داستان یک خیانت
هیچ گاه فکر نمیکردم با پاسخ دادن به یک پیامک ناشناس اینگونه زندگیام در معرض تاراج قرار گیرد و با دست خودم، آنهم فقط به خاطر یک کنجکاوی ساده، آشیانهای را که چند سال برای ساختنش زحمتکشیده بودم ویران کنم...
زن جوان درحالیکه دختر خردسالش را در آغوشمیفشرد، گریهکنان به قاضی شعبه ۸۲۵ دادسرای مشهد گفت: میدانم اشتباه جبرانناپذیری را مرتکب شدهام و همسرم دیگر نمیتواند به من اعتماد کند، اما من فقط قربانی یک کنجکاوی احمقانه شدم تا جایی که دیگر، زندگیام متلاشی شده است...
زن جوان که به اتهام برقراری رابطه نامشروع و انتشار محتویات مستهجن در شبکههای اجتماعی تلفن همراه هوشمند با اعلام شکایت همسرش دستگیرشده بود، پسازآنکه به سؤالات قضایی قاضی رضازاده پاسخ داد و درباره چگونگی این ماجرا گفت:
چند ماه قبل، زمانی که مشغول انجام کارهای خانه بودم پیامکی با عنوان «سلام» برایم ارسال شد شماره تلفن فرستنده پیام برایم کاملاً ناآشنا بود.
تردید داشتم که به آن پیام پاسخ بدهم یا نه؟! در همین افکار، سیرمیکردم که به خاطر یک کنجکاوی ساده تصمیم گرفتم فرستنده پیام را سرکار بگذارم به همین دلیل در پاسخ او، پیامی با این مضمون: «علیک سلام که چی!» برایش فرستادم، اما همین پاسخ کوتاه به آتشی تبدیل شد که شعلههای آن تمام زندگیام را سوزاند.
ارتباط پیامکی من و سعید، این گونه آغاز شد و مدتی ادامه یافت؛ من هم که فکرمیکردم طرف مقابلم یک پسربچه است و او را سرکار گذاشتهام مدام به پیامهایش پاسخمیدادم.
تا اینکه او از من درخواست ملاقات کرد. به همین خاطر سر قرار با او در اطراف یکی از میدانهای مشهد حاضر شدم، اما وقتی چشمم به جوانی که سر قرار آمده بود، افتاد تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهام. او کارگر فروشگاه محله ما بود، اما دیگر دیر شده بود ونمیتوانستم خودم را پنهان کنم چون میترسیدم او با آبروی من بازی کند به همین خاطر، ارتباطم را با سعید، ادامه دادم.
دیگر به پیامهای شبانه او عادت کرده بودم این ارتباط، تا آنجا پیش رفت که جملات مبتذل و مستهجن برای یکدیگر ارسالمیکردیم. در همین روزها بود که همسرم متوجه موضوع شد و از دادگاه تقاضای طلاق کرد من هم کهنمیخواستم زندگی ام را از دست بدهم چند شکایت مانند تقاضای مهریه مطرح کردم، اما او با دسترسی به پیامکهایی که برای سعید فرستاده بودم دوباره از من شکایت کرد.
حالا هممیدانم این نتیجه آتشی است که خودم آن را شعلهور کردم، ولی نمیدانم عاقبت دختر ۳ سالهام چه خواهد شد.