همه ما دوست داریم در زندگی با همسر و دوستان صمیمی خود صادقانه رفتار کنیم و متقابلاً نیز صادقانه با ما رفتار شود ولی همیشه شرایط، مطابق میل ما پیش نمیرود و گاهی با ناراستیها و دروغگوییها مواجه میشویم که آزارمان میدهد و نمیدانیم چطور باید با آن برخورد کنیم.
صرف نظر از اینکه افراد به چه دلیل دروغ میگویند، چه هدفی را دنبال میکنند و مقصر اصلی رفتار آنها کیست، دروغگویی رفتار ناشایستی است که مشکلات زیادی برای خود شخص دروغگو و اطرافیان او به دنبال میآورد.
بهترین عکسالعمل ما در مقابل شخص دروغگو چه باید باشد و چگونه میتوانیم مانع این رفتار او شویم؟ در این خصوص با دکتر پروین ناظمی، روانشناس و مدرس دانشگاه گفتوگو کردهایم.
چرا دروغ میگوییم؟
دروغ، تحت فشار روحی: اصولاً افراد دروغگو از ضعفی در وجود خود رنج میبرند که این ضعف آنها معمولاً به ترس و نداشتن اعتماد به نفسشان مربوط میشود. این افراد نه از حقوق واقعی خود آگاه هستند و نه حقوق دیگران را رعایت میکنند. اگر فرد، اعتماد به نفس لازم را برای انجام کارهایی که میکند داشته باشد و بداند کاری که میکند درست است، به راحتی هم میتواند از کارش دفاع کند.
بنابراین نخستین مشکل کسی که دروغ میگوید این است که در وجود خود، ضعفی احساس میکند که با پنهان کردن آن میخواهد دیگران، متوجه کمبود او نشوند. وقتی ما یکدیگر را تحت فشار میگذاریم، رفتارهای همدیگر را زیر سؤال میبریم و میخواهیم همدیگر را تغییر دهیم، باعث میشویم برای مورد پذیرش واقع شدن به یکدیگر دروغ بگوییم.
کودکیتان یادتان هست؟ اگر خود شما یا همسرتان دروغ میگویید، این دروغگویی شما دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها میتواند برخورد نامناسب والدینتان در دوران کودکی باشد. مثلاً وقتی دروغ میگفتید نمیتوانستند برخورد مناسبی با شما داشته باشند یا گاهی با سختگیریهای بیش از حد خود، عملاً شما را در مسیری قرار میدادند که چارهای جز دروغ گفتن نداشتید. پس این میتواند یکی از دلایلی باشد که وقتی در دوران زندگی زناشوییتان تحت برخی فشارها قرار میگیرید دروغ میگویید.
به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم: بعضی از افراد به جای حل مسئله، فقط طرف مقابل را تضعیف میکنند. در واقع، شناخت حقوق دو طرف و احترام به آن در دوران نامزدی و ازدواج بسیار مهم است؛ مثلاً مردی که فکر میکند اگر به دیدن خانوادهاش برود همسرش ناراحت میشود، گاهی مجبور میشود در این باره به همسرش چیزی نگوید. بنابراین حساسیتهای دو طرف نسبت به بعضی مسائل، ناخودآگاه باعث میشود افراد نتوانند همیشه یکدیگر را در جریان کارهای خود قرار دهند. ضمن اینکه حتی این موضوع هم نمیتواند توجیه مناسبی برای دروغگویی همسران به یکدیگر باشد.
شجاعت داشته باشیم: اگر ما انجام کاری ر ا جزو حقوق شخصی خود بدانیم نمیتوانیم به دیگران اجازه دهیم مانع انجام کارهایمان شوند؛ تا حدی که به خاطر انجامشان مجبور به گفتن دروغ میشویم. پس باید بتوانیم جایی که لازم است مخالفت کنیم، از خواستههای خود دفاع و احساسات و خواستههای خودمان را هم صادقانه بیان کنیم. البته بخشی از دروغگوییهای ما هم به ترسهایمان برمی گردد اما اینکه بخواهیم با یکسری ترس وارد زندگی زناشویی شویم و برای دروغگویی خود توجیه بیاوریم مانند این است که بخواهیم خودمان را گول بزنیم.
پنهان کردن واقعیت یا گفتن دروغ: گاهی تلقی ما از پنهان کردن یک موضوع شخصی، از نظر طرف مقابلمان دروغ تلقی میشود؛ درصورتی که ما گاهی لازم میدانیم که بدون تأیید گرفتن از دیگران، کاری را انجام دهیم؛ مثلا شاید شما بخواهید میزانی از حقوق خود را به فردی یا جایی ببخشید، بدون اینکه کس دیگری از آن اطلاع داشته باشد. در این مورد شاید همسرتان فکر میکند به او دروغ گفتهاید. بنابر این بهترین کار در این موارد این است که در ابتدای زندگی زناشویی حد و حدود و حریم شخصی خاصی برای همدیگر مشخص کنیم.
انواع دروغ را چگونه تشخیص دهیم؟
خالی بندیهای دوران نوجوانی! بعضی افراد در نوجوانی برای آنکه بتوانند وجود خود را به دیگران ثابت کنند، به دروغ میزان تواناییهای خود را در زمینههای مختلف چندین برابر جلوه میدهند. گاهی نمیتوان این رفتار آنها را دقیقا معادل دروغ دانست و شاید بتوان آن را نوعی «قهرمان نمایی» نامید و گاهی هم اصطلاح «خالی بندی!» را برای آن به کار برد که با عکس العمل صحیح از جانب والدین خنثی خواهد شد. ولی ما نمیتوانیم در مقابل دروغگوییهای فرزندمان بگوییم حالا چون بچه است اشکال ندارد گاهی هم دروغ بگوید! بهترین کار برای مقابله با اینگونه دروغها این است که تواناییهای واقعی کودک را برایش پررنگتر کنیم و به او اجازه دهیم حس اعتماد به نفسش را با توجه به استعدادها و تواناییهایش تقویت کند.
دروغهای کاری! بعضی افراد در مسائل کاری برای رسیدن به سود و منفعت بیشتر، به راحتی دروغ میگویند و همین موضوع باعث میشود به تدریج این شیوه به عنوان الگویی در ذهنشان نقش ببندد و کم کم در جنبههای دیگر زندگی مانند ارتباط با همسر یا والدین هم به راحتی دروغ بگویند. بهترین راهکار برای مقابله با این نوع دروغها، برخوردار شدن از اعتقاد و ایمان قوی تری است که ما را از عواقب کارهایی که میکنیم آگاه کند.
دروغهای دوران آشنایی! بسیاری از افراد هنگام آشنایی یا نامزدی دروغهایی میشنوند اما چون دوست دارند رفتار طرف مقابل را توجیه کنند تا او را از دست ندهند آن را جدی نمیگیرند. گاهی افراد برای جلب توجه بیشتر دروغهایی میگویند که حتما باید جدی گرفته شوند، علت یابی شوند و از بین بروند. البته در بعضی موارد هم شاید افراد نخواهند تمام اطلاعات مربوط به خود را در دوران آشنایی و قبل از تصمیم برای ازدواج در اختیار همدیگر قرار دهند. چون در این زمان نیازی نمیبینند بسیاری از مسائل خانوادگی و شخصی خود را مطرح کنند.
گاهی هم پیش میآید موضوعی مربوط به گذشته فرد است که تأثیری در زمان حال او ندارد و نگفتن آن هم مشکلی به دنبال نخواهد داشت، پس میتواند مطرح نشود اما در ارتباطات زناشویی هر موضوعی که مربوط به گذشته است و در زمان حال تأثیر گذار است حتما باید مطرح شود. در واقع تا قبل از ازدواج، هر کسی باید صادقانه همه چیز را در مورد خود بیان کند تا طرف مقابل قدرت تصمیم گیری و حق انتخاب داشته باشد.
دروغهای دوران زناشویی! وقتی دروغ گفتنهای یک شخص در دوران آشنایی یا نامزدی بیش از حد ادامه پیدا کند، میتواند در نهایت منجر به جدایی شود اما بعد از ازدواج شرایط فرق میکند، باید بیشتر تلاش کنیم و اگر طرف مقابلمان دروغ میگوید او را کمک کنیم تا مشکلش حل شود.
بهترین واکنش چیست؟
۱ وقتی همسرمان دروغ میگوید: ما به هیچ وجه نباید با تحقیر و توهین و سرزنش، شخصیت طرف مقابلمان را زیر سؤال ببریم چون اگر در ارتباط زناشویی، شخصیت یک طرف زیر سؤال برود، آن رابطه به سختی ترمیم میشود؛ ضمن اینکه رفتارهای پنهانی شخص دروغگو هم بیشتر تقویت میشود.
۲ بهترین راههای مقابله با دروغ: بهترین کار، استفاده از محرکهای آزار دهنده برای طرف دروغگو است؛ یعنی میتوان او را از چیزهای مورد علاقهاش محروم کرد. اینگونه تقویتهای منفی به شرط اینکه با صبر و حوصله همراه باشد مؤثر واقع خواهد شد.
۳ به فرد دروغگو تذکر بدهیم: اگر مشکل دروغگویی افراد بیمارگونه نباشد، حتما با تذکر طرف مقابل مبنی بر ادامه ندادن آن، برطرف خواهد شد. البته نباید مشکل دروغگویی شخص را با حالتی ناشی از سرزنش و تحقیر با او مطرح کنیم؛ چون در بسیاری از موارد نتیجه عکس میدهد و حتی مقاومت فرد را هم بالاتر میبرد. در واقع نکته مهم در خانواده، شناخت حقوق زن و مرد و احترام به آن است.
۴ بیان و لحن مناسب: توجه به ۳ویژگی مهم یعنی نوع کلام، لحن گفتار و زبان بدن هنگام بیان درخواست و گفتوگو در چگونگی برقراری ارتباط بسیار مؤثر است. وقتی ما با حالتی حق به جانب همراه با اخم و خشم از حق و حقوق خود دفاع میکنیم «من توی این زندگی حق دارم. به تو هم اجازه نمیدم به کارهای من دخالت کنی. من به هر کسی بخوام کمک میکنم و...» با زمانی که با لحنی مهربان میگوییم «من چون خیلی دوست دارم کمکی به تو بکنم، نمیخوام مشکل مالی برات پیش بیاد.
اگر مشکلی هست به من هم بگو و...» خیلی متفاوت است. وقتی نمیتوانیم رفتار مناسبی در مقابل همسرمان داشته باشیم، خیلی عجیب نیست که او هم نخواهد مسائل و مشکلاتش را به ما بگوید یا حتی به ما دروغ بگوید. گاهی لحن کلام ما آنقدر پرخاشگرانه و تأکیدی است که طرف مقابل فکر میکند داریم برای او تعیین تکلیف میکنیم. بنابراین توجهی هم به حرف ما نمیکند.
۵ دروغهای خود را توجیه نکنیم: اینکه ما گاهی به خاطر ناراحت نشدن طرف مقابل یا جلوگیری از به هم خوردن رابطه، همسرمان را در جریان بعضی مسائل حساسیت برانگیز قرار ندهیم، باعث نمیشود به خود اجازه دهیم دائم به همسرمان دروغ بگوییم! در واقع اگر ما انجام کاری را حق خود میدانیم، میتوانیم شجاعانه از آن دفاع کنیم ولی اگر کار ناشایستی انجام دادهایم که حتی نمیتوانیم مطرحش کنیم، پس اصلا چه دلیلی داشته که آن را انجام دهیم!
۶ از اعتماد همسرمان سوءاستفاده نکنیم: با توجه به اینکه اساس و پایه زندگی مشترک صداقت است، اگر افراد نتوانند صداقت داشته باشند نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند؛ بنابراین به گونهای رفتار نکنید که این اعتماد از شما سلب شود. فراموش نکنیم اگر ما بتوانیم محدوده حریم شخصی یکدیگر را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم، دلیلی برای دروغ گفتن باقی نخواهد ماند. البته وقتی یک نفر شروع به دروغگویی میکند طرف مقابل هم معمولا به این رفتار او دامن میزند.
۷ صداقت؛ ضرورت ارتباط زناشویی: به طور کلی ضرورت پایه ریزی صحیح یک ارتباط موفق، صداقت است، یعنی وقتی هر کدام از دوطرف صداقت داشته باشند، اعتماد به وجود میآید و وقتی دوطرف به هم اعتماد میکنند میتوانند نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند. بنابراین به هیچ عنوان در هیچ دورهای و با هیچ بهانهای ازجمله ترس از ترک طرف مقابل، از بین رفتن آبرو یا هر توجیه دیگری مجاز به دروغگویی نیستیم چون در هر صورت دروغ، صفتی منفی و آسیب زننده است.
کارشناس: دکتر سعید آزادی عصر روانشناس بالینی و مشاور خانواده
سؤال: دختری ۲۴ساله هستم و دانشجوی مقطع کارشناسی. ۳ ماه است که با یکی از هم دانشگاهیهایم نامزد کردهام. من خودم اهل شهر کرمان هستم و خواستگارم اهل بابلسر اما هر دویمان در کرمان دانشجوییم و بهمن همین امسال فارغ التحصیل میشویم. ۳هفته است که متوجه شدهام نامزدم در شهر خودشان دنبال کار میگردد. من دوری از خانواده برایم خیلی سخت خواهد بود. چندبار از او خواستم که در کرمان دنبال کار بگردد اما گفت نظرش تغییر نمیکند و من باید همراه او به بابلسر بروم. به نظر شما باید چه کار کنم؟ چطور میتوانم او را راضی کنم که بعد از ازدواج در کرمان زندگی کنیم؟
پاسخ: شما و نامزدتان باید با یکدیگر به توافق برسید. یک نفر از شما یک شهر و نفر دیگر شهر دیگری را برای زندگی ترجیح میدهد. توافق یعنی یک نفر باید به نفع دیگری کنار بیاید. چنین مواردی را در زندگی مشترک نمیتوان ۵۰درصدی درنظر گرفت؛ یعنی اینکه ۵۰درصد خانم حق داشته باشد و ۵۰درصد آقا. شما دوست عزیز به عنوان گام اول باید نظر خانوادهتان را هم در این باره بپرسید و ببینید آیا خانوادهتان با مهاجرت شما به یک شهر دیگر مخالفتی ندارند.
شما طی گفتوگو با نامزدتان مطلع شدهاید که ترجیح ایشان این است که در شهر خودش تشکیل خانواده بدهد. با توجه به این مسئله تلاش شما در این زمینه که بخواهید او را راضی یا وادار به زندگی در شهر خودتان بکنید نه تنها نتیجه بخش نخواهد بود بلکه میتواند زمینه ساز اختلاف بعدی شما و ایشان باشد. همچنین در فرهنگ و قانون کشور ما، تعیین محل سکونت با مرد است. بنابراین به عنوان گام دوم ببینید اگر بعد از ازدواجتان به یک شهر دیگر مهاجرت کنید آیا میتوانید از لحاظ احساسی و عاطفی دوام بیاورید یا نه؟ به عبارت دیگر سبک سنگین کنید ببینید ازدواج با نامزدتان که به او علاقهمند هستید برایتان ارجحتر است یا نزدیک بودن و در کنار خانواده، اقوام و شهر و دیارتان بودن. این شما هستید که باید با خودتان روراست باشید و تن به انتخاب دهید.
حین تصمیم گیری این نکته را درنظر بگیرید که در مسئله ازدواج به خصوص در جامعه ما که موقعیت و خرده فرهنگهای خانوادگی زیادی وجود دارد توافقهای قومی و فرهنگی مستلزم تطابق و سازگاری زیادی است. به خصوص برای شمایی که تصمیم میگیرید از خانواده و شهر و دیارتان فاصله بگیرید و در شهر همسرتان زندگی مشترکتان را آغاز کنید. قبل از تصمیم گیری باید توان پذیرش و سازگاری خود را با شرایط جدیدی که در انتظارتان هست بسنجید و ببینید آیا در چنین شرایطی توان تطابق پیدا کردن و سازگار شدن با تغییرات موجود را دارید یا خیر. به عنوان سخن آخر به دلیل تفاوتهای فرهنگی و موقعیتی زیادی که با همدیگر دارید بهتر است قبل از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک حتما از یک مشاور خانواده برای ایجاد تطابق فرهنگی کمک بگیرید.