loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 1299 دوشنبه 1394/01/03 نظرات (2)

مذهب شیعه (تشیّع) از چه زمانی شکل گرفت؟

√ آیا شیعه ساخته و پرداخته یهودیان است؟

آیا عبدالله بن سبای یهودی این مذهب را درست کرده است؟


اهل سنّت در این باره معتقدند:

"عبدالله ابن سبا" مردی یهودی از اهل صنعای یمن در زمان عثمان خلیفه سوم به صورت ظاهری اسلام آورد ولی در پنهانی مکر و حیله میان مسلمانان به کار می برد و در شهرهای بزرگ اسلامی مانند شام، کوفه و بصره و مصر گردش کرده و در مجامع مسلمین منافقانه حاضر می شد و مردم را تبلیغ می نمود بر آنکه پیغمبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را نیز مانند عیسی بن مریم علیهما السلام رجعتی است و همچنانکه هر پیغمبری را وصیی است از اهل خود، وصی پیامبر اسلام نیز حضرت علی علیهما السلام است و او خاتم اوصیاست هم چنانکه حضرت محمد صلی الله علیه وآله و سلم خاتم انبیاء بود و عثمان این حق را غصب کرده و درباره علی علیه السلام ستم نموده است پس باید قیام کرد و حق را به اهلش باز گردانید همچنین گفته اند که همین عبدالله بن سبا، مبلّغین خود را به شهرهای اسلامی فرستاده و دستورشان داده تا به بهانه امر به معروف و نهی از منکر فرمانداران وقت را بکوبند و در نتیجه همین تبلیغات بود که مردم بر عثمان خلیفه سوم شورش کرده و او را به قتل رساندند و باز می گویند که پس از آنکه مسلمانان با حضرت علی علیه السلام بیعت کردند و طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان به بصره رفتند، بیرون بصره بین علی علیه السلام و آن دو که سران سپاه بودند شروع به صلح و تفاهم شد! ابن سبا و پیروانش دیدند اگر این تفاهم صورت بگیرد سبب اصلی قتل عثمان که در واقع خود سبائیان (شیعیان) بودند مشخص گشته و کشته خواهند شد، لذا شبانه سبائیان در هر دو لشگر نفوذ کرده و شروع به تیر اندازی به طرف مقابل کردند و به خاطر ترس و حس بد بینی که در دو لشگر نسبت به یکدیگر بوجود آمد جنگ بصره که معروف به جنگ جمل است اینگونه اتفاق افتاد و هیچ یک از فرماندهان هر دو لشگر تصمیم به جنگ نداشتند!!! و ندانستند که مسبّب اصلی جنگ کیست و لذا هیچ کدام از دو لشگر گناهکار نیستند زیرا فقط از خود دفاع نموده اند!!

اهل سنت این چند نفر را شیعه و پیرو ابن سبا دانسته اند:

ابوذر غفاری؛

عمار یاسر؛

مالک اشتر نخعی؛

و معتقدند بعد از آن، کسانی که از عبدالله بن سبا پیروی کردند کم کم شیعه نام گرفتند و می گویند: شيعه يك حزب سياسي و شعبه اي از مذهب يهود است! و تا قبل از عبد الله بن سباي صنعاني نامي از شيعه در تاريخ اسلام نبوده است.

یک سؤال اساسی از اهل سنّت:

از اهل سنّت می پرسیم این حرف ها، تهمت است و شایسته نیست شیعیان را با این نسبت ها متهم نمایید!

آن ها جواب می دهند: داستان عبدالله بن سبا در کتاب های زیادی بیان شده است لذا ما اطمینان به صحّت آن پیدا می نماییم.

شیعه جواب می دهد که: اگر ممکن است کتاب هایی که داستان عبدالله بن سبا، در آن نقل شده است بیان کنید!

خواهید دید که همه آن ها این داستان را از یک منبع، یعنی کتاب "تاریخ طبری" نقل نموده اند پس با وجود اینکه این مطلب در کتب مختلف بیان شده است امّا همه آن ها به منزله یک منبع به حساب می آید.

سید رشید رضا در کتاب "الشیعه و السنه" مطالبی را راجع به همین ابن سبا نقل کرده و سپس منبع خود را در نقل این افسانه کتاب تاریخ ابن اثیر می داند.

ابن اثیر این داستان را به طور کامل نقل نموده سپس گفته است که این مطالب را از کتاب "تاریخ امام ابو جعفر محمد طبری (تاریخ طبری)" گرفته ام.

"ابن کثیر" این داستان را با تمام خصوصیاتش در کتاب "البدایه والنهایه" از کتاب تاریخ طبری نقل کرده است.

"ابن خلدون" فیلسوف مورخان هم این داستان را در کتاب "المبدا و الخبر" از کتاب تاریخ طبری نقل نموده است.

"فرید وجدی" نیز در کتاب دائرة المعارف خود، این داستان را نقل کرده و گفته است که مدرک او تاریخ طبری می باشد.

"بستانی" نیز افسانه عبدالله بن سبا را در دائره المعارف خود آورده و گفته که آن را از ابن کثیر گرفته و چنانکه گفتیم ابن کثیر هم از تاریخ طبری اخذ کرده است.

"احمد امین مصری" این افسانه را کتاب "فجر الاسلام" آورده سپس مدرک خود را در نقل آن افسانه کتاب تاریخ طبری ذکر می کند.

"حسن ابراهیم" هم این داستان را به نقل از تاریخ طبری ذکر می کند.

"نیکلسن" در کتاب "تاریخ الادب العربی" و دوایت. م. دونالدسن در کتاب عقیدة الشیعه مدرک خود را در ذکر این افسانه کتاب تاریخ طبری ذکرکرده اند.

فان فلوتن از خاور شناسان در کتاب خود (السیادة العربیه و الشیعة و الاسرائیلیات فی عهد بنی امیه) ترجمه دکتر حسن ابراهیم و محمد زکی ابراهیم این افسانه را آورده سپس منبع خود را در نقل آن تاریخ طبری می داند.

غیاث الدین بن میرخواند نیز این مطلب را در کتاب حبیب السیر به نقل از تاریخ طبری ذکر کرده است.

پس متوجه شدیم تمام مورّخینی که این داستان را بیان کرده اند همه آن ها، از کتاب "تاریخ طبری" نقل نموده اند.

حال باید دید طبری این داستان را از کجا آورده است:

ابو جعفر محمد بن جریر طبری آملی، افسانه ابن سباء را در کتاب خود "تاریخ الامم و الملوک" فقط و فقط از سیف بن عمر تیمی کذاب نقل کرده است.

سیف بن عمر (تنها راوی افسانه عبدالله بن سبا) کیست؟

سیف بن عمر از قبیله اسید است که محل سکونت او شهرستان کوفه بوده است و وفات او را سال ۱۷۰ هجری در زمان خلافت هارون الرشید ملعون نوشته اند.

سیف بن عمر از نظر رجال شناسان معروف اهل سنت:

امام نسائی؛

یحیی بن معین؛

ابو داود؛

ابن ابی حاتم؛

ابن اسکن؛

ابن حبان؛

دار قطنی؛

فیروز آبادی؛

ابن حجر مکی؛

سیوطی؛

حفی الدین و..

همه او را دروغگو و احادیثش را ضعیف شمرده اند.

خلاصه اینکه:

تمام کتبی که داستان خرافه عبد الله بن سبا را بیان کرده اند این مطلب را از روی کتاب "تاریخ طبری" نقل کرده اند تازه خود طبری هم این مطلب را از شخصی به نام "سیف" نقل کرده است که به گفته بسیاری از بزرگان اهل سنّت مردی کذاب و دروغگو بوده است.

علت انتشار افسانه های سیف در کتب اهل سنت؟

چون از دیر باز اهل سنت علاقه شدیدی به تبرئه کردن بزرگان خود مثل خلفای سه گانه و اشخاصی مثل عایشه و طلحه و زبیر و معاویه علیه الهاویه و از آن طرف خراب کردن وجهه شیعیان بوده اند می دیدند که این دروغگوی ماهر به آرزوهای آن ها جامه عمل پوشیده و حتی برای آن ها جعل کرامت نیز نموده است مثلاً در یکی از روایاتش آورده که عمر در سر نماز لشگریانش را که در حال فتح یکی از سرزمین ها بوده اند را دیده است!!! و لذا بدون توجه به روایت های معتبر دیگر که اکثراً مخالف با روایات اوست و همچنین بدون توجه به نظر رجال شناسان در تضعیف و رد روایات وی، افسانه های او را که از لحاظ ساختاری شباهت عجیبی با داستان دارد را با جان و دل پذیرفتند و خود را با آن راضی کردند.

نمونه ای از درو غ ها وافسانه های سیف:

یکی از دروغ های شاخدار این مرد این است که طبری در تاریخش از او نقل می کند که چون خبر آوردند که ابوبکر برای بیعت بر منبر جلوس کرده است علی علیه السلام همین که این خبر را شنید و چون نمی خواست خدای نکرده در بیعتش با ابوبکر تأخیری روی دهد با یک پیراهن و بدون قبا و شلوار!!! با کمال عجله بیرون آمد و نزد ابوبکر شتافت و در کنار وی نشست و سپس کسی را فرستاد تا لباس هایش را بیاورد و پس از پوشیدن آن ها به جای خود بنشست!!!

در صورتی که تمامی راویان و مورخان معتبر اهل سنت این ماجرا را به گونه ای دیگر نقل کرده اند.

لفظ شیعه از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله رواج داشت!

از طرف دیگر لفظ شيعه را خود پيامبر صلي الله عليه وآله، نام گذاري كرده اند وقتي آيه ۷ و ۸ سوره بیّنه نازل شد پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: "يا علي! اين آيه در مورد تو و شيعيان توست"[۱].

همچنین جابر بن عبدالله انصاری می فرماید: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شدند، حضرت فرمودند: قَد أتاکُم أخِی؛ یعنی برادرم بر شما وارد شد؛ آنگاه دست حضرت علی علیه السلام را گرفتند و رو به کعبه فرمودند: وَالذِی نَفسِی بِیَدِهِ إنَّّ هَذا وَ شیعتَهُ هُمُ الفائِزونَ یَومَ القِیامَه[۲]؛ به خدایی که جانم در دست اوست این علی (علیه السلام) و شیعیان او در روز قیامت از رستگارانند.

مطالب این جزوه عموماً از کتاب "عبدالله بن سبأ و دیگر افسانه های تاریخی" نوشته مرحوم سید مرتضی عسکری نقل شده است.

مسعود رضانژاد فهادان _ ۲۷ آذر ۱۳۹۱


[۱] حليه الاوليا حافظ ابونعيم اصفهاني_مناقب خوارزمي، فص ۱۷_شواهدالتنزيل الحسكاني_كفايه الطالب گنجي، ص ۱۱۹.

[۲] فصل نهم مناقب خوارزمی.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محمد حامد دلشادپور در تاریخ 1394/03/28 و 0:41 دقیقه ارسال شده است

با عرض سلام مطالب بسيار جامع و دلنشين است و اين حقانيت شيعه رو ميرسونه که پيامبر خدا ص رستگارى را به حضرت على ع و شيعيان آن حضرت نسبت دادند. محمد حامد دلشادپور 920685433 دانشگاه لنجان

این نظر توسط محمد حامد دلشادپور در تاریخ 1394/03/28 و 0:41 دقیقه ارسال شده است

با عرض سلام مطالب بسيار جامع و دلنشين است و اين حقانيت شيعه رو ميرسونه که پيامبر خدا ص رستگارى را به حضرت على ع و شيعيان آن حضرت نسبت دادند. محمد حامد دلشادپور 920685433 دانشگاه لنجان


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری