loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 713 یکشنبه 1394/02/20 نظرات (0)
لب اگر باز کنم سرّ مگو می‌ریزد   می‌روم گریه کنم چشم فرو می‌ریزد
چند وقتست می ‌و ساقی و ساغر همه اوست    دست من باده نمی‌ریزد، او می‌ریزد
چند ماه است که در راه گلویم خار است   چشم من بغض دلش را به گلو می‌ریزد
جوی‌ها در همه جا روی به دریا دارند   این چه دریاست که یکباره به جو می‌ریزد
بی‌خبر از نفس سوخته‌حالان مگذر   خاصه صبحی که سبو پشت سبو می‌ریزد
این قدر پشت سر سوختگان حرف مزن   من اگر‌ها کنم از آینه هو می‌ریزد
هر طرف می‌نگری داغ اویس قرن است   خون طفلان یمن از همه سو می‌ریزد

شاعر: علی رضا قزوه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری