loading...
مجله اینترنتی فهادان
بازار فهادان
آخرین ارسال های انجمن
سر دبیر بازدید : 3377 جمعه 1394/05/30 نظرات (0)

چرا کسب من، برکت ندارد؟!

بررسی حدیث: أطیَبُ الکَسبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِه

نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان

چکیده مقاله:

از میان انبوه راه‌هایی که برای کسب ثروت و علم و قدرت و مقام، وجود دارد کسبی که با تلاش خود انسان و با زحمت و تدبیر، تحصیل می‌شود از راه‌های دیگر، پاکیزه‌تر و با برکت‌تر است.

به قولِ شاعر بزرگوار، سيد عطاء الله مجدى[1]‏:

چو كار تو با دست و بازو بُوَد

 

چو سعى تو در اين ترازو بود

نباشد از آن خوبتــر هيچ كار

 

مبارك بُوَد جان من اين، شعار

کلید واژه:

شرح‌ نهج الفصاحة، شرح حدیث، نهج‌الدرایة، انواع کسب، طیّب، میراث جاوید، شرح احادیث، مبارک‌ترین، کار تولیدی.

اصل مقاله:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: أطیَبُ الکَسبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِه[2]؛ پاکیزه‌ترین کسب‌ها آن است که حاصل دسترنج انسان باشد.

مرحوم آقای ابوالقاسم پاینده، ترکیب عبارتی فوق را به عنوان حدیثی از نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در نهج الفصاحة ذکر کرده در حالی که نه در منابع ما شیعیان و نه حتی در منابع اهل سنت، ابداً چنین عبارتی با این الفاظ و ترکیب از احدی از معصومین علیهم‌السلام نقل نشده است.

داستان از این قرار است که فضل بن حسن طبرسی در کتاب مجمع البیان در ذیل آیه 267 سوره بقره که خدای متعال می‌فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُم[3]؛ از سعید بن جبیر، روایتی را نقل می‌کند که[4]: شخصی از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله سؤال نمود: أَيُ‏ الْكَسْبِ‏ أَطْيَبُ؟ کدام یک از کسب‌ها پاکیزه‌تر و حلال‌تر است؟ حضرت پاسخ دادند: عَمَلُ‏ الرَّجُلِ‏ بِيَدِه‏!؛ كسبى كه حاصل دست‌رنج و تلاش خود انسان باشد.

لزوم حراست از گنجینه ماندگار بشریّت

ظاهراً مرحوم آقای ابوالقاسم پاینده در کتاب نهج‌الفصاحة، عبارت: أطیَبُ الکَسبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِه را از حدیث فوق‌الذکر، اخذ نموده است. گرچه به لحاظ محتوا میان عبارت وی و حدیث منقول، تفاوتی وجود ندارد اما نفس این عمل، یعنی نسبت دادن عبارتی دست‌ساز و لو با محتوایی که از حدیثی دیگر أخذ شده به معصوم علیه‌السلام به هیچ عنوان و با هیچ منطقی، پسندیده و موجّه نیست و از مصادیق امانت‌داری محسوب نمی‌گردد. زیرا احادیث معصومین علیهم‌السلام نه تنها میراث ماندگار تشیّع، بلکه گنجینه ماندگار بشریّت است که بایستی نسل به نسل و بدون کمترین دخل و تصرّفی منتقل شود. مسلّماً اگر نسل‌های قبل از ما در حراست از این میراث ماندگار، دقّت کافی روا نمی‌داشتند و تصرّفاتی و لو کوچک در متن احادیث ایجاد می‌نمودند معلوم نبود الان از اصل فرمایشات معصومین علیهم‌السلام و آن میراث جاوید، چه چیز باقی مانده بود.

و لذا برای حفظ این میراث ماندگار و به جهت دفاع از حریم عظیم‌الشأن پیامبر اعظم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، خصوصاً بر اهل علم و طلاب و دانشجویان محترم، همچنین اصحاب رسانه و صاحبان وبلاگ‌ها و سایت‌ها و فعالان شبکه‌های اجتماعی و همه ما که از امکانات تلفن همراه برای انتقال فرمایشات نورانی و حیات‌بخش معصومین علیهم‌السلام استفاده می‌کنیم تکلیف است که مراقبت کنیم و مواظب باشیم مبادا به اسم اهل بیت علیهم‌السلام چیزی را منتشر سازیم که از آن بزرگواران صادر نشده است.

برای این منظور...

  • در سخنرانی‌ها و منابر، خصوصاً در نوشته‌هایمان، حتماً منبع حدیث را ذکر نماییم.

  • در نقل حدیث از کتب معتبر قدماء استفاده کنیم.

  • در نقل حدیث، هرگز به شنیده‌ها اکتفاء نشود مگر از لسان مراجع بزرگوار تقلید و علماء به نام و بزرگ.

بررسی محتوایی حدیث:

برای فهم بهتر این حدیث، ابتداء بایستی معنای دو لغت کسب و أطیب روشن شود. علامه مصطفوی در کتاب "التحقیق" راجع به لغت «کسب» می‌نویسد: أمّا الكَسب، فَيُعتَبَرُ فيهِ تَحصيلُ شَي‏ءٍ لِنَفسِه[5]؛ وی معتقد است کسب به معنای به دست‌آوردن و در تحت اختيار‌گرفتن چیزی برای خویش است. همچنین بستانی در "فرهنگ ابجدی" معتقد است اگر از "کسب"معنای مصدری آن مراد باشد به معنای درآمد و سود[6] نیز می‌باشد.

چنانچه واضح است لغتِ کسب، عام بوده و هر نوع به دست ‌آوردن و مالِ خود کردنی را شامل می‌شود که از جمله آن‌ها، کسب مال و علم و قدرت است.

همچنین لغت طیّب به معنای حلال است[7]؛ که أطیَب، اسم تفضیل آن خواهد بود و لذا "کسب طیِّب" به معنای درآمد و امتیاز و و سود و مالِ خود کردنِ حلال است.

انواع روش‌های کسبُ و إرتزاق:

1_ گاهی با پایمال کردن حق دیگران، کسبی برای انسان، حاصل می‌شود مثل معامله‌ای که با دروغ و قسم و احتکار و مواردی از این قبیل، منعقد گردد. یا اجیری که در کاری که برای آن اجیر شده کم‌کاری کند.

همچنین این حق ضایع شده گاهی فردی است و گاهی جمعی؛ یعنی در برخی موارد  ما با در نظر نگرفتن حقوق شخصیِ فرد واحدی، دارا و ثروتمند می‌شویم مثل کسی که از مغازه دیگران، سرقت می‌کند ولی مع‌الأسف گاهی به حقوق جمعی و گروهی، خیانت می‌شود مثل اینکه کسی سوار اتوبوس واحد شود و بلیط آن را نپردازد که در این صورت او به یک نفر خیانت نکرده بلکه او به حق تمام مردم آن شهر و کشور تجاوز نموده و لذا خود را به آن جمع کثیر مدیون نموده است. نمونه بارز دیگر آن، تقلب‌کردن در امتحان است. مسلّماً تجاوز به حق جمعی، به مراتب از تجاوز به حق فردی، زننده‌تر و زشت‌تر است.

اموال ادارات و بیت‌المال و امکانات شهری و اموال شرکت‌های خصوصی و دولتی و مدارس و مساجد و بانک‌ها، همه از قبیل حقوق جمعی می‌باشند.

2_ و گاهی کسب انسان به سبب زحمتی است که حاصل دست‌رنج خود اوست یعنی فرد، با رعایت تمام موازین شرعی و الهی و اخلاقی، مال و ثروتی را دارا می‌شود که مورد تأیید و امضاء شرع مقدس اسلام است.

3_ اما گاهی ثروت و کسبی که برای انسان حاصل می‌شود نه از قِسم نخست است نه از قِسم دوم؛ به عبارت دیگر، ثرورت و مکنت وی نه از راه حق‌کُشی بوده و نه حاصل زحمت‌کشی و عرق پیشانی و زحمت، بلکه از راه حلال امّا بی‌زحمت و مشقّت به انسان رسیده است مثل انواع هبه‌ و صدقه و ارث و دیه و جایزه و مواردی از این قبیل که انسان برای تحصیل آن، زحمت چندانی نکشیده است.

استفاده‌هایی از این حدیث در قالب چند نکته:

  • از فرمایش حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در این حدیث، استفاده می‌شود که پاکیزه‌ترین دارایی و ثروت، آن است که از دست‌رنج خود انسان باشد نه هدایا و نذورات و صدقاتی که بدون زحمت، از دیگران به ما رسیده است؛ چنانکه حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در جایی دیگر می‌فرمایند: "ما أكَلَ أحَدٌ طَعاماً قَطُّ خَيراً مِن أن يَأكُلَ مِن عَمَلِ يَدِه وَ إنّ نبىّ اللَّه داود كانَ يَأكُلُ مِن عَمَلِ يَدِه[8]"‏؛ هیچ کس غذایی بهتر از غذایی که حاصل دسترنج خودش باشد نخورده است، حضرت داود علیه‌السلام هم از دسترنج خویش می‌خورد.
  • از آنجایی که خدای متعال، برکت خود را در حلال قرار داده است می‌توان نتیجه گرفت: أطیَبُ الکَسب، معادل معنایی مبارک‌ترین و پُر فایده‌ترین نیز می‌باشد. و لذا برکت ثروت و علم و قدرت و مقامی که از راه تلاش و زحمت و با إتکال به خدای متعال، برای انسان حاصل می‌شود با برکت‌تر و میمون‌تر از کسبی است که از راه ارث و هدیه و جایزه به انسان إعطاء شده باشد.
  • جالب اینکه در این حدیث با لفظ «الرَّجُل» مواجهیم و ممکن است این لفظ، إشعار به این داشته باشد که زنان از این قاعده مستثنی بوده و لذا این مفاد این حدیث، یعنی: درآمدی که حاصل دسترنج انسان باشد پاکیزه‌تر است و برکت بیشتری دارد فقط اختصاص به مردان دارد و شامل زنان نمی‌شود.
  • همچنین از این حدیث استفاده می‌شود که درآمد، باید متناسب با فعالیّت، باشد و آن مقدار از ثروت و دارایی که هم‌سنگ و مطابق زحمت انسان باشد پسندیده و طیب و حلال است و آن مقداری که با گران‌فروشی چه از ناحیه کالا و چه از ناحیه ارائه خدمات حاصل می‌شود مذموم و نامبارک است.
  • از عبارت "عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِه" استفاده می‌شود که اسلام از میان کارهای تولیدی و فروشندگی، به شغل‌هایی که منتج به تولید کالا می‌شوند نظر و عنایت ویژه‌تری دارد زیرا کارهای تولیدی به معنای عبارتِ: عَمَل الرَّجُلِ بِیَدِه، نزدیک‌تر است.
  • دلالی‌هایی که منتج به ایجاد بازار سیاه می‌شود شغلی است مذموم، که مورد تأیید اسلام نمی‌باشد چون سود حاصله، مطابق و معادل دسترنج دلال نمی‌باشد.

نتیجه‌گیری:

در بررسی این حدیث، به پاسخ این سؤال، که: چرا کسبِ من برکت ندارد؟ رسیدیم. گفتیم خدای متعال، برکت خود را در حلال، قرار داده است و لذا وقتی حضرت می‌فرمایند: أطیَبُ الکَسبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِه؛ بدین معنا و مفهوم است که با برکت‌ترین کسب‌ها، آن کسبی است که مطابق و معادل دسترنج و حاصل زحمت انسان باشد.

بنابراین پاسخ سؤالِ چرا کسب من برکت ندارد؟ غالباً یکی از این دو چیز است:

  • یا اینکه کسب او از راه حلال نبوده؛
  • و یا اینکه آن کسب، معادل و مطابق زحمت و دست‌رنجش نبوده است.

پی‌نوشت:

  1. گلهاى جاويدان (هزار كلمه قصار)، صفحه 101
  2. نهج‌الفصاحه، حدیث 332
  3. یعنی ای گروه مؤمنان از اموال حلال و طیب خود صدقه دهید و انفاق کنید.
  4. مجمع البيان فى تفسير القرآن، 2/656
  5. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم‏، 10/57
  6. فرهنگ ابجدی، صفحه 855
  7. فرهنگ ابجدي‏، صفحه 586
  8. نهج الفصاحة، حدیث 2620

کتابنامه:

  1. قرآن کریم
  2. بستانى، فواد افرام‏؛ (1375) فرهنگ ابجدي‏، تهران، انتشارات اسلامي‏، چاپ دوم.
  3. پاينده، ابو القاسم‏؛ (1363) نهج الفصاحة، تهران، انتشارات دنياى دانش، چاپ چهارم.
  4. طبرسى فضل بن حسن؛ (1372) مجمع البيان فى تفسير القرآن، با مقدمه محمد جواد بلاغى، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم.
  5. مجدى، سيد عطاء الله‏؛ (1369) گلهاى جاويدان( هزار كلمه قصار)، تهران، انتشارات سازمان تبليغات اسلامى‏، چاپ اوّل.
  6. مصطفوی، حسن؛ (1430ق.) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت ـ قاهره ـ لندن، انتشارات دارالکتب العلمیة- مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ سوم.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری