کتاب قوای نامرئی (4)
عشق حقیقی عبارت است از عشق به خدا و مقدسات که آن را عشق معنوی نیز میگویند عشق به تحصیل علم و کشف حقایق از مشتقات آن است. این قسم نیز دارای سه مرحله افراط و تفریط و اعتدال است حد تفریط آن موجب کفر و بیایمانی است حد اعتدالش باعث زهد و ورع و حد افراط آن فوق طاقت بشر است و جز انسان کامل کسی را قدرت تحمل آن نیست این مسئله ثابت است که تعریف عشق کاری است دشوار و هرچه بیشتر در این باره قلم فرسائی شود حق مطلب ادا نخواهد شد و عشق آن طور که هست کمتر افرادی قادر به تعریف و درک آنند زیرا جز عاشق حقیقی کسی به معنای عشق پی نمیبرد.
تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام و سروش
اما به مصداق:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
تا آنجا که میسر شود و جانب اختصار نیز رعایت گردد در تفسیر عشق، مطالبی تقدیم میگردد عشق در حقیقت، مرکز حیات و زندگی جهان است و هر موجودی به عشق ترقی و پیمودن مدارج تکامل، زنده است. تمام موجودات در این عشق شریکاند و در راه پر کردن ساغر دل از این شراب حیاتبخش از تحمل مشقات رویگردان نیستند عدهای از دانشمندان عشق را تأویل به حق کرده و معتقدند: عشق یعنی حق، همه موجودات طالب عشقاند و هریک بر حسب مراتب وجود و درجات تکامل، نمونه و پرتویی از این عشق را دارا هستند هیچ موجودی خالی از عشق نیست حتی عشق به این دنیا که عشقی است مجازی پس از مرگ به عشق حقیقی مبدل میشود.
یوسف مصر در این شهر به بازار یکی است همه باشند خریدار و خریدار یکی است
هم چو پرگار اگر دور زنی در همه جا چو به وحدت نگری نقطه پرگار یکی است
آفتاب رخت ارتافت بهر آینهای مختلف گرچه نماید همه انوار یکی است
عرفا و متصوفه برای وصول به حق، طی مراحلی را لازم دانستند که به ترتیب عبارتاند از: طلب و عشق و معرفت. توحید و استغناء و حیرت و مرحله آخر در نزد همه عرفاء، فناء فی الله است و عاشق در این مرحله، هستی خویش را محو در هستی معشوق مینماید و به درک لذات ناشی از قرب، نائل میگردد.
قوه ایمان[۱]
ایمان به معنای یقین قلبی و اعتماد کامل به قدرت کامله پروردگار و قوای روحی انسان است[۲] و تا شخص به این دو ایمان کامل حاصل نکند نخواهد توانست از قوای روحی و معنوی خویش بهرهای گیرد زیرا خود روح، شراره و پرتویی است از قدرت لایزال حق و اگر ما نتوانیم آثار روح خود را حس کنیم و نسبت به وجود روح یا قوای آن با نظر شک و تردید بنگریم به طریق اُوْلیٰ نخواهیم توانست از قوای نامحدود آن استفاده کنیم بنابراین نخستین شرط ایمان، اعتراف به قدرت خداوند و نیروی روحی انسان است.
محمد غزالی[۳] در عظمت انسان میگوید:
أتزعمُ أنّكَ جِرمٌ صغير و فيك انطوى العالم الاكبرُ[۴]؛ آیا گمان میکنی که تو جرم کوچکی هستی در صورتی که در نفس تو عالم بزرگتری پیچیده شده است. مقصود غزالی از این عالم بزرگ، همانا روح و قوای خلّاقه اوست. شرط دوم ایمان که باعث تکمیل و تقویت قوه ایمان است عمل کردن به اعتراف قلبی است یعنی آنچه را که ما قلباً و باطناً قبول داریم در عمل نیز به کار بریم و إلّا ایمان شفاهی کافی نیست و در تمام ادیان جهان، ایمان شفاهی را ضعیفترین درجات ایمان دانستهاند و ایمان عملی را شرط اصلی و اساسی به حساب آوردهاند.
تأثیر ایمان کامل در تقویت سایر قوای روحی به قدری زیاد است که بحث در آن محتاج کتاب جداگانهای است لذا به همین نکته اکتفا میکنیم که ایمان، کلید گنجهای روح انسان است و تا شخص، کلید ایمان را در اختیار نداشته باشد از ذخائر و قوای روحی بینصیب خواهد ماند تأثیرات قوه ایمان را بیشتر در اعتقادات دینی میتوان مشاهده کرد تمام معجزات و خوارق عادات از نقطه نظر دین در سایهٔ ایمان به عمل آمده و بزرگان دین و زُهّاد وارسته که از قوه ایمان کامل برخوردار بودهاند به این وسیله به شفادادن مفلوجها و زندهکردن مردگان و سایر اعمال معجزه آسا موفق گردیدهاند.
این نکته را هیچ عالِم و حکیمی انکار نمیکند زیرا نظائر این اعمال را در ممالک مشرق از صاحبان کرامت میتوان مشاهده کرد.
هم اکنون در میان پیروان دین مسیح، افرادی یافت میشوند که به قوه ایمان نه تنها خود را معالجعه میکنند بلکه دیگران را هم شفا میدهند و معتقدند هر فرد بشر، به کمک قوه ایمان میتواند خود را به مقام حضرت عیسی مسیح علیهالسلام برساند و مانند آن حضرت، مظهر قدرت پروردگار شود این عقیده، گرچه اندکی اغراقآمیز است لکن بیاساس هم نیست.
فیض روح القدس از باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد[۵]
حضرت عیسی علیهالسلام، به کَرّات و دفعات مختلف، به کسانی که از دست او شفا مییافتند میگفت: ای مرد! یا، ای زن! ایمانت تو را نجات داد؛ یا میگفت: ایمانت را خالص کن تا شفا یابی.
در خبر است که اصحاب، خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کردند که میگویند: که عیسی بن مریم علیهماالسلام، بر روی آب راه میرفته است حضرت فرمودند: اگر ایمانش قویتر بود در هوا هم میتوانست راه برود.
ایمان و نتایج حاصله از آن به صورتهای مختلفی ممکن است ظهور کند چه بسا افرادی که با توسل به سنگ و چوب یا قبور مؤمنین به مراد خویش میرسند و از این نکته غافلاند که ایمان راسخ، موجب نجاتشان شده و تصور میکنند در این قبیل اشیاء، قوائی وجود دارد که موجب شفای امراض یا حصول مقاصد میگردد.[۶]
در شهر بَنارِس، از شهرهای هند که شهر مقدس هندوهاست رودخانهای جریان دارد به نام رود گنگ[۷] (Ganges) که در نظر هندوان دارای اهمیت و احترام خاصی است این رود هر سال یک بار طغیان میکند و هنگام طغیان آبِ این رود، بیمارانی که مرض آنها غیر قابل علاج است از اطراف کشور به شهر بِنارس روی میآورند و در آب این رود، غسل میکنند و ایمان دارند که آب این رود مقدس آنها را شفا میدهد چه بسا افرادی که به سبب همین ایمان، پس از شستشو در آن آب، بهبودی حاصل میکنند. عدهای هم معتقدند که غسل در آب گنگ، گناهان را پاک میکند و هر سال، هزاران نفر برای تطهیر گناهان در آب این رود غسل میکنند.[۸]
بهبودی امراض مُهلک و مُزمن، صَرف نظر از خواص آبهای معدنی از معجزات قوهٔ تلقین و قوای روحی است. واقعهای که ذیلا نگاشته میشود از جمله اموری است که بر اساس تقویت قوهٔ روح قرار دارد.
راه رفتن بر روی آتش:[۹]
جزیره موریتیوس در پانصد و سی میلی مشرق جزیره ماداگاسکار واقع شده و جمعیت آن، هنگام تحریر این مقاله بیش از سیصد و پنجاه هزار نفر بوده است که بیشتر آنها از مهاجرین هندو هستند و عقاید و آداب هندی را به ارمغان آوردهاند یکی از رسوم هندیان این جزیره، راه رفتن بر روی تودههای آتش است.
این مردم، خدائی را به نام دروبادی میپرستند و مجسمه او را ساخته هر سال با جواهرات گوناگون، آرایش میدهند و روپوش سرخ رنگی روی آن کشیده چیزی هم روی سرش قرار میدهند و از معبد، بیرون میآورند و در حضورش مراسم دینی خود را انجام میدهند.
در میدان عمومی که جشن در آن انجام میگیرد گودالی به طول هیجده و عرض ده و عمق دو پا قرار دارد که آن را پر از آتش میکنند.
آتشها را چنین آماده میکنند که ابتدا چوب صنوبر را میسوزانند و همین که شعلههای آن برطرف شد و تبدیل به گلهای آتش شد گودال را پر میکنند. آن وقت بت را وارد میدان مینمایند و دور گودال میگردانند تا آتشها را تبرّک کنند بعد آن را به معبد بر میگردانند و تا سال دیگر همان موقع در معبد میماند بعد روحانیون و کَهَنِه برای رفتن روی آتش پیش میآیند و مردم گروه گروه در میدان حاضر میشوند کهنهای که باید با پای برهنه بر روی آتش راه روند از پانزده روز قبل خود را به وسیله نماز و روزه مخصوص آماده کردهاند بعد رئیس کهنه پیش میآید و در کنار حفره آتش میایستد بزغالهای که قبلاً آماده شده کنار آتش میآورند و رئیس روحانیون با یک ضربت کارد، سرش را جدا میکند و جسدش را یک دور دور گودال میگرداند آنگاه رئیس کهنه کفشهای خود را در میآورد و بر روی آتش به راه رفتن میپردازد و از آن طرف گودال بیرون میآید پس از او، کاهن دیگری که دستهای برگ درخت در دست دارد از روی گودال آتش عبور میکند و سایر کهنه هم به ترتیب از روی آتش میگذرند آنگاه نوبت به زنان میرسد و آنها هم مانند مردان با پای برهنه بر روی تودههای آتش حرکت میکنند و بدون کمترین احساس درد و سوزش از طرف دیگر خارج میگردند گاهی اتفاق میافتد که شخصی از راهرفتن بر روی آتش میترسد.
در این موقع رئیس او را میآورد و صورتش را به حفره آتش نزدیک میکند و او را به داخل میفرستد گاهگاه اتفاق میافتد که پای بعضی از این افراد میسوزد و تولید زخم میکند آنها معتقدند که چنین کسی در نماز و روزهٔ مخصوص دقت نکرده و ایمانش کامل نبوده است.[۱۰] خوانندگان محترم واقفند که یک مجسمه، که در حمل و نقل، محتاج دیگران است قادر نخواهد بود مانع سوختن پای این افراد شود و تنها چیزی که مانع سوختن پای اشخاص است تلقین آنها است.
در خاتمهٔ این فصل، توجه شما را به یکی از اسرار پنهانی روح، معطوف داشته، آرزومندیم مشتاقان را از آن بهرهای باشد. در اثر افاضه شرارهای از ارواح بزرگان ادیان و وارستگان جهان به یک جسم، آن جسم دارای خاصیتی میشود که ما به کمک نیروی ایمان از آن در شفای امراض و حل مشکلات خود میتوانیم استفاده کنیم.
قوهٔ تخیل[۱۱]
گنجینه اسرار ازل باطن ما است در سینه ما است آنچه در ارض و سما است
آئینه دل که مظهر صدق و صفا است در وی متجلی همه انوار خدا است
تخیل در اصطلاح روانشناسی عبارت است از: تجسم صُور و اشکال گوناگون در ذهن که اشیاء و اشکال متصوره با هیچ یک از حواس ظاهر، مواجه نباشد.
صفات تخیّل:
- منشاء حرکت است به این معنی که خیال چیزی زیبا و مطبوع موجب مسرت خاطر و حرکاتی مناسب آن خیال میگردد.
- خیال، توهمانگیز است به این سبب اغلب افراد، خیالات خود را حقیقت میپندارند. و این حالت بیشتر در هنگام بیماری عارض میشود.
- تخیل، تحت تأثیر سایر احساسات قرار میگیرد چنان که اگر شخصی بر بالای بلندی بایستد و در حالیکه چشمانش بسته است خیال سقوط کند تعادل خود را از دست خواهد داد لکن اگر چشمانش باز باشد و استحکام پاهای خود را بر بلندی حس نماید تخیل در مورد سقوط بیاثر خواهد بود.
دانشمندان روانشناس تخیل را به دو نوع تقسیم کردهاند:
- تخیل حضوری: تخیّل حضوری، تصور امور و مناظری است که با ذهن، سابقهٔ آشنائی دارند و در گذشته با خیال کننده، تماس و ارتباط داشتهاند. در نظر آوردن جزئیات آن مناظر یا امور را تخیل حضوری گویند.
- تخیل اختراعی: تخیل اختراعی به دو صورت ممکن است وقوع یابد:
أ. قسم اوّل آن تخیلاتی است که بدون دخالت عقل و به پیروی از امیال نفسانی صورت میگیرد و از درجات پست تخیل محسوب میشود.
ب. قِسمی که در ایجاد آن، عقل و اراده دخالت دارد و عالیترین درجهٔ تخیل است و تمام اختراعات و اکتشافات، زائیده این نیروی عظیم باطنی است که هر یک از افرد بشر بالنسبه از آن برخوردارند متاسفانه جُز، معدودی به خاصیت آن پی نبرده و در تقویت آن کوشش نمیکنند بشر در ترقیات خود مدیون قوه تخیل است تمام اختراعاتی که اکنون مورد استفاده بشر است قبل از وجود یافتن و تکمیل شدن، مخترعین، آنها را با چشم خیال دیدهاند.
در اصل قوه تخیل همان قوه فکر است با این اختلاف که فکر شُعاعی است از روح که خالص و بدون زیور و آرایش باشد اما خیال، فکری است که با زیورها و زینتهای ذهن، تزئین شده باشد. مثال: اگر یک نقاش بخواهد تصویری بکشد ابتدا با سیاه قلم خطوطی رسم میکند که حدود و اسکلتِ تصویر را تعیین میسازد این خطوط که مایهٔ اصلی تصویر است به قوه فکر شباهت دارد و رنگ روغنهای بعدی که با استفاده از آنها تصویری زیبا به وجود میآید شبیه قوهٔ خیالند که فکر را آرایش داده و جزئیاتی که ابتدا مشهود نبود ظاهر میسازد تخیل اختراعی از عالیترین عطایای پروردگار است که هر کس به نسبتی از آن سهمی دارد.
بیا که نقش تو در زیر و هفت پرده چشم کشیدهایم به تحریر کارگاه خیال
چنانچه قوه تخیل وجود نداشت دنیای کنونی به این درجه از تکامل مادی و معنوی نمیرسد آیا این همه اختراعات عجیب و اکتشافات حیرتانگیز از چه و کجا به وجود آمده چه کسانی به این درجه از قدرت علمی دست یافتند که این اختراعات را به وجود آوردند؟ آیا اینان برتر از انسان بودند یا بر قوای ماوراءالطبیعه تسلط داشتند مسلماً خیر، آنها هم انسان بودهاند حتی افرادی عادی لکن با داشتن ارادهای قوی و تقویت نیروی خیال، موفق شدند چنین شاهکارهائی به جای گذارند گرچه عمری در راه رفاه بشر کوشش کردند و از لذایذ، بینصیب ماندند ولی در عوض، بشریت را تا ابد مدیون خود ساختند و صفحات زرین تاریخ اکتشافات را با نام پُر افتخار خویش مزیّن نمودند. دنیا، هرگز نام توماس ادیسون پدر اختراعات و مخترع برق را فراموش نخواهد کرد نام پر افتخار ساموئل مورس هیچگاه از یادها نخواهد رفت زیرا او کسی است که تلگراف را اختراع کرد الکساندر گرا هامبل دستگاهی کاملتر از تلگراف به وجود آورد او بود که تلفن را به عالم بشریت تقدیم نمود مخترع بزرگوار دیگری به نام سیروس. و. فیلد، کابل دریایی را به وجود آورد و امروز در سایه تخیّلات اوست که قارههای جهان به وسیله کابل دریایی به یکدیگر مربوط گردیدهاند. مرد جاویدان دیگری به نام مارکنی در سایه تخیل اختراعی خود، تلگراف بیسیم را به وجود آورد اکنون توسط این دستگاه هر مسافر در وسط اقیانوس میتواند به وسیله مخابره تلگرافی کسان خود را در هر نقطه از جهان از وضع خود آگاه سازد. تلویزیون که امواج را به صورت تصویر در اختیار ما میگذارد از تراوشات خیال ساویر و فیلیپس هلندی و بِرد انگلیسی و زوریکن آمریکائی و فونآردن آلمانی است. هواپیماهای سریع السیر که امروز بهترین وسیله مسافرت و حمل و نقل است ثمرهٔ تخیلات برادران رایت است. قوهٔ خیال در تمام امور زندگی، تأثیرات غیر قابل انکاری دارد کاظمزاده ایرانشهر، روانشناس معروف ایرانی در کتاب «تداوی روحی» درباره تأثیر قوه خیال وقایعی ذکر کرده که از نظر اهمیت این فصل به دو واقعهٔ کوتاه، اشاره میگردد.
یک پزشک فرانسوی مینویسد: در کشور الجزایر مشغول طبابت بودم روزی مریضی نزد من آمد و از یبوست معده شکایت داشت من نسخهای نوشته به او دادم و گفتم: این دارو را بگیرد و با یک کاسه آب مخلوط کرده بخورد فردای آن روز، شخص مذکور پیش من آمد و اظهار تشکر بسیار کرد و گفت داروی دیروز کاملاً اثر کرد. سوال کردم نسخه دیروز، کجاست جواب داد طبق فرمایش شما آن را با یک کاسه اب مخلوط کرده خوردم معلوم شد بیمار به جای دارو، نسخه را با آب خورده و قوّه تخیل او به تصور اینکه دارو، همین است کار مُسهِل را انجام داده است.[۱۲] واقعهٔ دیگر، مسافری در یک شب به شهری وارد میشود و در اتاقی در هتل میخوابد نیمه شب در اثر تنگی نفس، بیدار میشود و گمان میکند علت ناراحتی او کثیفبودن هوای اطاق و برای تهویه هوای اطاق به دنبال پنجره میگردد و به علت عدم آشنائی و تاریکی زیاد موفق به یافتن کلید برق نمیشود پس از قدر جستجو در تاریکی به خیال خودش پنجره را پیدا میکند و یکی از شیشههای آن را میشکند و سر خود را به شیشه نزدیک میکند تا با استنشاق هوای تازه حالش خوب شود همین که حالش خوب و تنگی نفس مرتفع شد و میخوابد و فردا همین که بیدار میشود متوجه میگردد به جای شیشه پنجره آئینه دیواری را شکسته و پنجره کاملا سالم است در اینجا نیز قوه خیال اثر خود را آشکار ساخته و بهبودی حال مسافر در اثر قدرت خیال بوده والا هوای اطاق به علت سالم بودن پنجره بلا تغییر مانده بود.
انشاءالله ادامه دارد...
- صفحات ۲۳ تا ۳۰ از کتاب قوای نامرئی نوشته حسین الماسیان (با اندکی تصرف)
- پاورقی: تقریر درس استاد سید احمد سجادی
- به قلم مسعود رضانژاد فهادان
- و حروفچینی از خانم س. فرزادپور
۱۳ اسفند ۱۳۹۱
[۱] باید توجه داشت که تخصص نویسنده، یعنی جناب آقای حسین الماسیان، انرژیدرمانی و مانیهتیزم و هیژنوتیزم و علومی از این قبیل است و نامبرده نسبت به علوم انسانی و مبانی نظری اسلامی تخصصی نداشته و ندارد لذا در نوشتههای ایشان چه در این کتاب و چه در کتابهای دیگر، مباحث اصیل دینی و معرفتی با مکاتب و نحلههای انحرافی تصوف و صوفیگری و شعوبی و علیاللهی مخلوط گردیده است. بر همین اساس شرعاً بر خواننده لازم است به جهت جلوگیری از انحراف عقیدتی و فکری هر مطلب را با پاورقی آن مطالعه نموده تا اشکالات با تصحیح صورتگرفته شده مطالعه شود.
[۲] ایمان، اعتقاد قلبی به خدا و فرستادگان او میباشد و در هیچکجا شرط ایمان، اعتقاد به قوای روحانی معرفی نشده است و مطلب نویسنده به مرام صوفیون، نزدیکتر است.
[۳] محمد غزالی یکی از علماء اهل سنت است که در کتب خود یزید را زشتی قیام علیه امام حسین علیهالسلام و شهادت ایشان و همراهانشان تبرئه کرده و معتقد بود چون امام حسین علیهالسلام بر علیه خلیفهٔ وقت، قیام عملی نموده لذا واجبالقتل بود. بر همین اساس یزید به نظر اجتهادی خود و بر طبق وظیفهٔ شرعی خویش عمل کرده است لذا نه تنها ملعون نیست بلکه مأجور نیز هست و حتی میتوان او را در قنوت نماز شب، به عنوان یکی از چهل مؤمن دعا کرد. همچنین وی لعن بر یزید را جایز نمیدانست. لعنَةُالله علیه و علی اتباعهم اجمعین الی قیام یومالدین.
[۴] ظاهراً مطابق کتاب تفسير القرآن الکريم، جلد ۴، صفحهٔ ۳۹۰ و ۳۹۱ و همچنین طبق کتاب اسرار الحكم, جلد۱، صفحهٔ ۲۶۵ – ۳۶۷، این حدیث، مصراعی از شعر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است و ارتباطی با محمد غزالی ندارد.
[۵] غزلیات حافظ
[۶] این مطلب، به مرام وهّابیهای ملعون شباهت زیادی دارد، ما معتقدیم ایمان، ظرف است و تنها می تواند قابلیّت انسان را برای دریافت فیوضات حق، آماده سازد چه آن فیوضات، مستقیماً از ناحیهٔ پروردگار دریافت شود و چه آنکه با واسطهٔ فیضبخشی ائمهٔ اطهار علیهمالسلام حاصل گردد. دقت در این نکته بسیار حائز اهمیّت است که در بسیاری موارد، علاوه بر ایمان، قداست اشیائی مثل ضریح مطهر ائمهٔ اطهار علیهمالسلام، ظرف و قابلیّت انسان را در دریافت فیوضات حق بالا میبرد.
[۷] کومبا ملا، نام جشن مقدسی است در هند، که در آن شمار فراوانی از افراد، هر ۱۲ سال یکبار با جمعیتی بین ۱۰ تا ۷۰ میلیون نفر، از سراسر کشور، برای غسل کردن در آب رودخانه گنگ جمع میشوند. آخرین کومبا ملا در ژانویه ۲۰۱۰ در هاردوار برگزار شد.
[۸] آنچه بیان شد علاوه بر خرافی بودن با اغراق زیادی همراه است که باعث شده است میلیونها انسان با عریان کردن کامل خود، اسباب عیش و شهوترانی خود و دیگران را فراهم سازند. انصاف این است که اگر اندک آثاری هم اگر به همراه داشته باشد یا از باب تلقین است یا از باب مرتاضی و کارهایی شبیه به این که در شرع اسلام حرام است در نتیجه با آنچه در باب مراسم و شعائر دینی ما شیعیان و آثار شگفت آن وجود دارد از زمین تا آسمان متفاوت است.
[۹] در رابطهٔ با اعمال خارقالعادهای که هندوها انجام میدهند باید متذکر شد که برخی از اینها به خاطر تقویت ارادهای است که از طریق ریاضتهای حرام و غیرشرعی حاصل شده است. همچنین برخی دیگر از خوارق عادات، به خاطر تقویت میدان مغناطیس شیطانی آنهاست. زیرا همانطور که میدانید میدان مغناطیسی قوی به انسان قدرت میدهد تا بتواند بر خلاف انسانهای دیگر، کارهای غریب انجام دهد این امواج مغناطیسی، گاهی در اثر تقویت ایمان الهی، در انسان بارور میگردد و گاهی هم به خاطر تقویت روحیهٔ شیطانی در انسان، اوج میگیرد به اولی مغناطیس الهی و به دومی مغناطیس شیطانی اطلاق میگردد. تأیید و تشویق دیگران به انجام کارهای خاصی که با مغناطیس شیطانی انجام میگیرد از نظر شرع مقدس اسلام، حرام بوده و ملزم به برائت از آنها هستیم زیرا اسلام، کسب قدرت را از هر راهی نمیپسندد و مجاز نمیداند و اصل قدرتمند بودن را همیشه مطلوب نمیداند قدرتی وجیه و پسندیده است که از راه مجاز و شرعی برای انسان حاصل شده باشد و گرنه گاو هم قدرتمند است. بسیاری از کارهایی که هندوها انجام میدهند از راه تقویت قوای شیطانی صورت میگیرد گرچه آنچه بیان میشود و تبلیغ میگردد خیلی بیشتر از آن چیزی است که وجود دارد.
[۱۰] داستان راهرفتن بر روی آتش را جناب الماسیان از شماره ۱۶۰ مقالهٔ ارمغان (سال ۱/۶/۱۳۱۳) برداشت کرده است.
[۱۱] تمرینی برای تقویت قوّهٔ تخیّل: سعی کنید رنگی را که تاکنون ندیدهاید تصور کنید سپس فضایی را با همان رنگ، در نظر بگیرید. همچنین سعی کنید بویی را تخیل کنید که تاکنون درکش نکردهاید یا چیزی که نه گاز است نه جامد است و نه مایع را تصور کنید و... این تمرینات را هر شب قبل از خواب تکرار کنید تا تخیّل آن برای شما ملکه شود این کار باعث می شود محدودهٔ حواس شما گسترش یافته و وارد جهان هولوگراف (Holo Graph) شوید.
در این حالت که تصور تخیّل چیزهای نامأنوس را میکنید اگر اهداف و آرزوهای بزرگ خود را در ذهن مرور کنید به دلیل آنکه حجابهای جسمانی شکسته میشود دستیابی شما به آن آرزوها در عالم واقع سریعتر خواهد شد.
[۱۲] امروزه برخی با داروهای پلاسسیبو/ placebo (داروهای دروغین) و صِرفاً با تلقین، به درمان درد بیماران میپردازند.