درآمدی بر دانش هیپنوتیزم
در این نوشتار سعی داریم تا با بررسی اجمالی ذهن ناخودآگاه به جایگاه و نقش دانش هیپنوتیزم، در اصلاح رفتار و رسیدن به قلهٔ موفقیت بپردازیم.
تمام حرکات و سکنات انسان، نتیجه دستور مستقیمی است که از ذهن صادر میشود به عبارت دیگر، انسان در ازاء هر کاری که تصمیم به انجام یا ترک آن میگیرد نیازمند یک ابلاغیه است. ابلاغ و دستوری از ذهن به قوای بدن، مبنی بر انجام یا ترک آن.
از طرف دیگر افعال انسان، منحصر در افعال ارادی نیست بلکه بخش اعظمی از افعال و حرکات انسان به افعال غیر ارادی اختصاص دارد افعال غیرارادی مثل ضربان قلب یا مراحل هضم و جذب و دفع غذا و گردش خون، حتی بسیاری از پلکزدنهای انسان را نیز در بر میگیرد.
ذهن هر انسانی بخشی از حقیقت وجودی اوست. انسانها مشخصاتی دارد که دست و پا و چشم و خط ابرو و صدها مورد دیگر، تنها بخشی از مشخصههای او را شکل میدهند و باعث تمایز او از انسانهای دیگر میشوند.
اما همه مشخصههای انسان به چشم و ابرو و عضلات ظاهری محدود نمیگردد بلکه یکی از مؤلفههای خیلی مهم در شکلگیری شخصیت هر انسان، ذهن اوست. نتیجه میگیریم ذهن هر انسان بخشی از موجودیت اوست که معرفی او بدون در نظر گرفتن آن، معرفی کاملی نخواهد بود.
از طرف دیگر، ذهن هر انسانی از دو حیثیت و دو جهت تشکیل یافته است:
- ذهن خوآگاه
- ذهن ناخودآگاه
ذهن خودآگاه، مسئولیت افعال و حرکات ارادی انسان را بر عهده دارد در عوض، ذهن ناخوآگاه، افعال و حرکات غیر ارادی را مدیریت میکند.
در فرایند غذاخوردن، تا مرحله قورت دادن از آن جهت که در زمره افعال ارادی انسان است ذهن خودآگاه آن را مدیریت میکند اما بعد از قورت دادن، ذهن ناخودآگاه انسان است که فرایند هضم و جذب و دفع غذا را به طور دقیق مدیریت و نظارت میکند نظارتی دقیق که اگر ذرهای تخلف صورت گیرد ممکن است منجر به مرگ انسان شود اما چون از دایره افعال ارادی انسان خارج است و در زمره افعال غیر ارادیست تحت مدیریت ذهن ناخودآگاه انسان قرار گرفته میگیرد.
فوائد وجود ذهن ناخودآگاه:
خداوند متعال از روی حکمت و مصلحت و محبت خویش بر مخلوقات، تدبیر بخش اعظمی از مدیریت انسان را بر عهدهٔ ذهن ناخودآگاه او سپرده است.
این کار منشأ فوائدی جدی و فراوانی است از جمله:
- در غیر این صورت، موقع خواب همه ما میمردیم زیرا در خواب، خودآگاهی انسان به حداقل میرسد و این باعث اختلال سیستم خونرسانی به مغز و دیگر اعضاء بدن میشد و در نتیجه هر انسانی با اولین خواب میمُرد.
- نسپردن مسئولیت تدبیر امور مملکت بدن انسان به ذهن خوآگاه و سپردن آن به ذهن ناخودآگاه باعث تمرکز حواس میشود زیرا در غیر این صورت، تدبیر امور مختلف بدن باعث میشد من، موقع نوشتن و شما، موقع مطالعهٔ این نوشته، تمرکز نداشته در نتیجه هیچ کاری به نحو شایسته صورت نگیرد.
- این کار باعث میشود انسان از تشویش ذهنی در امان بماند زیرا همانطور که اطلاع دارید هیچ یک از حوادث و رویدادهایی که از طریق یکی از حواس پنجگانه یا حتی آنهایی که با غیر حواس پنجگانه وارد ذهن میشود مثل چیزهایی که انسان آنها را حدس میزند یا در خواب میبیند هرگز از بین نمیرود حتی تصاویر و صداهایی که در اولین روز تولد دیدهایم هرگز از بین نرفته بلکه فقط از کانال ذهن خودآگاه عبور کرده و وارد ذهن ناخودآگاه انسان شده است تصور کنید اگر همه این دانستهها و ورودیها به یکباره در ذهن انسان تداعی شود چه وحشت عظیمی به انسان دست میدهد مواجه شدن با صحنههای فراوانی که انسان در طول عمر خود آنها را به طرق مختلف درک کرده است بسیار وحشتناک است خصوصاً اینکه این صحنهها تماماً صحنههای آرام و بیصدا نیستند بلکه هر یک از این صحنهها برای خود صدا و احساسات متفاوتی را به همراه دارند که درگیری همزمان ذهن با آن واقعاً آزار دهنده خواهد بود.
- در غیر این صورت روابط انسانی مختل میشد زیرا مواجه شدن با انسانی که روزگاری باعث آزار ما شده است غیر قابل تحمل است اما اگر این صحنه ها و حوادث تلخ، توسط ذهن ناخودآگاه انسان بایگانی شود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
- یکی از کارهایی که ذهن ناخودآگاه ما به عهده دارد این است که به طور دائم صحنهها و حوادث و افکار غیرضروری را فیلتر میکند و مانع از ورود آن به سیستم ذهن خودآگاه میشود تصور کنید برای رفتن به مدرسه چه مسیری را طی میکنید اگر قرار بود تمام آن صحنهها و صداها نظر شما را به خود جلب کند موقعی که سر کلاس حاضر میشدید چه وضعی داشتید چه قدر خسته و مضطرب میشدید اما بدون اینکه شما بدانید همه آنها در مسیر مشخصی که ذهن ناخودآگاه نام دارد هدایت و بایگانی میشود و تنها حوادث و افکار مهم و ضروری و حیاتی یا آنهایی که با گذشته شما ارتباط دارند از فیلتر ذهنی ناخودآگاه شما عبور میکنند. همین فیلترینگ در مورد افکار مزاحم نیز صدق میکند لذا افرای که فیلترینگ ذهن آنها ضعیف عمل کرده و افکار مزاحم به درونشان راه پیدا میکند افرادی پریشان و خسته هستند.
چنانچه بیان شد یکی از وظائف ذهن ناخودآگاه، فیلتر کردن و حراست از روان انسان است او فقط به چیزهایی اجازه ورود به عالم ذهن را میدهد که بشناسد و با آنها مأنوس باشد. سیستم فیلترینگِ ذهنِ ناخودآگاهِ انسان دقیقاً مثل منشیِ رئیس یک اداره است که اجازه ورود افراد ناشناس را به دفتر رئیس نمیدهد زیرا اگر قرار باشد هر کسی آزادانه به دفتر رئیس وارد شود آرامش لازم برای مدیریت آن مجموعه به هم خورده نظام آن اداره مختل میشود برای همین رئیس دفتر، مجدانه بر ورود و خروج افراد به اتاق رئیس نظارت میکند.
این عملکرد ذهن به نفع خود ماست با این حال میتواند منشأ آثار زیانباری هم باشد از جمله اینکه بسیاری از تصمیمات خوب ما به بهانهٔ ناآشنا بودن توسط ذهن ناخودآگاه به سادگی دفع شده و اجازه ورود و فعلیت پیدا نمیکنند.
برای هر یک از ما در طول دوران زندگی بارها و بارها اتفاق افتاده است که تصمیم گرفتهایم کار زشت و مضری را ترک کنیم یا برای انجام یک کار مفید برنامهریزی کردهایم اما هربار به سادگی، آن تصمیم به فراموشی سپرده شد و برای تحقق آن با مانع ذهنی مواجه شدیم! چرا؟ زیرا وقتی شما تصمیم به ترک کار خاصی که به آن اعتیاد دارید و عادت کردهاید میگیرید ذهن خودآگاه شما با ذهن ناخودآگاه، درگیر شده به این صورت که ذهنِ خودآگاه میگوید: چون این کار برای من مضر است پس باید آن را ترک کنم اما از آنجا که ذهن ناخودآگاه شما با این تصمیم جدید ناآشناست با آن به حکم یک غریبه رفتار کرده و اجازه ورود نمیدهد لذا تصمیم جدید شما مبنی بر اصلاح رفتاری غلط با سادگی هر چه تمام در نطفه خفه شده و از بین میرود دقیقاً مثل غریبهای که میخواهد وارد اتاق رئیس اداره شود.
برای ورود به اتاقِ رئیسِ بدن و عبور از منشی و حراست جلوی درب اتاق، میتوان به یکی از روش های زیر عمل کرد:
- با حراست جلوی درب اتاق رئیس، درگیر شده و او را زمینگیر کرده و سپس به اتاق رئیس وارد شد. این راه اغلب مواقع خصوصاً برای تودهٔ مردم جواب نمیدهد زیرا کمتر کسی پیدا میشود که بتواند با یک اراده پولادین بر حراست ذهن ناخودآگاه غلبه کرده او را زمینگیر نماید. زیرا ذهن ناخودآگاه به خاطر ریاست بر اکثر قوای بدن، دارای قدرتی به مراتب بیشتر از ذهن خودآگاهی است که تنها بر بخش محدودی از رفتارهای انسان ریاست دارد.
- برای غلبه بر حراست ذهن و ورود به اتاق رئیس، خود را با افرادی که اجازه ورود دارند همراه میکنیم تا حراست متوجه حضور ما به عنوان یک شخص ناشناس نگردد. این روش را روش ضمیمهای مینامیم یعنی خود را به دیگری ضمیمه میکنیم تا از فیلتر حراست عبور کنیم. مثل بچهای که از حمام کردن حراس دارد برای این منظور، حمام دادن را به کار دیگری که او به آن علاقهمند است همراه و ضمیمه میکنیم مثلاً داخل حمام به او بستنی میدهیم ضمیمه شدن استحمام به بستنیخوردن باعث میشود حراست ذهن از آن ممانعت نکند.
- روش دیگر، تغییر چهره است؛ مثلاً خود را به شکل همسر رئیس در میآوریم به گونهای که حراستِ جلویِ درب، متوجه ورود فرد ناشناس نشود و از ورود ما ممانعت نورزد. مثل بچهای که به اسم آببازی، او را به حمام میبریم.
- راه دیگر، استفاده از روش رشوهدادن است به این صورت که با ذهن ناخودآگاه وارد معامله میشویم و در ازاء رفتار جدیدی که وانع از ورود آن شده است به او رشوه میدهیم تا مانع ورود آن نگردد مثل کسی که تصمیم به سحرخیزی میگیرد اما به جهت نامأنوسبودن این تصمیم توسط حراست ذهنِ ناخودآگاه متوقف شده است اما میتواند قبل از اجرای این تصمیم به ذهن ناخودآگاه خود در صورت رفع فیلترینگ این تصمیم پاداش دهد. مثلاً بگوید اگر سحرخیز شدم عصرها به دوچرخه سواری یا سینما میروم.
- راه دیگر اصرار است یعنی شخص در رسیدن به مقصد، خسته و ناامید نشده بلکه بر تصمیم خود اصرار بورزد با این کار، کمکم حراست ذهن ناخودآگاه، خسته شده او را عبور میدهد.
- راه دیگر توجیه حراست است به این صورت که بگوید: عبور دادن من برای خود تو هم خوب است و اصلاً فکر نکن من آدم بدی هستم خلاصه سعی کند با عبارات مثبت مسئول حراست را رام کرده خود را از آن عبور دهد مثل عبارتهای مثبت و تلقینهایی که افراد در ابتدای اتخاذ تصمیمات بزرگ انجام میدهند این تلقینات سیستم امنیتی ذهن ناخودآگاه را مختل کرده باعث نفوذ به هسته مرکزی آن میشود.
- هیپنوتیزم
هفت مورد ذکر شده گر چه میتوانند راهکاری مناسب برای عبور از حراست ذهن باشد خصوصاً اگر چندین روش با هم عجین شوند قطعاً مؤثرتر خواهد بود اما روش آخر یعنی استفاده از روش هیپنوتیزم از آنجا که به طور کل سیستم امنیتی ذهن را مختل میکند میتواند یکی از مؤثرترین راههای ممکن برای بهبود وضع موجود و اجرایی کردن تصمیمات بزرگ و رسیدن به قله های سعادت باشد.
- ان شاء الله در صورت استقبال ادامه خواهد داشت.
مسعود رضانژاد فهادان ـ ۱۳ تیرماه ۱۳۹۲
آخرین ویرایش: 10 دی 93