موانع ازدواج در خانمها
به دفعات خانمهایی به مرکز مشاوره مراجعه میکنند که بهار زندگی را پشت سر گذاشته و هنوز با همسر مناسبی ازدوج نکردهاند. وقتی با این خانمها صحبت میکنم، متوجه میشوم که در بسیاری از موارد، عملکرد نامناسب خود آنها بوده که دچار این گرفتاری شدهاند. روی همین اساس در اینجا برخی از عملکردهای نادرسی که منجر به بروز این مشکل میشود خدمتتان مطرح میشود.
-
ادامه تحصیل:
ادامهٔ تحصیل برای دختر خانمها کار پسندیدهای است اما خانم باید دقت داشته باشد که در حین تحصیلات، بهار زندگی و موقعیتهای ویژهٔ خود برای ازدواج را از دست ندهد. به نظر بنده دختر خانم با وجود علاقهای که به تحصیلات دارد نیم نگاهی هم به خواستگارهای خود داشته باشد تا اگر خواستگار خوبی سراغش آمد به راحتی او را از دست ندهد. دختر خانم میتواند به او جواب مثبت دهد منتهی با او شرط کند که اجازه دهد به تحصیلاتش ادامه دهد. با این کار هم به تحصیلاتش رسیده و هم خواستگار خوبش را از دست نداده است. برخی از دختر خانمها که مشغول تحصیل هستند و در عین حال خواستگارهای خوبی هم دارند گمان میکنند که اگر ـ مثلاً ـ شش سال دیگر هم درس بخوانند حتماً خواستگارهای بهتری برایشان میآید. اما غافل از اینکه یکی از ملاکهای بسیار مهم برای آقایان، سن دختر خانم است. دختر خانم تحصیلاتش بالا میرود و منتظر خواستگار بهتری است؛ اما با نهایت تعجب میبینند که نه تنها خواستگارها بهتر نشدند بلکه هم تعداد آنها کم شده و هم در سطح خواستگارهای قبلی نیستند. چنین دختری که به امید خواستگارهای بهتر خواستگارهای خوبش را کرده، چگونه میتواند خواستگاری را که نسبت به خواستگارهای قبلی در سطح پایینتری است قبول کند و از همان اوّل زندگی را دلچرکین شروع نکند؟! و چگونه میتواند یک عمر در حسرت خواستگارهای قبلی خود نماند؟! -
اشتغال در بیرون از منزل:
برخی از دخترخانمها که شغل و درآمدی دارند در ابتدا به ازدواج با دیدی مادی نگاه میکنند. آنها از یک طرف خود را بینیاز میبینند و از طرف دیگر به خاطر غرور کاذبی که دارند، حاضر نیستند فضایی را تصور کنند که در آن مجبورند از همسرشان اطاعتپذیری داشته باشند. لذا تمایلی به ازدواج نشان نمیدهند. و حال آنکه ازدواج نیاز فطری هر انسانی است. چنین خانمهایی بعد از پشت سر گذاشتن بهار زندگی به تدریج متوجه میشوند که واقعاً نیاز به ازدواج دارند و جز ازدواج هیچ چیز دیگری آرامبخش درون ناآرام آنها نیست. اما افسوس که این دوران به هیچ وجه قابل بازگشت نیست و اگر هم ازدواج کند هرگز نمیتواند با نشاط جوانی، زندگی خود را شروع کند. -
پر توقع و آرمانگرا بودن:
درست است که در ازدواج باید به دنبال کسی باشید که از جهت اخلاقی و رفتاری بیشترین شباهت را به شما داشته باشد. درست است که بهترین همسر کم عیبترین آنهاست؛ اما این مطلب هرگز بدان معنا نیست که شما بتوانید کسی را انتخاب کنید که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد. برخی از جوانها که به شدت آرمانگرا هستند تبحّر خاصی در کشف عیوب دیگران دارند. لذا خواستگارهای خود را یکی پس از دیگری ردّ میکنند تا جایی که به تدریج بهار زندگی آنها سپری شده و توفیق ازدواج را از دست میدهند. البته مطلب بنده بدان معنا نیست که نسبت به همهٔ عیوب بیتفاوت باشید. برخی از عیوب به هیچ وجه قابل اغماض نیستند؛ اما برخی دیگر از عیوب نمرهٔ منفی به حساب میآیند ولی به تنهایی نمیتوانند خواستگار را مردود کنند. شما باید به خواستگار خود نمره بدهید. اگر در مجموع نمرهٔ قابل قبولی گرفت میتوانید به او جواب مثبت بدهید هر چند که نمرهٔ او، نمرهٔ بیست نباشد. -
ابتلا به بیماری توهّم:
جوانهایی هستند که فارغ از زندگی معمولی خود در آرزوی این هستند که یک شبه به پول و ثروت فراوانی دست پیدا کنند. وقتی جوان در چنین آرزویی باشد به تبع خواستگارهای خوبی را که در شأن خود و خانوادهاش هستند رد میکند تا این که خواستگار رؤیایی او درب خانه را بکوبد. فارغ از این که ازدواج با کسی که از جهت مالی بالاتر از خانوادهاش است درد سرهای خاص خود را دارد. چنین آرزویی ممکن است باعث شود تا جوان فرصتهای زیبا و موقعیتهای عالی خود را از دست بدهد و دست آخر جز این که خود را ملامت کند کاری از دستش بر نیاید. -
چشم و همچشمی:
یکی دیگر از موارد تأسف بار در انتخاب همسر، چشم و هم چشمی خانمها در انتخاب همسر دل خواه است. دختر خانمی میبیند که مثلاً برای دختر عمویش خواستگاری آمده که موقعیت اجتماعی خاصی دارد. او هم بدون در نظر گرفتن موقعیت و واقعیات زندگی خود، صرفاً چشم به در دوخته تا چنین خواستگاری برایش بیاید. خواستگارهای خوب اما معمولی جواب ردّ میشنوند و میروند. -
ترس از ازدواج به خاطر مشاهدهمشکلات دیگران:
خواستگار خوبی درب خانه را میکوبد و از خواهر، خواستگاری میکند. خانواده هم بعد از اندکی تحقیق ـ آن هم تحقیقی کاملاً ابتدایی و تشریفاتی ـ به آنها جواب مثبت میدهند و خواهرش وارد زندگی جدیدی میشود. بعد از گذشت چند ماه تازه متوجه میشوند که دامادشان بر خلاف ظاهرش رفتار متفاوتی داشته و تا میتواند به خواهرش ظلم وستم میکند. همین سرنوشت بد ممکن است باعث شود تا خواهر کوچکتر که از نزدیک شاهد صدمات خواهر بزرگتر است از ازدواج منصرف شود و جرأت نکند به خواستگارها جواب مثبت دهد. او با خود میگوید از اوّل تصور میکردیم که دامادمان مرد خوبی است و این گونه از آب درآمد حالا چه تضمینی است که همسر آیندهٔ من هم همانند او نشود. پس اگر یک عمر مجرد بمانم بهتر از آن است که من هم مانند خواهر گرفتار شوم. غافل از این که این دختر بهتر است از تجربهٔ خواهر، استفادهٔ خوبی داشته باشد تا خودش به چنین دامهای مبتلا نشود، نه اینکه اصل صورت مسأله را خط بزند! -
ترس از تنها گذاشتن والدین:
برخی از دخترخانمها که یا تنها دختر خانواده هستند و یا دختر آخر، و از طرفی هم کدبانوی خوبی برای خانه هستند، احساس میکنند با ازدواج خلأ بزرگی در روند زندگی والدینشان ایجاد میشود تا جایی که دیگر نمیتوانند کارهای معمولی خانه را به انجام برسانند. چنین خانمهای روی حسّ مسئولیت پذیری که دارند، به خواستگارها جواب ردّ میدهند تا جایی که بهار و طراوت جوانی خود را از دست میدهند. چنین کاری کاملاً نادرست است و دختر خانم نباید اینگونه با زندگی خود بازی کند. بهترین کار برای این خانم آن است که به تدریج و با یک شیب ملایم برخی از کارهای خانه را به اهل خانه بسپارد تا با رفتن او خلأ جدی در خانه ایجاد نشود. از طرفی از همسرش قول بگیرد که در ماههای اوّلین زندگی بتواند ارتباط بیشتری با خانوادهٔ خود داشته باشد تا در خلأ دوری او والدین دچار مشکل جدی نشوند. -
ترس والدین از ازدواج دختر:
در حالت سابق گفته شد که برخی دختر خانمها به دلیل موقعیت ویژهٔ خود در خانه محور کارهای خانه شدهاند. دختر خانمی میگفت: پدرم از دنیا رفته و من و مادرم تنها زندگی میکنیم. من به دلیل روحیهٔ مسئولیت پذیری که دارم، همهٔ کارهای خانه را انجام میدهم. مادرم هیچ کاری بلد نیست و اگر یک روز خانه نباشم حتی نمیتواند برای خودش تخم مرغ درست کند. شب و روز دراز کشیده و مدام دستور میدهد. حالا سالهاست که دوست دارم ازدواج کنم اما مادر که میبیند با رفتن من مجبور است کارهای خانه را انجام دهد، قلبا راضی به ازدواجم نیست. هر وقت دیگران در مورد ازدواج من صحبت میکند به ظاهر ابراز علاقمند ی میکند، اما وقتی برای خواستگاری تماس میگیرند، به گونه ای صحبت میکند که پشیمان شوند و دیگر تماس نگیرند. چنین خانمهایی باید از همان ابتدا مراقب باشند که همهٔ بار زندگی را بر دوش خود نکشند و به بهانههای مختلف بگذارند مادر و دیگر اعضای خانه هم کارهای خانه را انجام دهند. البته لازم به تذکر است که این کار باید کاملاً محترمانه و با در نظر گرفتن احترام والدین باشد -
روشن شدن آتش عشق به جنس مخالف:
یکی از میوههای تلخ ارتباط با جنس مخالف و کنترل نکردن نگاه، روشن شدن آتش عشق به جنس مخالف است. دختر خانم به دلیل کم دقتی خود با پسری آشنا شده و در این دوستی به یکدیگر قول ازدواج میدهند. دختر خانم سالها در انتظار پسر مینشیند و به خواستگارهای خوب خود هم پاسخ منفی میدهد. بعد از این که دختر موقعیتهای خوب خود را پشت سر گذاشت و به تدریج خواستگارهایش رو به کاهش رفت یکدفعه آقا پسر به دلایل مختلفی ـ من جمله نارضایتی والدینش ـ از ازدواج با او سر باز می زند و با یک معذرت خواهی کار را تمام میکند. حالا دختر خانم میماند و جوانی برباد رفتهاش. او میماند و خاطرهٔ خواستگارهایی که تنها به امید رسیدن به این پسر به آنها جواب رد داده است. - بیتوجهی والدین در ازدواج دختر:
هر خواستگاری که برایم میآید والدینم به بهانههای مختلف به اوجواب منفی میدهند. کارشان شده که فقط روی جوان مردم عیب بگذارند. نمیدانم چه کنم؟ روز به روز سنم بالاتر میرود و مشکلاتم بیشتر میشود، اما والدین توجهی به روحیات من ندارند و حرف خودشان را میزنند.
- نویسنده: حجة الإسلام احمد نباتی
- لایک، فراموش نشود!
- ویرایش مجدّد: پورتال فهادان
- لینک کوتاه این مطلب: http://goo.gl/cuV6DA
برای آگاهی از آخرین مطالب و پیوستن به کانال تلگرامی «پورتال فهادان» اینجا کلیک کنید.