آیت الله مطهری خطاب به استاد قرائتی: فلسفه نخوان؟!
جلسه هشتم از سلسله سخنرانیهای تفسیری ماه رمضان استاد قرائتی در حوزه علمیه نواب
دسترسی به جلسات قبل و بعد تفسیر استاد قرائتی در حوزه علمیه نوّاب
به گزارش مجلبه اینترنتی فهادان، حجة الإسلام و المسلمین محسن قرائتی، در جلسه هشتم از سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم که هر روز در مدرسه عالی نوّاب برگزار میشود، گفت:
فلسفه نخوان!
از مرحوم مطهری پرسیدم که فلسفه بخوانم؟ فرمود: نه، گفتم: شما خودتان فیلسوف هستید، گفت: چون فیلسوفم به تو میگویم نخوان، به آیتالله مصباح هم همینطور و ایشان هم گفت: من چون فیلسوف هستم به تو میگویم نخوان.
مراتب را رعایت کنیم!
وی توضیح داد: فلسفه لازم است ولی نه برای همه، مثل مرجع تقلید که واجب است داشته باشیم ولی لازم نیست همه مرجع تقلید شوند، بنابراین چند نفر که استعداد فلسفه دارند میتوانند همت کنند و بخوانند ولی اینکه همه طلبهها در کنار قرآن و حدیث فلسفه هم بخوانند بیانصافی است زیرا فلسفه، عقل بشر است ولی وحی، عقل الهی است و باید مراتب این دو، رعایت شود و کنار هم نیایند.
وی با اشاره به اینکه عمامه، کمال است ولی برای همه طلبهها واجب نیست که لباس روحانیت را بپوشند، گفت: خداوند نیز در قرآن بین ابراهیم و اسماعیل فرق میگذارد با اینکه کعبه را هر دو ساخته بودند: «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ» (بقره، 127): اوّل میگوید ابراهیم پایهها را بالا برد، بعد اسم اسماعیل را میآورد [نمیگوید ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه کعبه را بالا بردند بلکه میگوید: ابراهیم پایههای خانه کعبه را بالا برد و اسماعیل].
فلسفه نباید جای قرآن را بگیرد!
فخرالدین حجازی آمد خدمت امام رسید و در صحبتهایش مدام میگفت: «بنفسی أنت»، امام فرمود: این جمله، برای امام معصوم علیهمالسلام است تو چرا به من میگویی؟ یعنی هر چیزی رتبهای دارد؛ بنابراین خوب نیست که طلبه قرآن بخواند و نفهمد ولی حرفهای ملاصدرا را بداند.
دلیل اثبات نیاز به اسلام
خداوند در قرآن چهار تخفیف به مشرکان داده است که بتوانند مثل قرآن را بیاورند ولی موفق نشدند:
1_ «قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ» (قصص، 49): کتابی مثل قرآن بیاورید.
2_ «قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِه» (هود، 13): 10 سوره مثل قرآن بیاورید.
3_ «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه» (بقره، 23): یک سوره بیاورید.
4_ «فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ» (طور، 34): یک حدیث، مثل آن بیاورید.
وی افزود: از آن طرف چند تحریک هم برای آوردن مثل قرآن داریم:
1_ «إِنْ کُنْتُمْ صادِقین» (بقره، 23): اگر راست میگویید!
2_ «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم» (یونس، 38): از هر کس میخواهید دعوت کنید!
3_ «وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا» (نساء، 129): هرگز نمیتوانید، «وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» (اسراء، 88): پشت به پشت هم بدهید هم نمیتوانید.
دلیل ما بر اسلام، وجود چنین قرآنی است که هر چه علم پیش میرود تا کنون کشفی نشده است که ضد قرآن باشد، گفت: البته باید خیلی چیزها را عوض کنیم، چنانکه رهبری در چند سخنرانی گفتهاند که حوزه باید تحول پیدا کند یعنی وضع موجود، پاسخگوی نیازهای جامعه نیست، لازم هست ولی کافی نیست.
مقام زن در قرآن
وی همچنین در خصوص مقام زن در قرآن، گفت: قرآن وقتی میگوید: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» (بقره، 30)، شامل زن هم میشود چون نژاد انسان فارغ از زن یا مرد بودن، خلیفه خدا است.
وی توضیح داد: اگر حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «هن نواقص العقول»: در اینجا کلمه ناقص به معنی تفاوت است زیرا در قرآن آمده است: «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَه» (سجده، 7): هر چه آفریدهام نمرهاش بیست است، حضرت علی علیهالسلام که ضد قرآن حرف نمیزند و نمیگوید که زن که آفریده خدا است ناقصالعقل است، پس در اینجا ناقص به معنی دیگری است، یعنی به معنای خلقت و ماهیّت متفاوت است که به هیچ وجه باعث برتری نیست زیرا هر چیزی در جای خود درست است حتی زهر در بدن مار، درست و نمرهاش بیست است.
این تفاوت حکیمانه است، مثلاً کامیون باید لاستیک بزرگ داشته باشد و دوچرخه لاستیک نازک، این دلیل بر نقص لاستیک دوچرخه نیست، «ما تَرى فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت» (ملک، 3): هر چیزی برای کاری ساخته شده است.
[رضانژاد فهادان: بنابراین منظور از تعبیر ناقص العقول، ساختار متفاوت خلقت عقل زن نسبت به عقل مرد است چنانچه امروز، علم نیز همین را میگوید.]
ما خَلَقتَ هَذا بَاطِلاً
وی افزود: به عایشه گفتند از پیغمبر برای ما بگو: گفت سحرها بلند میشد و این آیه را میخواند: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْباب» (آلعمران، 190): در آفرینش آسمان و زمین و تغییرات شب و روز نشانههایی برای اولیالالباب هست، اما اولیالالباب چه کسانی هستند؟ قرآن اینگونه معرفی میکند: «وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً» (آلعمران، 191): اوّل در خلق آسمان و زمین تفکر میکنند و بعد میگویند خدایا و ایمان میآورند.
چهار «رَبَّنا» در این آیات داریم که آنها دعا میکنند و بعد خدا میفرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى» (آلعمران، 195): من استجابت میکنم دعای شما را و عمل شما را ضایع نمیکنم چه مرد و چه زن. پس معلوم میشود که زنها نیز اولیالاباب هستند.
- منبع: سایت حوزه علمیه نوّاب
- ویرایش شده توسط مجله اینترنتی فهادان