ها و مفروضات فعلی‌اش در تضاد است، می‌گریزد. این یک خطای‌شناختی است که به آن Self Confirmation Bias یا خطای تأیید خود، گفته می‌شود.

یک تجربه آشنا

آیا تا به حال شده که یک ماشین جدید بخرید و ببینید که آن ماشین در خیابان، خیلی زیاد شده است؟ این رویداد هم، یک خطای ذهنی است که ریشه آن کاملاً شبیه خطای تأیید خود است. قبلاً همهٔ آن ماشین‌ها در خیابان بوده‌اند اما مغز، آن‌ها را بی‌اهمیت تلقی می‌کرده و فیلتر می‌نموده است. حالا که ما آن ماشین را انتخاب کرده‌ایم، برایمان مهم و جذاب است که ببینیم دیگران هم، سلیقهٔ ما را تأیید و انتخاب کرده‌اند. پس دیگر آن را فیلتر نمی‌کنیم!

بعضی وقت‌ها در توصیف این خطای ذهنی می‌گویند: زنان باردار، هر روز و همه جا، به زنان باردار برخورد می‌کنند.

نتایج یک تحقیق جالب

در سال ۱۹۷۹، در دانشگاه مینه سوتا، آزمایش جالبی ترتیب داده شد. به آزمایش شوندگان، متنی دربارهٔ زندگی دختری به نام جین داده شد. در نیمی از این متن، یک فرد درونگرا از جین ساخته شده بود و در نیمی دیگر، یک فرد برونگرا. به طوری که نمی‌شد به طور مطلق جین را درونگرا یا برونگرا فرض کرد.

آزمایش شوندگان به خانه‌های خود رفتند و مدتی بعد دوباره آن‌ها را برای آزمایش دعوت کردند. آن‌ها را به دو گروه تقسیم کردند.

به گروه اوّل گفتند: می‌خواهیم جین را به عنوان کارمند کتابخانه بگذاریم. آیا به نظر شما مناسب است؟ مخاطبان کمی فکر کردند و ویژگی‌های درونگرایانه جین را به خاطر آوردند. گفتند: بله! او درونگراست و به درد این کار می‌خورد. پرسیدند: آیا به نظر شما می‌تواند در یک بنگاه معاملات املاک هم کار کند؟ پاسخ شنیدند: نه! او درونگراست. نمی‌تواند.

به گروه دوم که پرسش و پاسخ گروه اوّل را نشنیده بودند گفتند: می‌خواهیم جین را به یک بنگاه معاملات املاک بفرستیم. آیا می‌تواند آنجا خوب کار کند؟ همه گفتند: بله! او برونگراست و می‌تواند. بعد پرسیدند: یک فرصت شغلی دیگر هم هست و آن کار کردن در کتابخانه است. اکثریت پاسخ دادند: نه! او برونگراست. کار کردن در کتابخانه به یک فرد درونگرا نیاز دارد.

کم‌هوش یا باهوش؟!

به همین دلیل است که کسی که فکر کند مردم یک شهر خاص، کم هوش هستند، هر روز نمونه‌های بیشتری در تأیید حرف خود پیدا می‌کند و فرد دیگری که فکر می‌کند مردم آن شهر خاص، تیزهوش هستند، هر روز نمونه‌های دیگری در تایید باورش پیدا می‌کند.

به همین دلیل است که موافقان یک عقیده و باور، هر روز معتقد‌تر می‌شوند و منتقدان آن باور و عقیده، هر روز در مخالفت با آن باور و عقیده، مصمم‌تر می‌شوند.

دیوید مک رانی می‌گوید:

ذهن انسان، بیشتر به دنبال امنیّت می‌گردد تا واقعیّت و امنیّت از تأیید دانسته‌های قبلی حاصل می‌شود.

منبع: متمم

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط سید احمد سجادی در تاریخ 1394/08/25 و 13:22 دقیقه ارسال شده است

مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه میرود و مثل دزدی كه میخواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ میكند. آنقدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه میرود، حرف میزند و رفتار میكند.
پائولو کوئیلو میگوید: «همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم»
پاسخ : سلام علیکم!
تشکر؛ خیلی عالی؛ یه مثال کم داشت که تکمیل شد.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری