«تصویر قمر کارُن (شارُن) بر فراز سطح یخی پلوتون»
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
«پلوتون[1] سیّاره محمّدیه صلی الله علیه و آله»
ضمن تبریک عید مبعث پیامبر علم و دین و حکمت، پیامآور اخلاق و رأفت و رحمت، حضرت محمّد مصطفی (صلّی اللهُ علیه و آلِهِ)
- تقدیم به روح پاک مرحوم علامه سیّد هِبَة الدّین شهرستانی (مُتَوَفّای 1386ق/1345ش، مدفون در حرم مطهر کاظمین عَلیهِمَاالسّلام) که اصل این اکتشاف از آن بزرگوار، در کتاب «اسلام و هیئت» (الهَیأة و الإسلام) بود.
- مقالۀ حاضر، با همکاری، تکمیل، ویرایش و حسن سلیقۀ محقق گرامی و برادر ارجمند، جناب استاد مسعود رضانژاد فهادان، آراسته شده و تقدیم خوانندگان جویای حقیقت می گردد. (الأحقر: سید احمد سجادی)
مقدّمۀ استاد رضانژاد:
خدای یکتا، به عنوان خالق تمام هستی، عالِمِ به همه جوانب عالَم است. هرگز تصوّر آنچه او آفریده برای ما ممکن نیست. خداوند تعالی در قرآن میفرماید:
«وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ» (انتهای آیۀ 8 سورۀ نحل)
(و خلق کرده است چیزهایی را که شما نمیدانید)
پروردگار عالَم، برای راهنمایی بشر و نشان دادن راه سعادت از شقاوت، برنامههایی را از طریق انبیاء و اوصیاء ایشان، بالأخصّ ائمه اطهار (علیهِمُالسّلام) برای مردم بیان نموده است؛ همان کسانی که به جهت بار سنگین هدایت، بایستی معصوم باشند.
لازمۀ عصمت، علم نامحدود است یعنی همان خدایی که تمامش علم است، فرستادگانی را برای هدایت بشر بر روی زمین ارسال کرده است، که مجهّز به کمال علم و جمال دانش میباشند. با این تفاوت که خداوند ذاتاً، همه چیز را میداند؛ امّا آنها تَبَعاً و به واسطۀ افاضه الهی میدانند.
برای مثال، از حضرت أمیرالمومنین علی (علیهالسّلام) منقول است که میفرمایند:
«سَلُونِي عَنْ طُرُقِ السَّمَاءِ؛ فَإِنِّي أَخْبَرُ بِهَا مِنْ طُرُقِ الْأَرْضِ؛ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي!»([2])
(از من، دربارۀ راههای آسمان سؤال نمایید؛ زیرا من از راههای آسمانی نسبت به راههای زمینی آگاهتر هستم؛ پس پیش از آنکه مرا دیگر نیابید از من سؤال کنید!)
بحث سیّارههای آسمانی و کهکشانها و اجرام سماوی از پیچیدهترین مباحث علمی و اکتشافات جهانی میباشد. با این حال، وقتی به جوامع روایی شیعه مراجعه میکنیم با دریایی از اینگونه روایات مواجه میشویم، که متأسفانه اغلب، مورد غفلت ما شیعیان و مسلمانان قرار گرفته است؛ و بلکه میتوان گفت: تقریباً از آن همه دریای علم، هیچ بهرهای نبردهایم!
پلوتون، سیارۀ محمّدیه(ص):
مورّخ فرانسوی، پییر دِرُوی([3]) یکی از دانشمندان و وزرای سابق فرانسه (1450_1514م) در مقام بیان حالات عرب بعد از ظهور اسلام، میگوید:
«زمانی که تاریکی جهل، سراسر اروپا را فراگرفته بود پیامبر اسلام حضرت محمّد(ص)، پرچم تمدّن را بر تمام عالَم بلند نمود؛ به نحوی که در میان امتهای مختلف، فقط امت ایشان در قرون وُسطَی به علم و دانش اختصاص داشتند.»([4])
برای مثال به این روایات توجّه کنید:
- برخی از مشایخ قدیم کوفه، نقل کردهاند: قالَ رسولُ اللهِ (صلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ):
«...إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى وَرَاءَ الْمَغْرِبِ أَرْضاً بَيْضَاءَ... مَسِيرَةُ الشَّمْسِ [فیها] أربعینَ يَوْماً؛ فِيهَا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ لَم یَعصُوا اللهَ طَرفَةَ عَینٍ...»([5])
«برای خداوند متعال در آن طرف مغرب (کنایه از دورترین نقاط آسمان شب، که پس از غروب، قابل رؤیت است)، زمینی (سیّارهای) است درخشان، که گردش خورشید در آن، چهل روز (طبق روز و سال زمین شما) است؛ در آن (زمین یا سیاره) موجوداتی زندگی میکنند که هرگز، لحظهای از فرمان خدا سرپیچی نکردهاند...».
-
روایت حافظ «فخرالدّین طُرَیحی» در کتاب «مَجمَع البَحرَین» ([6])به نقل از فخرالدّین رازی در «جواهر القرآن» از حضرت رسول اکرم (صلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ) که فرمودند:
«لِلّهِ تعالَی اَرضٌ بَیضاءُ مَسیرَةُ الشَّمسِ فیها ثَلاثونَ یوماً؛ هِیَ مِثلُ الدُّنیا ثَلاثونَ مَرَّةً..»
«خدا را زمینی (سیارهای) است درخشان که گردش خورشید در آن سی روز است (طبق روز و سال زمین شما)؛ و (مساحت آن سیّاره) مثل (مساحت) سیّاره زمین است، سی برابر (کوچکتر)».
- روایت شیخ زاهد «ابولَیث سمرقندی» (مُتوَفـَّی به سال 373ق) در کتاب خود - که به گفتۀ مرحوم علاّمه شهرستانی: رسم الخط و اوراق نسخهای از آن، که نزد وی بوده، نشان میدهد که قبل از سَدۀ هشتم هجری نوشته شده - و آن خبر این است که حضرت رسول (صلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ) فرمودند:
«إنَّ اللهَ تَعالَی خَلَقَ أرضاً بَیضاءَ مِثلَ الدُّنیا ثلاثونَ مَرّةً، و مَسیرَةُ الشّمسِ فیها ثَلاثُونَ یَوماً؛ مَحشُوَّةً خَلقاً»([7])
«خدا زمینی درخشان آفریده، که (وسعت روی آن زمین) سی برابر (کوچکتر از) دنیا، و گردش خورشید در آن سی روز است (طبق روز و سال زمین شما)؛ و پر است از مخلوقات».
-
روایت بِحار الانوار، از بَصائِرُالدّرَجات (کتاب محمّد بن حسن صَفّار قمّی، متوفّای 290ق، از اصحاب امام حسن عسکری علیه السّلام) از حضرت صادق (علیه السّلام) که فرمودند:
«إِنَّ مِنْ وَرَاءِ أَرْضِكُمْ هَذِهِ أَرْضاً بَيْضَاءَ ضَوْؤُهَا مِنّا؛ فِيهَا خَلْقٌ يَعْبُدُونَ اللَّهَ، لَا يُشْرِكُونَ بِهِ شَيْئاً، يَتَبَرَّءُونَ مِنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ»([8])
«در آن سوی این زمینِ شما، زمینی (سیاره ای) درخشان است که نور آن از ما (اهل بیت) است و در آن مخلوقاتی هستند که خدا را میپرستند، و چیزی را شریک خدا نمیسازند، و از دشمنان خدا و منافقان... بیزاری میجویند».
- مرحوم علاّمه مجلسی (أعلَی اللهُ مَقامَه) روایت دیگری نیز در همین خصوص، در بِحار نقل فرموده، که مرحوم علامه شهرستانی، به آن اشاره ننمودهاند:
«وَ رَوَى الْكَفْعَمِيُّ وَ الْبُرْسِيُّ فِي فَضْلِ الدُّعَاءِ الْمَعْرُوفِ بِالْجَوْشَنِ الْكَبِيرِ، بِإِسْنَادَيْهِمَا عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ (عَلیهِمُ السّلامُ) عَنِ النَّبِيِّ (صلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ) أَنَّهُ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ:
«وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ خَلْفَ الْمَغْرِبِ أَرْضاً بَيْضَاءَ فِيهَا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ يَعْبُدُونَهُ وَ لَا يَعْصُونَهُ...»
قَالَ عَلِيٌّ (عَلَیهِ السّلامُ): قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ لَيْسَ هُنَاكَ إِبْلِيسُ أَوْ أَحَدٌ مِنْ بَنِي آدَمَ؟!
فَقَالَ (صلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ):
«وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا إِبْلِيسَ وَ لَا يُحْصِي عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ؛ وَ مَسِيرُ الشَّمْسِ فِي بِلَادِهِمْ أَرْبَعُونَ يَوْماً؛ لَا يَأْكُلُونَ وَ لَا يَشْرَبُونَ!»([9])
«كَفعَمى و بُرسى در "فضيلت دعای معروف به جوشن كبير" به سند خود از امام موسی کاظم از پدرانش (عليهِمُ السّلام) روايت كردهاند كه پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: جبرئيل گفت:
«قسم به او كه تو را به راستى به پيغمبرى فرستاده، آن سوی مغرب (یعنی در سیاراتی پس از غروب، در شامگاه نمایان میشوند) زمينى (سیارهای) است درخشان و در آن خلقى است از آفريده های خدا كه او را بپرستند و نافرمانى او نكنند...»
پس پرسید حضرت على (عليهالسّلام) (شاید جهت آگاهی دیگر شنوندگان):
«يا رسولَ اللَّه، آیا در آنجا ابليس يا يك آدمي زاده نيست؟!»
حضرت فرمود:
«به آن کس كه مرا به راستى به پيغمبرى فرستاده، آنها (موجودات آن سیاره) نميدانند كه خدا، آدم (ع) و ابليس را (در زمین) آفريده است! و شمار آنها را جز خدا کسی نميداند! و خورشيد در بلاد آنها چهل روز سير كند؛ نخورند و نياشامند!»
حیات و زندگی در سیّارات و ستارگان:
از فقرات آخر حدیث شریف، این نکتۀ جدید نیز برداشت میشود که حیات و زندگی موجودات در سیّارات گازیشکل و با چَگالی (تکاثُف و به همفشردگی) اندک (که در پلوتو حدوداً 0.32 زمین است) لزوماً مثل حیات و زندگانی ما انسانها نیست؛ و بلکه ای بسا، شکلی دیگر، امواجی دیگر، و چگالی فیزیکی دیگری دارند، که شاید برقراری ارتباط با آنها و حتی رؤیت و مشاهدۀ آنها، با ابزارآلات فیزیکی ما به آسانی یا به این زودیها ممکن نباشد... بنابراین نباید از غذا نخوردن یا آب نیاشامیدن آن موجودات نیز تعجب کرد.
چنانکه در روایات دیگر نیز، پیامبر اکرم و معصومین (علیهِمُ الصّلاةُ وَ السّلام)، پس از معرفی و بیان ویژگیهای برخی سیارات، از وجود حیات در آن سیاره، صحبت به میان آوردهاند.
شاید برای برخی پذیرش حیات با توجه به جوّ گازی مِتانی - نیتروژنی پلوتو و اینکه دمای این سیاره، بسیار سرد و حتّی بسی پائینتر از نقطۀ انجماد (حدود 240 درجه زیر صفر) است، دشوار باشد؛ که در این صورت باید برای ایشان توضیح داد:
شرایط حیات و زیست در عالم خلقت، برای همه موجودات به یک شکل نیست. برخی موجودات در گرمترین شرایط جوی و حتی در فضایی مملوّ از گازهای خاص، حیات دارند و برخی در سردترین شرایط اتمسفری؛ و این اصلاً مطلب پیچیدهای نیست. بلی؛ شرایط حیات برای ما انسانها، با ویژگیهای انسانهای زمینی، در آن سیاره، ممکن نیست. امّا چه اشکالی دارد که موجودات دیگری در آن سیاره وجود داشته باشند! همچنانکه در همین سیارۀ زمین خودمان نیز موجوداتی در زیر یخچالهای کوهستانی فشرده و انباشته از برف و یخ، حیات دارند و زندگی میکنند!
با محاسبات ریاضی و نجومی، میتوان به خوبی این احادیث را بر سیّاره پلوتو، تطبیق داد. البته، زمانی که مرحوم علامه شهرستانی مشغول تألیف «الهَیئة و الاِسلام» بودند، هنوز سیّاره پلوتون کشف نشده بود و ایشان در انتظار کشف آن بوده، لذا اطلاعات دقیقی از آن سیاره نداشته و نتوانسته محاسبات ریاضی و نجومی تطبیقی را در کتاب خود ارائه دهد؛ و فقط اجمالاً از احادیث پیامبر اکرم(ص) این راز را دانسته بوده که باید سیّارهای دیگر در منظومه شمسی ما باشد. ولی ما اکنون، با استناد به کتب معتبر نجوم جدید([10]) و سایتهای نجوم و هیأت مدرن امروزی (مثل سایت ناسا)، این معجزۀ محمّدی(ص) را اثبات میکنیم و آن را تقدیم به روح مرحوم علامه شهرستانی مینماییم.
در این احادیث نبوی، که در مقام معرّفی یک سیارهاند، سه خصوصیّت برای آن ارائه میشود:
- روشن یا درخشان (بَیضاء) است؛
- مسیر گردش خورشید (یک روز) در آن سی / چهل روز (بنا بر اختلاف روایات) است؛
- سی برابر از سیاره زمین کوچکتر یا بزرگتر است.
گفتنی است که سیاره پلوتو در سال 1930م به صورت رسمی به عنوان نهمین سیاره منظومه شمسی معرفی گردید. هر چند اکنون، برخی آن را یک سیّارک (سیّاره کوچک) میدانند.
اکنون، برای اثبات اینکه سیاره پلوتو 1400 سال پیش از این توسط معصومین (علیهِمُ السّلام) معرفی شده است، بایستی به تطبیق هر یک از این سه ویژگی با اکتشافات علمی روز بپردازیم:
- یک: سیارهای درخشان (بلورین)!
سیاره پلوتو از دور، بیشتر به رنگ قهوهای روشن (یا زرد) دیده میشود؛ امّا به خاطر دوری زیاد از خورشید و سرمای شدید جوّ مِتانی و نیتروژنی آن، سطح پلوتو همیشه پوشیده از یخ و بلور است. پس، فرمایش رسول اکرم (صلّی اللهُ علیه و آله) میتواند ناظر به رنگِ سطح سیاره باشد، نه رنگنمای خارجی آن، که از فضای بیرونی دیده میشود. تا آنجا که این سیّاره را با نام "سیاره یخزده" نیز میشناسند، و یخزدگی تناسب تمام با روشنی و درخشش بلورین دارد.
البته، احتمال دیگری که در این رابطه به ذهن میرسد، درخشش توأمان پلوتون با بزرگترین قمر یا ماه آن: شارُن یا کارُن Charon است، که حتی سبب شده بود تا برخی سابقاً آن را بعنوان یک سیّارۀ دوقلو بشناسند! به شکل آن بنگرید:
اضافه بر آن، منظومۀ پلوتن و اقمار آن (کارُن Charon و نیکس Nix و هیدرا Hydra) نسبتاً درهم تنیده و قمرها در آن به جرم اصلی و مرکزی (که خود پلوتن باشد) نزدیک هستند.([11]) و این خود نیز میتواند وجه زیبا و جالبی دیگر، برای تفسیر معنای "ارض بَیضاء" (سیّاره درخشان یا بلورین) باشد، که در احادیث شریفه آمده است.
- دو: مَسیرةُ الشَمسِ فیها ثَلاثونَ / أربَعُونَ یَوماً:
طبق گزارشهای جدید منجّمین، تقریباً هر 248 سال زمینی معادل یک سال سیاره پلوتونی (حرکت انتقالی آن به دور خورشید) میباشد. همچنین، اخترشناسان، هر روزِ پلوتونی (حرکت وضعی سیاره به دور خود) را معادل 6روز و 9ساعت، یعنی 6.375 روز زمینی میدانند.
حال، چون هر 248سال زمینی، مساوی یک سال پلوتو است، ما برای محاسبه تعداد روزهای زمینی که برای گذشت یک سال پلوتونی نیاز است باید عدد 248 را در تعداد روزهای یک سال سیاره زمین یعنی 365.25 ضرب کنیم، که حاصل آن: 90582 روز میشود؛ به عبارت دیگر، یعنی: هر 90582 روزِ زمینی، مساوی یک سال سیاره پلوتو میباشد.
از طرف دیگر، بیان شد که هر روز سیاره پلوتو، مساوی 6.375 روز سیاره زمین است. پس برای محاسبه تعداد روزهای یک سال سیاره پلوتو، بایستی عدد 90582 را بر 6.375 تقسیم کنیم که حاصل آن تقریباً 14209 روز پلوتونی میشود.
0.403 % |
= |
365.25روز زمینی |
= |
|
|
1 سال زمینی |
100 % |
90582روز زمینی |
|
248 سال زمینی |
و چون بر حَسَب قواعد علم مثلثات، ما هر سال را به 365.25 "قوسِ روزانه" تقسیم میکنیم، بنابراین برای ساکنین سیاره زمین هر روز، معادل عبور یک قوس میباشد؛ و در سیاره پلوتو، هر 38.90 قوسِ روزِانۀ سیاره زمین، معادل یک روزِ از آن سیّاره خواهد شد، چون: هر واحد سال پلوتونی مساوی 248 واحد سال زمینی بود، لذا هر واحد روز سیاره پلوتونی نیز (به اعتبار حرکت انتقالی سیاره و نه حرکت وضعی روزانه اش) مساوی 248 واحد روز سیاره زمین (به اعتبار سال) است؛ از طرف دیگر، دانستیم که هر روزِ سیاره پلوتو، مساوی 6.375 واحد روز زمینی (بر اساس حرکت وضعی روزانۀ سیاره پلوتن) میباشد، پس 248 را بر 6.375 تقسیم میکنیم؛ نتیجه، تقریباً برابر با: 38.90 روز (به اعتبار واحد مثلثاتی "قوس روزانۀ زمینی" در حرکت انتقالی سالانه) خواهد شد.
-
نکته قابل توجه اینکه:
در برخی روایات که در این رابطه آمده «مَسیرةُ الشّمس» را "چهل روز" و در برخی هم "سی روز" فرمودهاند. و این دو جهت دارد، و هر دو صحیح است، زیرا:
- عدد 38.90 به عدد چهل نزدیکتر است؛ هرچند جزء دَهگان سی هم به حساب میآید.
- عدد فوق بر مبنای سال شمسی محاسبه شده است؛ ولی اگر بر اساس سال قمری محاسبه کنیم، بایستی 90582 را بر ۳۵۴٬۳۶ روز (۳۵۴روز و ۸ساعت) یعنی تعداد روزهای سال قمری (اعمّ از کبیسه و غیر کبیسه) تقسیم کنیم، که حاصل آن تقریباً برابر با: 255.7 می شود؛ یعنی یک سال پلوتونی معادل 255.7 سال قمری است، که از تقسیم عدد مزبور بر 6.375 تقریباً عدد 40.1 حاصل می شود. (بازهم مطابق حدیث)
و این خود، اعجاز ریاضی دیگری از ائمه اطهار و پیامبر اکرم (صلّی اللهُ علیه و آله و سلّم) است؛ که حدیث را بر دو مبنای حساب، فرمودهاند.
در هر صورت، باید بگوییم: در این روایات، با توجه به «ة» در کلمه مسیرة، «مسیرة الشّمس» به معنای یک روز نمیباشد؛ بلکه منظور «واحد روزی» یا همان «قوس روزانه مثلثاتی» است و همچنانکه در محاسبات بالا مشاهده شد، اگر به سال قمری محاسبه شود، چهل واحد روز و اگر به سال شمسی محاسبه گردد سی واحد روز، خواهد شد. و در خصوص اعشار آن باید بگوییم معصومین (علیهِمُ السّلام) در صدد بیان کسر عدد نبودهاند؛ زیرا خِلاف بَلاغت و مقتضای حال زمان و دورۀ ایشان بوده است.
سه: هِیَ مِثلُ الدُّنیا ثَلاثُونَ مَرَّةً:
در این قسمت روایت، به سومین خصوصیت این سیاره اشاره شده است. می فرماید: این سیاره سی برابر است. وقتی ما مساحت سطح بیرونی سیاره پلوتو و زمین را محاسبه میکنیم (زیرا محلّ زندگی متعارف نزد اهل یک سیّاره، همان سطح خارجی یا مساحت آن است؛ چنانکه در کرۀ زمین شاهدیم)، میبینیم دقیقاً سیاره پلوتو سی برابر از سیاره زمین کوچکتر است!
ما میدانیم که سیارهها کروی هستند و مساحت کره به این شکل محاسبه میشود که:
شعاع کره را به توان 2 بُرده (یعنی در خودش ضرب میکنیم) سپس در عدد پی π (که تقریباً: 3.14 است) ضرب کرده؛ حاصل آن را یک بار دیگر در عدد 4 ضرب میکنیم. یعنی: «مجذور شعاع، ضربدر عدد پی، ضربدر چهار».
اکنون، میدانیم که شعاع سیاره زمین مساوی 6378 کیلومتر، و شعاع سیاره پلوتو تقریباً 1150 کیلومتر میباشد، لِهذا (طبق فرمول فوق در محاسبه مساحت کره) مساحت کره زمین مساوی 510926783.04 کیلومتر، و مساحت پلوتو حدوداً 16610600 کیلومتر است؛ که از تقسیم عدد مساحت زمین بر مقدار مساحت پلوتو، تقریباً عدد 30.76 به دست میآید، که نتیجه میگیریم: سیاره پلوتو 30 برابر ار سیاره زمین کوچکتر است. (طبق حدیث)
-
پیشگویی علامه شهرستانی از کشف سیاره یا سیارک پلوتون:
مرحوم علامه سید هِبَة الدّین شهرستانی در سال 1909 میلادی (1327-1328هجری قمری) یعنی 21 سال قبل از کشف سیاره پلوتو (در 1930م)، کتاب «اسلام و هیأت» را تألیف کرده است. ایشان در انتهای مسأله پنجم از این کتاب عجیب و بس ارزشمند، به برخی از احادیث فوق اشاره کرده و با تیتر «در انتظار کشف مهم» در ادامۀ بحث خود مینویسد:
«... بلکه از آن اخبار (احادیث) چنین مُستفاد میشود که محلّ این سیّارۀ مخفیّه (پلوتون)، حتی الآن هم در پشت (ما وراء) افلاک (مدارهای) ستارگان کوچک (سیّارکهای منظومه شمسی) و بلکه در عقب کرۀ نپتون است. پس سزاوار است که منتظر کشف چنین سیارهای باشیم، در وقتی که آلات و دوربینها (تلسکوپها) تکمیل و خیلی دقیقتر از ادوات امروزی شود. و اگر این سیاره (پلوتن) کشف شود، سزاوار آن است که آن را سیّارۀ محمّدی(ص) نامند. به جهت آنکه آن وجود مقدّس، هزار و سیصد سال پیش از وجود این سیاره خبر داده و صفات و محلّ آن را گوشزد عالمیان فرموده است.»
امّا بلافاصله میافزاید:
«ولی افسوس! ما کجا و این آرزو؟! ما کجا و این آرزوها کجا!! چگونه این توفیقات نصیب مسلمانان میشود با این همه بی حالی و سستی از صرف همّت و این همه دلسردی که در تحصیل کمالات از خود نشان میدهند!
فرنگیها (غربیها) گرچه اکنون موفقند و مقصر نیستند، ولی میبینیم با نگاه مهرآمیزی به ما نگاه نمیکنند! و آشکارشان غیر از نهان و ضمیرشان میباشد.
میبینیم که مبلّغان آنها در هر زمان، در شهرها، جهد بلیغ و کوشش عجیب دارند که آثار این شریعت غرّاء (درخشان) را محو و جامعه این دیانت (اسلام) را متفرّق نمایند و ما در کمال غفلت به سر میبریم!
با این حال، چگونه امیدوار باشیم که چون این سیاره کشف شود اسم پیغمبر ما بر آن بگذارند؟! مگر، این وضع به کلی تغییر کند و نهضتی در همت مسلمانان پدید آید!»
پس بگذار که همینسان قلوب ما مشتعل باشد و از فرط حسرت چون شمع بسوزیم و بر خواری مسلمانان بگرییم، زیرا که روزگار ما، همان عصری است که شرع ما از آن خبر داده و فرموده است که:
«عِنْدَهَا يَذُوبُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِي جَوْفِهِ، كَمَا يُذَابُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ...»
«دل مؤمن در آن روزگار میگدازد و آب میشود! چنانکه نمک در آب منحلّ میگردد!»([12])
***
این تنها بخشی از درد دلهای مرحوم علامه شهرستانی بود...
وی سینهای لبریز از امواج دریای درد داشت که با خود به زیر خاک برد...
و اینگونه آرام گرفت...
روحش شاد و یادش پاینده باد...
نتیجه:
ما، در این نوشتار، به گوشه و نمونهای از وجوه علمی دین اسلام پرداختیم و اینکه پیشوایان ما (علیهِمُ السّلام) به لِحاظ بار سنگین هدایتی که بر دوش دارند، بایستی معصوم باشند؛ و لازمه عصمت، علم بینهایت است که از آن به «علم لَدُنی الهی» تعبیر میشود؛ لذا پیروی از کلام ایشان به عنوان پرچمداران عرصۀ علم، ما را از انسانهای دیگر متمایز کرده و جلو میاندازد.
در این نوشتار، سعی کردیم دور از تعصّب، به تطبیق این احادیث با علم روز بپردازیم؛ اکنون قضاوت را بر عهده خود خوانندگان گرامی میگذاریم! آیا به راستی، این احادیث شریفه دلالت آشکار بر سیاره یا سیارک پلوتو یا پلوتون ندارند؟ در این صورت، چرا ما شیعیان و مسلمانان، چهارده قرن از وجود چنین احادیثی غافل ماندهایم؟! و سبب چیست که کتاب ارزشمندی چون «الهیأة و الإسلام» که با نام (اسلام و هیأت) سالها است به فارسی روان ترجمه شده، باید اینگونه مجهول و ناشناخته باقی بماند و جوانان و دانشجویان ما آن را نخوانند؟!
این احادیث پیچیده و علمی، همانند بحث "رؤیت هلال" (با آن همه اَشکال فنی ترسیمی و با آن پیچیدگی مباحث ریاضی) سبب شد که امثال ابوالوفاء بوزجانی (متوفای 388ق) و دیگر علماء بزرگ شیعه، به فکر ابداع علم ارزشمند "مثلثات و هندسه فضائی" بیفتند، که امروزه همۀ دنیا، از این دو علم استفاده می کنند؛ و در یک کلام با افتخار می گوییم:
«مثلثات و هندسه فضایی، از علوم صادراتی شیعیان می باشند.»
لینک دانلود فایل PDF این مقاله
[1] پلوتو، تلفّظ انگلیسی؛ و پلوتون، تلفّظ فرانسوی آن است؛Pluto / Pluton.
-[4] "اسلام از نظر دانشمندان غرب"، از: شادروان استاد رضا صدیقی نخجوانی، نوشته شده در شهریور 1316ش، چاپ شده در مقدّمۀ "اسلام و هیئت" شهرستانی، کتابفروشی صابری، تبریز: 1342ش، ص21.
-[5] بِحارُ الأنوارِ الجامعةُ لِدُرَرِ أخبارِ الأئمّةِ الأطهار، علامه مجلسی(ره)، ج54 بیروت=ج57 ایران، ص348 ح43.
[7]- «بُستانُ العارفین»، شيخ نصر بن محمد بن إبراهيم سمرقندي، باب 101 (الباب التاسع و المائة في صفة ما خلقَ اللَّهُ تعالَى مِن الخلق)؛ و أیضاً با اندکی اختلاف: «بحر العلوم» (تفسیر السّمرقنديّ)، 2/267 – ذیل فِقرَۀ نهائی آیۀ 8 سورۀ نحل (وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ).